خانواده، كوچك‌ترين واحد اجتماع و متشكّل از مرد و زني است كه بر پايه سلسله‌اي از باورها و ارزش‌ها، از طريق قرارداد «ازدواج» به سرمايه‌گذاري مشترك عاطفي معنوي پرداخته‌اند.

در فرهنگ اسلامي، ازدواج، پيوندي مقدّس و ميثاقي محكم، بنايي محبوب نزد خداوند، عاملي مؤثّر در دوام دينداري و در پذيرفته شدن عبادت انسان و شكل‌گيري مودّت و رحمت است. ازدواج، در اسلام، همچنين راه درست خويشتنداري و عفاف، تضمين رزق و روزي و اقتدا به سنّت نبوي است.

از نظر علم حقوق، «ازدواج، رابطه‌اي حقوقي است كه براي هميشه يا مدّتي معين، به وسيله عقد مخصوص، بين زن و مرد، برقرار مي‌شود و به آن‌ها حق مي‌دهد كه از يكديگر، بهره جنسي ببرند».

در تعريفي ديگر، از ازدواج و زندگي زناشويي، به‌عنوان يك پديده طبيعي و قراردادي نام برده شده است. همچنين برخي ازدواج را فرايندي از كُنش متقابل بين يك مرد و يك زن، برخوردي دراماتيك بين فرهنگ (قواعد اجتماعي) و طبيعت (كشش جنسي) و پيوندي دائمي ميان دو جنس مخالف مي‌دانند كه در يك چارچوب رسمي و قانوني، مجاز به برقراري مناسبات جنسي مي‌شوند.

ازدواج بر حسب تنوّع فرهنگ‌ها و اقوام، داراي انواع گوناگوني همچون داخلي، خارجي، رسمي، غير رسمي، صوري، خصوصي، موقّت، دائم و... است كه هر كدام، تعريف خاصّ خود را دارد. در اين نوشتار، ازدواج دائمي و رسمي ـ‌كه به تشكيل خانواده و زن و شوهري منجر مي‌گردد مدّ نظر است.

علل فرار از ازدواج
===========
نگرش افراد به ازدواج، به‌عنوان يك واقعيت اجتماعي، تحت تأثير فرهنگ و نقش و موقعيتي است كه فرد، در آن زندگي مي‌كند. بنا بر اين، ديدگاه فرد نسبت به ازدواج، تابع فرهنگي است كه به آن تعلق دارد. اين ديدگاه، همچنين با جايگاه فرد در جامعه، ارتباط تنگاتنگ دارد.

از طرف ديگر، مسأله مشكلات و موانع ازدواج از يك سو و آرزوها، ايده‌آل‌ها و تصويري كه دختران و پسران از آينده و زندگي مشترك خود دارند، از سوي ديگر، موجب شده است كه جوانان، به آساني، تن به ازدواج ندهند و به عبارت ديگر، از آن بگريزند.

عوامل بسياري در اين زمينه، مؤثّرند كه برخي از آن‌ها واقعي و تعدادي ديگر ساخته و پرداخته ذهنيات فرد هستند. اين عوامل، عبارتند از:

ا. تحوّل در الگوهاي رفتاري

در دهه‌هاي اخير، در الگوهاي رفتاري خانواده‌ها، تحوّلي جدّي به وجود آمده است. تغيير در الگوي مصرف، نوع پوشاك، مسكن، سطح انتظارات خانواده‌ها و توجّه به آراسته بودن ظاهري، موجب گرديده است كه مفهوم زندگي، به طور كلّي دگرگون شود. امروزه رفاه، از مهم‌ترين مسائلي است كه خانواده‌ها توجّه بيش‌تري به آن مبذول مي‌دارند.

جوان امروز، در جستجوي رسيدن به شكلي از زندگي است كه رهيافت واقعي جامعه است؛ امّا از سوي ديگر، فرصت‌ها و امكانات مساوي براي دستيابي به اين شرايط، براي همگان وجود ندارد. بسياري از جوانان مي‌انديشند كه تأمين هزينه‌هاي گزاف عقد و عروسي، تهيه منزل و پرداخت اجاره‌خانه، بسيار سخت است و از آن جا كه نمي‌توان از عهده مخارج آينده زندگي برآمد، بر خلاف ميل باطني، از ازدواج مي‌گريزند.

در پژوهش آماري صورت‌گرفته از ميان دانشجويان، بسياري از آنان، مشكلات مالي را جزو موانع ازدواج ذكر كرده‌اند و متأسفانه تعداد اين قبيل افراد، زياد است.

امروزه برخي خانواده‌هاي دختران، مهريه بالايي را پيشنهاد مي‌كنند كه منطقي نيست و معمولاً يك جوان يا حتّي يك فرد ميان‌سالِ شاغل در ايران، با چند سال پس‌انداز كردن تمامي درآمد خويش هم به سختي از عهده پرداخت آن برمي‌آيد.

تا چندي قبل، زندگي بسياري از زوج‌هاي جوان، در كنار پدر و مادر پسر آغاز مي‌گرديد؛ امّا امروزه، تشكيل يك زندگي بايد در محلّ جديدي باشد و همين موضوع، توقّع دختران را از پسرها براي داشتن توانايي و قدرت اقتصادي، افزايش مي‌دهد و تأمين مالي، اشتغال و نوع شغل پسران را حائز اهميت مي‌كند.

2. ادامه تحصيل و تحوّل در موقعيت زنان

يكي ديگر از عواملي كه موجب فرار جوانان از ازدواج شده، گرايش به ادامه تحصيل است. در جامعه امروز ايران، اغلب پسران و دختران، علاقه دارند كه تحصيلات خود را ادامه دهند و برداشت بسياري از آنان اين است كه ازدواج، فرصت ادامه تحصيل را از آن‌ها سلب مي‌كند. به‌ويژه تحوّل موقعيت اجتماعي زنان و گرايش آن‌ها به تحصيلات عالي، موجب شده كه در امر ازدواج جوانان، تأخير رخ دهد.

خانواده‌ها عقيده دارند كه دختر و پسر، پس از ازدواج، به دليل پذيرش مسؤوليت همسري، نمي‌توانند درس بخوانند و حاضر نيستند كه درباره ازدواج فرزندان خود در ايام تحصيل آن‌ها اقدام كنند.

3. وسواس بيش از حد در انتخاب همسر

يكي ديگر از عوامل گريز جوانان از ازدواج، وسواس و احتياط بيش از اندازه دختر و پسر، در مورد همسرآينده است. افرادي كه بيش از اندازه، در اين زمينه وسواس به خرج مي‌دهند، نمي‌توانند در مورد ازدواج و انتخاب همسر آينده خود، تصميم قطعي بگيرند و حتي گاهي ساعتي قبل از مراسم خواستگاري يا چند روز مانده به مراسم عقد، قول و قرارها را زيرِ پا مي‌گذارند و حاضر به ازدواج نمي‌شوند.

وسواس در انتخاب همسر، شايد هيچ گاه موجب انتخاب بهتر و مناسب‌تر نشود و تنها سالياني از عمر دختر يا پسر را هدر مي‌دهد و روحيه آن‌ها را با اندوه و حسرت و افسردگي و بدبيني همراه مي‌سازد.

4. اعتقاد به داشتن زندگي آزاد

برخي جوانان، بر اين باورند كه ازدواج، باعث ايجاد محدوديت در خواسته‌ها و نيازهاي آنان مي‌شود و از اين رو، ترجيح مي‌دهند كه به شكل آزاد زندگي كنند.

شايد بيش‌تر افرادي كه ازدواج را محدودكننده آزادي‌هاي فردي مي‌دانند، فلسفه و حقيقت ازدواج را به خوبي درك نكرده‌اند و طرفدار آزادي به معناي غربي آن باشند و از اين رو، حاضر نمي‌شوند كه ازدواج كنند.

فرجام سخن

فرار از قانون طبيعت، ممكن نيست و غريزه و فطرت را نيز نمي‌توان سركوب كرد. همسر خوب، در درجه نخست، يك تكيه‌گاه روحي و مايه آرامش رواني است كه هيچ چيز حتّي تحصيلات دانشگاهي، نمي‌تواند جاي آن را بگيرد. به علاوه، ميل فطري انسان به زندگي مشترك و داشتن فرزند، براي هميشه، قابل سركوب كردن نيست. جوامع غربي كه امروزه با پيري جمعيت و عدم تمايل جوانان به ازدواجْ روبه‌رو هستند، از طرق ديگري همچون پذيرش مهاجران خارجي، سعي در جوانْ نگه‌داشتن جامعه خود دارند. به علاوه، در اين جوامع، زنان و مردان ميان‌سال، بدون ازدواج، از طريق پذيرفتن فرزند‌خوانده‌ها، سعي در تشكيل خانواده دارند. دو پديده غير اخلاقي خريدن كودكان جهان سومي و قاچاق آن‌ها به غرب و نيز زندگي كردن زن و مرد در زير يك سقف و بدون عقد ازدواج، از ديگر تبعات كاهش ازدواج در جوامع غربي و بالا رفتن سنّ ازدواج در اين جوامع (و در نتيجه بي‌فرزند ماندن زوجين) است.

ازدواج كردن در زمان مناسب و بدون سختگيري و وسواس، پيشنهاد عقل، دين و حتّي دانش جديد است.


دسته ها : عمومی
شنبه 1390/3/7 12:4
X