در سال‏هاى اخير، حكومت‏ها و سازمان‏هاى بين‏المللى با امنيت سايبر و لزوم توجه بسيار زياد به اين مقوله روبرو شده‏اند، لذا چالش‏هاى امنيتى در فضاى سايبر را مى‏توان حد نهايت مشكلات كنونى دولت‏هاى مدرن دانست. البته اين چالش‏هاى نوين مجازى در دوران معاصر، علاوه‏بر دولت‏ها، بازيگران غيردولتى را نيز درگير خود ساخته است. همان‏گونه كه در جنگ‏هاى نظامى، سلاح‏هاى سخت‏افزارى موجوديت دولت هدف را مورد حمله قرار مى‏دادند، در جنگ سايبر نيز تكنولوژى‏هاى نوين رايانه‏اى، ماشين دولت، نهادهاى مالى، زير ساخت‏هاى حياتى در بخش انرژى، حمل‏ونقل، و در نهايت، روحيه و عزم ملى را هدف حملات خود قرار مى‏دهند.(كار، 2003)
اگرچه در فضاى سايبر، حملاتى كه با انگيزه سياسى عليه دولتى رخ مى‏دهد، در مقوله جنگ‏هاى سايبر قرار مى‏گيرد، اما توجه به اين نكته مهم ضرورى است كه در فضاى مجازى، همه اين حملات، با هدف سياسى سازماندهى نمى‏شود و چنين حملاتى كه معمولا با انگيزه‏هاى اقتصادى، يا شخصى صورت مى‏پذيرند، در تحليل نهايى جزء جنگ سايبر به حساب نمى‏آيند. برهمين اساس، درك تمايز بين اقدامات جنگى و غيرجنگى در فضاى سايبر از اهميت بسيار زيادى براى تدوين استراتژى‏هاى مناسب به منظور مقابله با اين حملات برخوردار مى‏باشد.(ماركف، 2003)
نكته مهم ديگر در مورد جنگ‏هاى سايبرى اين است كه نوع ابزار جنگى به كار گرفته شده در فضاى مجازى - بسته به بازيگرى كه آن را به كار مى‏برد - از درجه اهميت متفاوتى برخوردار است. براى مثال، ممكن است حملات سايبرى گروه‏هاى تروريستى، جاسوسان و مجرمان سازمان‏يافته بسيار خطرناك باشد، اما لزوما به جنگ سايبر ختم نمى‏شود؛ زيرا تنها اقداماتى در مقوله جنگ سايبر مى‏گنجند كه با انگيزه سياسى و با هدف وارد آوردن ضربه جدى به زيرساخت‏هاى حياتى يك بازيگر دولتى يا غيردولتى طراحى شده باشد. (ردريگوس و شانز، 2001)
نكته ديگرى كه مى‏توان در مورد جنگ سايبر گفت اين است كه امكان دارد يك دشمن در به كار بردن وسايل متعارف جنگ سخت ناتوان باشد، اما از چابكى و توانمندى بسيار زيادى براى ايجاد حملات سايبرى برخوردار باشد. علاوه براين، آنچه امروزه توانسته چهره جنگ سايبر را از جنگ‏هاى متعارف متمايز نمايد، سرعت و پيچيدگى ماهيت تهديدات در فضاى مجازى مى‏باشد؛ به گونه‏اى كه بازيگر مورد حمله قرار گرفته شده از سرعت بسيار زياد و نيز ماهيت پيچيده تهديدات، دچار غافل‏گيرى شده و نمى‏تواند به صورت مناسب واكنش نشان دهد و همين مساله سبب گرديده تا مفهوم پيروزى و شكست در جنگ سايبر از جنگ‏هاى متعارف متفاوت باشد. (كرف، 2001)
مسأله ديگرى كه بر شدت پيچيدگى فضاى سايبر مى‏افزايد، اين است كه در اين فضا نمى‏توان هيچ چارچوب اخلاقى، ارزشى يا هنجارى مشخصى براى مبارزه و درگيرى تعريف نمود. بنابراين، به نسبت ابهام و نامشخص بودن فضاى سايبر، درجه آسيب‏پذيرى بازيگران نيز افزايش مى‏يابد.
در كل، در تعريف جنگ سايبر مى‏توان گفت كه اين جنگ، زيرمجموعه‏اى از جنگ اطلاعاتى است كه شامل اقداماتى مى‏شود كه در فضاى سايبر رخ مى‏دهد. دنياى سايبر، واقعيت مجازى است كه توسط مجموعه‏اى از رايانه‏ها و شبكه‏ها ايجاد مى‏شود. بنابراين، مى‏توان جنگ سايبر را يك داستان نامتعارف هشداردهنده دانست كه معمولا بيشتر از آنچه كه ارتباط نزديكى با سياست عمومى داشته باشد، با فضاى مجازى تكنولوژى مرتبط مى‏باشد.(ولبرى و وولف، 1997)
براى تحليل صحيح از اهداف، ابزار و روش‏هاى جنگ سايبر ابتدا بايد به نكات ذيل در مورد مفهوم آن توجه نماييم:
× فضاى سايبر، كه ارتباطات ديجيتال جهانى و ساختارهاى انتقال اطلاعات را دربر مى‏گيرد، سبب شكل گرفتن چالش‏هاى امنيتى گسترده براى اشخاص، شركت‏هاى بازرگانى، حكومت‏ها و سازمان‏هاى بين‏المللى شده است. البته امنيت سايبر در سال‏هاى اخير بيشتر در حوزه سياست عمومى و رسانه‏اى مطرح شده است؛
× اگرچه جنگ سايبر معمولا بين دولت‏ها و با انگيزه سياسى رخ مى‏دهد، اما اين جنگ مى‏تواند از طريق روش‏هاى متفاوت، بازيگران غيردولتى را نيز درگير نمايد؛
× در جنگ سايبر، شناسايى اهداف نيز بسيار مشكل است، لذا اهداف اين جنگ مى‏تواند داراى ابعاد سياسى، نظامى، اقتصادى، صنعتى و مدنى باشد؛
× جنگ سايبر مى‏تواند بازيگران اين عرصه را براى دستيابى به اهداف سياسى و استراتژيكى‏شان بدون نياز به جنگ مسلحانه توانمند سازد؛
× جنگ سايبر، قدرت نامتناسبى را به بازيگران كم اهميت و كوچك فضاى سياسى و اقتصادى مى‏دهد؛
× در فضاى سايبر، حمله‏كنندگان مى‏توانند بدون ترس از شناخته شدن، يا حتى مجازات، به اهداف خود دست يابند؛
× در جنگ سايبر، مرز بين اقدامات نظامى و غيرنظامى مبهم بوده و حملات سايبر مى‏تواند به‏وسيله بازيگران دولتى يا غيردولتى يا حاميان آنها طراحى شود؛
× جنگ در فضاى مجازى را مى‏توان در كنار جنگ دريايى، زمينى، هوايى و فضايى، پنجمين عرصه نبرد دانست. بنابراين مى‏توان گفت: اگرچه اين جنگ در فضاى مجازى و با تكنولوژى‏هاى جديد رايانه‏اى رخ مى‏دهد، اما روش‏ها و ابزارهايش چندان متفاوت از محيط متعارف نبرد نمى‏باشد؛
× اهداف و ابزار جنگ سايبرى براى موفقيت بايد با ديگر روش‏هاى اجبار، اقناع و درگيرى همراه شود؛
× در جنگ سايبر، اهداف سياسى، فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى به طور متناقضى با اهداف امنيتى دنبال مى‏شود. برهمين اساس بايد در محيط سياسى، چارچوب استراتژيك مناسبى براى مقابله با اين حملات تدوين شود؛ يعنى براى جنگ سايبر بايد الزامات اخلاقى ، قانونى، ارزشى و هنجارى معين گردد.
حال با توجه به اين مقدمه، در ادامه به بررسى اين سؤالات مهم خواهيم پرداخت، كه آيا تكنولوژى‏هاى اطلاعاتى و شبكه‏هاى اجتماعى مجازى براى امنيت ملى فرصت‏ساز است يا تهديدزا؟
آيا تكنولوژى‏هاى نوين اطلاعاتى سبب از بين رفتن اهميت مرزهاى جغرافيايى در جهان معاصر شده است؟
آيا تكنولوژى‏هاى نوين اطلاعاتى با زمينه‏سازى براى دزديده شدن اطلاعات مهم و حياتى يك كشور، باعث عدم احساس امنيت در ميان مردم مى‏گردند؟
در پاسخ به همه اين سؤال‏ها مى‏توان تنها به يك نكته اكتفا نمود و آن اين‏كه، جنگ سايبر مهم‏ترين تهديد براى امنيت ملى و بين‏المللى در دنياى كنونى است.

تهديدها و چالش‏هاى امنيتى در جنگ‏هاى سايبر
حكومت، بخش خصوصى و شهروندان، همه در معرض حملات سايبر از جانب بازيگران دولتى يا غيردولتى، مجرمين سازمان‏يافته و گروه‏هاى تروريستى مى‏باشند. على‏رغم رشد آگاهى و شناخت جهانى از فضاى سايبر، ماهيت، نوع، ابزار، تكنيك‏ها و تاكتيك‏هاى حملات در جهان مجازى، هم‏چنان ناشناخته باقى مانده است. ماهيت تهديدها در جنگ‏هاى سايبر بر خلاف جنگ‏هاى سخت‏افزارى، مبهم و نامشخص مى‏باشد. در اين فضا شناسايى ماهيت و انگيزه بازيگرانى كه تنها با هدف مجرمانه، حملاتى را طراحى مى‏نمايند از اهداف گروه‏هايى كه داراى انگيزه سياسى مى‏باشند، كار بسيار پيچيده‏اى است. با اين وجود شناسايى ماهيت و انگيزه‏هاى واقعى دشمنان در فضاى مجازى براى تدوين سياست‏هاى كارآمد امنيتى بسيار مهم مى‏باشد.
با توجه به اين مقدمه كوتاه در اين بخش مى‏كوشيم تا به اين سوالات پاسخ دهيم:
1. منابع مستقيم و غيرمستقيم تهديدها در فضاى سايبر چيست؟
2. بازيگران اصلى عرصه جنگ سايبر چه كسانى بوده و از چه ماهيتى برخوردارند؟
3. هدف حملات سايبرى چيست؟ آيا هدف حملات سايبرى، كسب سلطه، برترى سياسى يا استراتژيكى بوده يا تنها با هدف وارد آوردن ضربات امنيتى بر دولت يا شهروندان طراحى شده است؟
براى پاسخ به اين سؤال‏ها نيز مى‏توان گفت: ماهيت تهديدها در جنگ‏هاى سايبرى به تناسب بازيگران آن متفاوت است. بنابراين، ماهيت تهديدها در فضاى مجازى متناسب با اينكه اين حملات از جانب دولت‏ها، گروه‏هاى افراطگراى ايدئولوژيكى يا سياسى، مجرمان سازمان‏يافته و يا گروه‏هاى كوچك، طراحى شده باشد متفاوت است. با اين وجود، وجه مشترك همه تهديدها سايبرى عدم تقارن آنها مى‏باشد. برهمين اساس از جنگ سايبر معمولا با عنوان جنگ نامتقارن نيز نام برده مى‏شود، كه در كل مى‏توان تهديدهاى سايبرى را به موارد ذيل تقسيم نمود:

الف- تهديدهاى مستقيم نظامى در فضاى سايبر
تكنولوژى‏هاى سايبر با دارا بودن عملكردهاى بسيار مشخص نظامى مى‏توانند به طور مستقيم بر ميدان نبرد تاثيرگذار باشند. بخش نظامى هر كشورى براى آموزش و تجهيز نيروها، سيستم‏هاى جنگ‏افزارى، ماهواره‏ها و شبكه‏هاى ارتباطى يا داده‏پردازى اطلاعات به تكنولوژى‏هاى سايبرى وابسته است.
در واقع مى‏توان گفت: فضاى اطلاعاتى و سايبرى به همان نسبت كه مى‏تواند فرصت‏هاى بسيار زيادى را براى نيروهاى نظامى هر كشور به‏وجود آورد، به همان ميزان نيز مى‏تواند تهديدهاى بزرگى را براى اين بخش به‏وجود آورد.(گراف، 2001)
بنابراين پيشرفت‏هاى اطلاعاتى صرفا نحوه جنگيدن را متحول نمى‏كند، بلكه ماهيت و هدف از جنگ را نيز دستخوش تغيير مى‏كند. فراگير شدن فناورى اطلاعات و ارتباطات بر چگونگى آغاز و پايان جنگ و مدت زمان آن تاثيرات بسيار زيادى دارد. امروزه به كمك تكنولوژى‏هاى اطلاعاتى مى‏توان اخبار بسيار زيادى را در مورد صحنه‏هاى نبرد به‏دست آورد و اقدامات يگان‏ها را هماهنگ نمود. اما اگر بخش‏هايى از اين شبكه‏ها در جنگ مختل شود، تاثير بسيار زيادى بر سازمان‏دهى نيروها خواهد گذاشت. علاوه‏براين، با توجه به فضاى سايبر، امكانات جديدى براى حملات استراتژيك از فواصل دور به ساختارها و زيربناهاى حياتى يك كشور به‏وجود آمده است. هم‏چنين، افزايش ميزان هوشمندى سلاح‏هاى جنگى به همراه سيستم‏هاى حس‏گر، فرماندهى و كنترل پيشرفته باعث شده تا نيروهاى دشمن از كيلومترها فاصله، سيستم‏هاى پشتيبان كشور هدف را كاملا از كار بيندازند.
بنابراين، امروزه سرنوشت جنگ‏ها را ديگر تخريب‏ها، انفجارها و عمليات فرسايشى تعيين نمى‏كنند، بلكه از هم‏گسيختگى ظرفيت‏هاى فرماندهى و كنترل در فضاى مجازى مى‏تواند براى نتيجه برخوردها، بسيار تعيين‏كننده باشد. علاوه‏براين امروزه بعد اطلاعاتى به عنوان يكى از ابعاد محورى جنگ در همه عمليات‏ها، رزم‏ها و نبردهاى آينده دخيل خواهد بود. هم‏چنين در جنگ‏هاى آينده كسب برترى سريع در حوزه اطلاعاتى يكى از عوامل مهم موفقيت خواهد بود. از اين‏رو، در جنگ‏هاى نوين ديگر نمى‏توان ادعا كرد كه پيروزى به اين بستگى دارد كه كدام يك از طرفين بيشترين مقدار سرمايه، نفرات و فناورى را دارند، بلكه مهم اين است كه كدام يك از طرفين بهترين اطلاعات را در اختيار دارند.
برهمين اساس، كشور چين براى مقابله با برترى نظامى ايالات متحده آمريكا مهم‏ترين هدف استراتژى‏هاى نظامى خود را كسب برترى اطلاعاتى تعريف نموده است. در همين راستا نيروهاى نظامى چين از يك نيروى ماشينى در جهت يك نيروى اطلاعاتى در حال حركت مى‏باشند. در واقع چين مى‏كوشد، براى موفقيت در برابر ايالات متحده آمريكا، اطلاعات را به عنوان يك ابزار مهم به كار ببرد. در واقع اين كشور مى‏كوشد تا فضاى مجازى را به عنوان روشى براى كسب برترى در برابر آمريكا بدون نياز به وارد شدن به عرصه نبرد نظامى به كار ببرد. البته چين در همين راستا مى‏كوشد تا اصول دفاع فعال را براى آماده‏سازى نيروهايش براى مقابله با تهاجمات نظامى در عرصه مجازى را نيز طراحى نمايد. (سواستوپولو، 2007)
روسيه نيز در سال 2007 و 2008 در جنگ با گرجستان از تكنولوژى‏هاى اطلاعاتى استفاده نمود. بنابراين، مى‏توان گفت كه استفاده از توانمندى‏هاى سايبرى در هماهنگى با نيروهاى نظامى متعارف، آينده جنگ‏هاى ميان دولت‏ها را شكل مى‏دهد.

ب- تهديدهاى سايبرى غيرمستقيم و غيرنظامى
همان‏گونه كه هدف اصلى در جنگ‏هاى متعارف از كار انداختن ماشين جنگى دشمن از طريق حمله به ساختار دولت، نهادهاى مالى، زيربناهاى حياتى در بخش انرژى و حمل و نقل و از ميان بردن روحيه و عزم ملى مى‏باشد، در جنگ‏هاى سايبر نيز همين اهداف دنبال مى‏شود. (هووز، 2003)
لذا يكى از اولين نمونه‏هاى اين نوع از جنگ سايبرى در سال 1982 بين اتحاد جماهير شوروى و آمريكا در دوران ريگان زمانى كه وى دستور حمله به سيستم خطوط لوله اين كشور در سيبرى را داد، اتفاق افتاد. با گذشت سال‏ها از آن جنگ، در سال 2010 جديدترين نمونه اين‏گونه از حملات سايبرى، به‏وسيله حمله كرم استاكس‏نت1 شكل گرفت. اين كرم خطرناك كه تلاش مى‏كرد تا اطلاعات سيستم‏هاى كنترل صنعتى را به سرقت برده و آنها را بر روى اينترنت قرار دهد، با اهداف سياسى و به منظور فشار بر ايران براى توقف طرح غنى‏سازى اورانيوم، نيروگاه‏هاى اتمى بوشهر و نطنز را مورد هدف قرار داد.
هم‏چنين، حمله اين كرم خطرناك نشان داد كه ماهيت مبهم و نامشخص جنگ‏هاى سايبر سبب مى‏گردد، كه اقدامات مقابله به مثل با مشاجرات سياسى همراه شود و چه‏بسا هزينه‏هاى بسيار زيادى را براى دولت‏ها به‏وجود آورد. هم‏چنين در جنگ‏هاى سايبر مرز بين اهداف نظامى و غير نظامى مبهم است.
بنابراين، مى‏توان به اين نكته اشاره نمود كه بازيگران جنگ‏هاى سايبرى مى‏توانند بدون نياز به درگيرى‏هاى نظامى‏به اهداف استراتژيك و سياسى خود دست يابند.

ج-تروريسم و افراطگرايى
ماهيت نامتقارن، مخفيانه و مجازى فضاى سايبر، سبب گرديده تا اين فضا فرصت بسيار مناسبى را براى گروه‏هاى تروريستى و مجرمان سازمان‏يافته به‏وجود آورد. اگرچه هنوز شواهد محكمى در دست نيست كه سازمان‏هاى تروريستى؛ همانند القاعده بتوانند حملات گسترده نظامى را طراحى نمايند، اما اين گروه‏ها از فضاى سايبر براى انتشار پيام‏ها، آموزش و سربازگيرى، بيشترين استفاده را مى‏كنند و لذا فضاى اينترنت اين امكان را براى گروه‏هاى تروريستى فراهم مى‏نمايد كه تكنيك‏هاى خود را با يكديگر به اشتراك گذاشته، پيام‏هاى خود را اشاعه داده، سربازگيرى نموده و به آموزش آنها بپردازند. آنچه موفقيت اين گروه‏ها را در فضاى سايبر تسريع مى‏نمايد، ارزان و در دسترس بودن اين تكنولوژى‏ها مى‏باشد.(الگر، 1996)

د- جاسوسى سايبر
جاسوسى سايبر رايج‏ترين شكل فعاليت در فضاى مجازى مى‏باشد. جاسوسى سايبر، خواه با هدف برملا نمودن اطلاعات مهم حكومتى باشد يا دزديدن اطلاعات بخش نظامى و بازرگانى، يك عمليات مجازى است كه به منظور كسب برترى اطلاعاتى براى دستيابى به موفقيت‏هاى بزرگ‏تر با صرف كم‏ترين هزينه صورت مى‏پذيرد. براى مثال، چين تلاش مى‏كند كه با استفاده از جاسوسى سايبر، در ساختارهاى مهم سياسى، اقتصادى و نظامى ايالات متحده آمريكا و روسيه نفوذ نمايد.
در كل مى‏توان گفت، كه جاسوسى اينترنتى سبب سايش توازن اطلاعاتى بين دولت‏هاى مختلف مى‏گردد. البته هدف جاسوسى سايبر تنها دولت‏ها نيستند، بلكه شركت‏هاى دفاعى، بازرگانى و سازمان‏هاى غيردولتى بين‏المللى نيز مى‏توانند هدف حملات جاسوسان سايبرى قرار گيرند.(راتراى، 2001)

ه- جرايم اقتصادى سايبر
در دنياى معاصر امكان اينكه سازمان‏هاى اقتصادى هدف حملات سايبرى قرار بگيرند افزايش يافته است، كه جرايم اقتصادى سايبر يكى از متداول‏ترين اقدامات اقتصادى تهديدآميز در عرصه فضاى مجازى مى‏باشد. جرايم اقتصادى سايبرى به اقداماتى اطلاق مى‏شود كه در فضاى مجازى به وسيله سازمان‏هاى تبهكار و با انگيزه كسب سود و منافع مالى صورت مى‏گيرد، لذا مهم‏ترين انگيزه اين گروه‏ها به دست آوردن پول مى‏باشد، ولى در برخى موارد نيز حملات خود را با هدف آسيب رساندن به اشخاص طراحى مى‏نمايند. در مورد جرايم اقتصادى سايبر مى‏توان گفت، كه اين اقدامات مجرمانه كه به وسيله سازمان‏هاى تبهكار، با انگيزه مادى طراحى مى‏شود، نمى‏تواند در قلمرو جنگ سايبر قرار بگيرد. با اين وجود اگر اين حملات ادامه يابد با از ميان بردن توازن مالى يك دولت، مى‏تواند ضربات جدى‏اى را بر ثبات و امنيت يك كشور به‏وجود آورد. (ديويد، 2002)

و- جنگ روانى سايبر
مهم‏ترين بعد جنگ‏هاى سايبر در جهان امروز، بعد روانى آن مى‏باشد. عمليات روانى در فضاى سايبر، اقدامات برنامه‏ريزى شده براى انتقال اطلاعات و شاخص‏هاى منتخب به مخاطبان خارجى با هدف تاثيرگذارى بر احساسات، انگيزه‏ها، قدرت تفكر و استدلال و نهايتا تغيير رفتار سازمان‏ها، گروه‏ها و اراده آنها را دربر مى‏گيرد.(درث، 1998) هم‏چنين ممكن است، طراحى عمليات دزديدن اطلاعات در فضاى سايبر با هدف ايجاد تشويش و نگرانى روانى طراحى گردد، كه نمونه اين مسأله را مى‏توان در مورد كرم استاكس‏نت در ايران نام برد، كه مهم‏ترين هدف اين كرم خطرناك افزايش ناامنى روانى در ميان دولت‏مردان ايرانى بود.

چالش‏هاى امنيتى در فضاى سايبر
اقداماتى كه در فضاى سايبر، يا عرصه مجازى درگيرى رخ مى‏دهد، از ماهيت نامشخصى برخوردار مى‏باشد، همين ماهيت مبهم، تاثير چالش‏هاى امنيتى منبعث شده از فضاى سايبر را بر زندگى واقعى و عرصه فيزيكى محيط سياسى، اجتماعى و اقتصادى جوامع افزايش مى‏دهد. چالش‏هاى امنيتى ايجاد شده در فضاى سايبر به تناسب ماهيت طراحان آن، از ويژگى‏هاى خاصى برخوردارند. براى مثال، بازيگران دولتى و تروريست‏ها معمولا با اهداف شبه جنگى به طراحى حملات سايبرى مى‏پردازند. در مقابل، هكرها يا گروه‏هاى تبهكار اقتصادى معمولا اهداف شبه جنگى نداشته و به دنبال كسب منافع مالى يا شخصى مى‏باشند. (كنان و تلانگ، 2004)
به طور كل مى‏توان گفت كه تكنولوژى‏هاى اطلاعاتى، در منابع، نوع و ابزارهاى تهديد، تحولى شگرف ايجاد نموده‏اند، كه اين تكنولوژى‏ها هم به لحاظ كمى(تعدد و تنوع منابع تهديد) و هم به لحاظ كيفى(پيچيده‏تر و كارآمد شدن ابزارهاى سنتى تهديد) ابزارهاى تهديد امنيت ملى را متحول نموده‏اند. در گذشته، منابع تهديد امنيت دولت‏ها مشخص بود، اما امروزه چنين تعيّنى وجود ندارد. فناورى‏هاى نوين اطلاعاتى، تهديدها و آسيب‏پذيرى‏هاى امنيتى متعددى را متوجه كشورها؛ اعم از بزرگ يا كوچك، پيشرفته يا در حال توسعه ساخته‏اند؛ زيرا گسترش تكنولوژى‏هاى ارتباطى- اطلاعاتى، فاصله موضوعات داخلى و خارجى را محو و افراد جوامع را با تهديدات فراملى پيوند داده‏اند. هم‏چنين اين تكنولوژى‏ها با خلق موجوديت‏هاى بدون ساختار فيزيكى و مجازى و فارغ از محدوديت‏هاى طبيعى، نه تنها حاكميت ملى دربرخورد با تهديدات امنيتى را تضعيف نموده، بلكه قدرت تاثيرگذارى و عدم تعيّن تهديدات را افزايش داده است.
اگرچه درگيرى در فضاى سايبر به علت مبهم بودن، منشا تهديدها و انگيزه‏هاى آنها، يك پديده غيرسياسى تلقى مى‏شود، اما واقعيت امر آن است كه حملات سايبر در واقع ادامه سياست تلقى مى‏شوند؛ يعنى همان‏گونه كه جنگ ادامه فعاليت سياسى با ابزارى ديگر است، حملات سايبرى نيز ماهيتى سياسى دارند. بر اساس چنين مفهومى تنها آن دسته از حملات سايبرى را مى‏توان حملات شبه جنگى دانست، كه طراحان آن اهداف سياسى را دنبال نمايند؛ يعنى مى‏توان گفت ستيز و دشمنى سياسى در دنياى واقعى با كمك تكنولوژى‏هاى اطلاعاتى در فضاى سايبر دنبال مى شود. برهمين اساس فضاى سايبر يك فضاى سياسى است. بنابراين، اگر هدف مهاجمان سايبرى دستيابى به منافع مالى يا شخصى از طريق ابزار مجرمانه همانند دزدى، كلاهبردارى و يا اخاذى باشد، اين اقدامات صرفا ماهيت مجرمانه دارد، اما اگر هدف اصلى مهاجمان سايبر وارد آوردن آسيب‏هاى جدى بر نهادهاى دولتى ، شهروندان يا تخريب و نابودى زيربناها و ساختارهاى حياتى نظامى و غيرنظامى باشد، اين اقدامات جزء اقدامات جنگى محسوب مى‏گردد.

جمع‏بندى
در دهه‏هاى اخير، به دليل رشد و گسترش روزافزون تكنولوژى‏هاى اطلاعاتى، ماهيت و روش‏هاى جنگ نيز تغيير يافته است. در شيوه‏هاى نوين درگيرى، برخلاف روش‏هاى سنتى تنها دولت- ملت‏ها با روش‏ها و ابزار سخت‏افزارى با يكديگر درگير نيستند، بلكه به واسطه تغيير ماهيت تهديدها، روش‏هاى درگيرى نيز تغيير چشم‏گيرى يافته است. در شيوه‏هاى نوين جنگ، ابعاد درگيرى به ميدان نبرد محدود نمى‏باشد، بلكه به علت تركيب عمليات نظامى با اقدامات خصمانه در عرصه اقتصادى، نظامى، سياسى و ديپلماتيك ابعاد آن به خارج ازمحيط درگيرى نيز سرايت مى‏يابد. در شيوه‏هاى نوين درگيرى، تنها هدف كه دستيابى به پيروزى است مهم مى‏باشد. بنابراين، نيروهاى متخاصم ممكن است براى رسيدن به چنين هدفى درگيرى را با هر روش و تاكتيكى به قلب جامعه، فرهنگ، آگاهى و وجدان عمومى‏گسترش دهند. از اين‏رو مى‏توان گفت كه امروزه به واسطه رشد تكنولوژى‏هاى سايبرى، متخاصمان مى‏توانند به آسانى دامنه درگيرى را تا ذهن و روان مردم و با استفاده از كوچك‏ترين و كم هزينه‏ترين ابزار گسترش دهند.
با توجه به تغيير شيوه‏ها و روش‏هاى درگيرى مى‏توان گفت كه امروزه افزايش توانمندى ملى براى مقابله با ابهام، پيچيدگى و پويايى تهديدات امنيتى، مهم‏ترين راهكار براى حفظ منافع ملى يك كشور در فضاى سايبر مى‏باشد. بر اين اساس، استراتژى امنيت ملى يك كشور پل ارتباطى اهداف، روش‏ها و ابزارهاى منافع ملى آن كشور مى‏باشد. با توجه به چنين تعريفى، مى‏توان گفت كه يك استراتژى موفق براى تامين امنيت سايبر، نيازمند تعريف اهداف، روش‏ها و وسايل جديد در تلازم با محيط سياسى مى‏باشد.
علاوه براين، از آنجايى كه جنگ سايبر داراى ابعاد استراتژيكى مى‏باشد، براى موفقيت استراتژى دفاع سايبرى بايد اهداف، وسايل و روش‏هاى آن به وسيله كشورهاى مختلف جهان شناخته شود. جنگ سايبر، مجموعه‏اى از عقايد، كنش‏ها و واكنش‏هايى است كه بدون قرار گرفتن در يك چارچوب مشخص سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى عمل مى‏نمايد. البته اين مساله به مفهوم بى‏قاعدگى فضاى سايبر نيست، بلكه شبكه‏هاى اجتماعى نوين همانند فيس بوك از قوانين خاص خود برخوردار مى‏باشند. هم‏چنين عضويت افراد در اين شبكه‏ها سبب افزايش سرمايه اجتماعى و كاهش اختلافات مى‏شود. با اين وجود، قانونمند شدن فضاى سايبر نيازمند تدوين ارزش‏ها و هنجارهاى جهانى با مشاركت سياسى همه دولت‏ها؛ اعم از غربى و غيرغربى مى‏باشد.
نكته كليدى براى موفقيت مديريت بحران در فضاى سايبر، شناخت انگيزه انجام حملات سايبرى است؛ يعنى دولت‏هاى مدرن هنگام تدوين ارزش‏ها و هنجارها براى قانونمند نمودن فضاى سايبر بايد بين حملات سايبرى‏به عنوان يك عمل مجرمانه، يا يك عمل با مقاصد سياسى تفاوت قائل شوند. البته تميز قائل شدن از پيچيدگى بسيار زيادى برخوردار مى‏باشد؛ زيرا دولت‏ها نمى‏توانند به راحتى بين چالش‏هاى ناشى از جنگ، افراطى‏گرايى، جرايم و آسيب‏هاى سايبرى تمايز قائل شوند؛ چرا كه همه اين موارد، تاكتيك‏ها، تكنيك‏ها و روش‏هاى مشابه‏اى به كار مى‏برند. با اين حال دولت‏ها بايد بتوانند به شناخت صحيحى از انگيزه‏ها، ماهيت و اهداف حمله‏كنندگان سايبرى دست يابند تا بتوانند به واكنش مناسب در برابر آنها بپردازند.
جنگ سايبر شيوه نوين درگيرى دولت‏ها در فضاى سايبر است كه با شيوه سنتى جنگ تفاوت بسيار زيادى دارد. برهمين اساس، در كنار تدوين ارزش‏هاى جهانى براى قانونمند نمودن آن دولت‏ها بايد قدرت سايبرى خود را نيز افزايش دهند. افزايش قدرت سايبرى، رمز موفقيت سياست‏هاى هماهنگ كشورهاى جهان براى مديريت فضاى مجازى مى‏باشد.
در حال حاضر به علت فقدان قوانين مدون براى مديريت فضاى مجازى، اين فضا براى گروه‏هاى مختلف دولتى و غيردولتى به منظور دستيابى به اهداف سياسى، اقتصادى، فرهنگى، اجتماعى و حتى نظامى جذابيت خاصى يافته است. بنابراين، از آنجايى كه جنگ سايبر ادامه سياست با ابزار ديجيتال مى‏باشد، لذا تنها با اتخاذ سياست‏هاى هوشمندانه است كه مى‏توان آن را كنترل نمود. در همين راستا مى‏توان گفت: اين دولت‏هإ؛ هستند كه مى‏توانند با اتخاذ چارچوب‏هاى سياسى، فضاى سايبر را مديريت نمايند.
درك نمودن جنگ سايبر به عنوان يك مجموعه به هم مرتبط، افزايش توانمندى‏هاى تكنولوژيكى به منظور افزايش قدرت سايبر و پى بردن حكومت‏هاى جهان به محدوديت‏هاى خود براى مقابله يك‏جانبه با چالش‏هاى جنگ سايبر، سه گام بسيار مهم در موفقيت مديريت فضاى مجازى محسوب مى‏گردد. بنابراين، اگر جنگ سايبر به عنون يك پديده سياسى- استراتژيك درك شود بسيارى از مشكلات براى مديريت نمودن فضاى سايبر حل مى‏شود، كه شناسايى دقيق اهداف حمله‏كنندگان، همكارى سياسى بين‏دولتى، قاعده‏مند نمودن و گسترش ارتباطات استراتژيك در بعد داخلى و بين‏المللى، چهار راهكارى است كه در اين زمينه بسيار مهم مى‏باشد.
در يك جمع‏بندى نهايى مى‏توان گفت: رويكردهاى دولت محور و سياسى- نظامى صرف، براى مقابله با چالش‏هاى جنگ سايبر كافى نمى‏باشد؛ زيرا جنگ سايبر در يك محيط بسيار پيچيده، سيستماتيك، متغير و سياسى رخ مى‏دهد. بنابراين مديريت آن نيازمند تدوين يك استراتژى امنيت ملى است. برهمين اساس، ارزش‏ها و هنجارهاى مشترك سياسى مى‏توانند آن را قانونمند نمايند؛ زيرا نظامى نمودن فضاى سايبر تنها سبب افزايش تشتت در آن شده و احتمال اختلاف و درگيرى را شدت مى‏بخشد. در همين زمينه دولت‏هاى مختلف جهان بايد بكوشند تا قدرت سايبرى خود را افزايش دهند؛ چرا كه امروزه براى پيروزى در پنجمين عرصه نبرد تنها تكنولوژى به همراه ارزش‏ها و هنجارهاى اخلاقى - سياسى مى‏تواند حرف نهايى را بزند.
در پايان مى‏توان راهكارهاى ذيل را براى مقابله با تهديدها در فضاى سايبر، پيشنهاد نمود:
× آموزش: تهيه ابزار مناسب براى تمرين و توسعه توانمندى‏هاى نيروهاى انسانى براى مقابله با تهديدهاى سايبرى؛
× تجهيزات: تهيه سيستم‏ها، سلاح‏ها و خطمشى‏ها براى مجهز نمودن اشخاص، گروه‏ها يا سازمان‏ها در جنگ سايبر؛
× توانمندسازى كاركنان: توسعه توانمندى‏هاى كاركنان بخش‏هاى مختلف و مهم سازمان‏هاى اطلاعاتى و امنيتى براى شناسايى تهديدها و مقابله با آنها در فضاى سايبر؛
× اطلاعات: توسعه توانمندى‏ها براى جمع‏آورى، شناسايى و تحليل اطلاعات؛
× دكترين و مفاهيم: تدوين دكترين‏هاى اطلاعاتى و امنيتى براى حفاظت از زيرساخت‏هاى اطلاعاتى، حياتى و حفظ مفاهيم مهمى كه در آينده براى امنيت سايبر داراى اهميت است؛
× حفظ روابط سازمانى و غيرسازمانى بين بخش‏هاى مهم اطلاعاتى؛
× حفظ، توسعه و مديريت اطلاعات براى تامين امنيت زيرساخت‏هاى حياتى؛
اقدامات لجستيكى: افزايش دانش و توانمندى طراحى و اجراى عمليات‏هاى اطلاعاتى و حفظ برترى نيروها.

نويسنده: مهسا ماه پيشانيان

منبع: پگاه حوزه


دسته ها : سیاست
شنبه 1390/3/7 21:20
X