وقتي صحبت از ورزش و رقابت به ميان مي‌آيد، ذهن بسياري از افراد ناخودآگاه و غيرارادي معطوف به فوتبال مي‌شود. فوتبالي كه اين روزها ويترين آراسته و فريبنده ورزش كشور ما شده است، ولي متاسفانه اين ويترين سال‌هاست بدون تغيير مانده و گرد و خاك زيادي روي آن نشسته است. فوتبال كشور ما در اسم حرفه‌اي است، اما رسما نشاني از حرفه‌اي‌گري در آن ديده نمي‌شود. شاهد اين مدعا هم جريمه‌هاي نقدي سرسام‌آوري است كه بعد از برگزاري هر مسابقه فوتبالي به كادر، بازيكنان و دست‌اندركاران و... تعلق مي‌گيرد.
حرفه‌اي‌گري و اخلاق براي ورزش كشور ما دري بسته است كه كليد آن را در گفت‌وگو با استادان جامعه‌شناسي ورزشي جستجو كرده‌ايم:
از همان ابتدايي كه ورزش به صورت رقابت مطرح شد به همراه خود بحث اخلاق ورزشي را هم به ميان آورد. در تاريخ رقابت‌هاي المپيك هم آمده است كه انديشمند بزرگ دوران باستان، پنيدارس، قبل از شروع رقابت‌ها طي يك سخنراني، بحث اخلاق و رعايت هنجارهاي اخلاقي را براي ورزشكاران گوشزد مي‌كرد.
در فرهنگ ايرانيان نيز از گذشته‌هاي دور بحث اخلاق و ورزش با هم پيوند خورده بودند؛ مثلا در ايران باستان معلم ورزش كسي بود كه هم به لحاظ راستگويي و هم به لحاظ مهارت‌‌هاي حركتي و نيرومندي سرآمد ديگران بود. در انديشه حكيم ابوالقاسم فردوسي هم با مضاميني آشنا مي‌شويم كه ورزشكار را با جنبه‌هاي اخلاقي و رفتاري معرفي كرده و او را پهلوان مي‌نامد.
اما وقتي پاي ورزش مدرن به ميان مي‌آيد اصول اخلاقي را كمرنگ و كمرنگ‌تر مي‌بينيم. در ورزش مدرن اصل اول برد و باخت است و گرچه نظريه‌پردازان ورزش مدرن هميشه در تئوري‌هاي خود بر متعالي شدن ورزشكاران در ورزش و انتقال اين تعالي به جامعه تاكيد داشته‌اند، اما در عمل، واقعيت طور ديگري است.

ورزش پولي به جاي حرفه‌اي

حتما بارها و بارها اصطلاحاتي چون "ورزش آماتوري " يا "ورزش حرفه‌اي " را شنيده‌ايد. وقتي هم به تفاوتشان فكر كرده‌ايد اولين جوابي كه به ذهنتان رسيده است وجود پول در ورزش حرفه‌اي است، اما دكتر محمد احساني، استاد دانشگاه تربيت مدرس، معتقد است اين برداشت درست نيست. او در اين خصوص مي‌گويد: "وقتي صحبت از ورزش حرفه‌اي مي‌شود بايد خيلي تخصصي به موضوع نگاه كرد. لازمه ورزش حرفه‌اي، اخلاق حرفه‌اي است و چون ما در كشور خودمان ورزش حرفه‌اي را درست تعريف نكرده‌ايم، بنابراين، تعريف مناسبي هم از اخلاق ورزشي نداريم. ورزش حرفه‌اي يعني ورزش تخصصي ولي ما فكر مي‌كنيم اگر براي ورزش كردن به ورزشكار پولي داده شود يعني او حرفه‌اي است و ورزش ما حرفه‌اي شده است. در صورتي كه چنين برداشتي از پايه و اساس غلط و نادرست بوده و چنين فعاليتي، "ورزش پولي " ناميده مي‌شود و نه ورزش حرفه‌اي و اين دو مفهوم از اساس با هم متفاوتند و ساختارها و تشكيلات متفاوتي دارند.
ما از ورزش آماتور جدا شديم، اما متاسفانه نتوانستيم وارد ورزش حرفه‌اي شويم و همين امر دليل بروز انواع ناهنجاري‌هاي اخلاقي است كه در ورزش به اصطلاح حرفه‌اي خودمان با آنها روبه‌رو هستيم ".
وي مقصر اصلي اين اتفاق را غيرتخصصي بودن مديريت ورزشي كشورمان مي‌داند. به گفته اين استاد دانشگاه، نگاه مديريت ورزشي ما سطحي بوده و فقط به لايه‌رويي ورزش و تربيت بدني معطوف است. برد و باخت همان لايه سطحي است كه دكتر احساني به آن اشاره مي‌كند و مي‌افزايد: "مديريت ورزشي ما تقصيري هم ندارد چون اصول و مباني تربيت بدني را نخوانده است، واحدي به نام فلسفه تربيت بدني را پاس نكرده است، درسي به نام مديريت حرفه‌اي در ورزش را نخوانده است، ماموريت و هدف كاري‌اش مشخص نيست، چشم‌انداز ندارد و در يك كلام تحصيلكرده تربيت بدني نيست. فقط پولي در دستش هست و بايد آن را خرج ورزش كند. ما اگر مي‌خواهيم ورزش مملكت را در مسير صحيح قرار دهيم و آن را مزين به اخلاق كنيم، در درجه اول به آدم‌هايي نياز داريم كه تحصيلكرده اين رشته باشند و عمق كنش‌ها و واكنش‌هايي را كه در ميادين ورزش رخ مي‌دهد، درك كنند ".


خشت اول گر نهد معمار كج...
جامعه علمي جامعه‌اي است كه جزء جزء ساختارها و ساز و كارهاي آن براساس مباحث علمي و منطقي بنا شده باشد، ورزش هم همين طور است يعني مباحث علمي و تخصصي بايد در ورزش جاري شود. علوم ورزشي فقط محدود به فيزيولوژي ورزش و علم تمرين نيست بلكه به گفته دكتر احساني، مديريت و جامعه‌شناسي ورزش هم علوم ورزشي بوده و اتفاقا مشاهده مي‌كنيم كه بسيار مهم و تعيين‌كننده نيز هستند و در حقيقت زيربنا و اساس آن را تشكيل مي‌دهند، بحث ورود اسپانسرها در ورزش هم علم است، مسوول روابط عمومي آن هم بايد متخصص باشد و علم اين كار را داشته باشد. دكتر احساني معتقد است، نبايد فكر كرد سفره‌اي پهن شده است و هر كسي مي‌تواند بيايد و از آن لقمه‌اي بگيرد. اين استاد دانشگاه تربيت مدرس در ادامه مي‌افزايد: "اين مشكلات از باشگاه‌ها شروع مي‌شوند و به فدراسيون‌ها منتقل مي‌شوند. يعني بخش اعظم بدنه ورزش حرفه‌اي ما در حقيقت غيرحرفه‌اي است. پس نبايد انتظار رفتار علمي و تخصصي و حرفه‌اي هم از اين افراد داشت. وقتي ورودي غلط باشد نمي‌توان انتظار خروجي صحيح داشت. اخلاق ورزشي هم همين طور است، يعني بايد آن را از سطوح دبستان به ورزشكاران آموزش داد. وقتي از سطوح پايه به ورزشكاران اخلاق را آموزش دهيم پس از چند سال مربي با اخلاق، ورزشكار تيم ملي با اخلاق، داور با اخلاق و تماشاچي با اخلاق خواهيم داشت. خطر رفتارهاي ضداخلاقي از طرف ورزشكاران چيزي نيست كه يكشبه رخ داده باشد پس يكشبه هم درست نمي‌شود. اينها يك فرآيند هستند و به نظر من فرآيند حرفه‌اي‌گري ما درست نبوده است ".
دكتر محمدرضا اسماعيلي، استاد دانشگاه آزاد اسلامي، نيز با اين نظر موافق است و مي‌گويد: "ورزش ما حرفه‌اي نيست بلكه پولي است. هميشه در بحث رقابت يك نكته وجود دارد؛ يكي اين است كه خودم را قوي كنم و ديگر اين‌كه مهارت حريف را كم كنم و ما متاسفانه جنبه منفي را ياد گرفته‌ايم و بيشتر به فكر ضعيف كردن حريف هستيم؛ مثلا در فوتبال ما مربيان هميشه طوري اقدام مي‌كنند كه نشان دهند باشگاه تيم مقابلشان ضعيف است، درحالي كه در دنياي حرفه‌اي اين طور نيست؛ يعني وقتي در برابر يك تيم قوي بازي كنيم بيشتر لذت مي‌بريم و رقابت بهتري هم داريم. به عبارت ديگر كسب پيروزي در برابر يك حريف قوي، افتخار بسيار زيادتري دارد ".


ورزش، جزئي از اجتماع
وقتي حساب ورزش را از ديگر پديده‌هاي اجتماعي جدا مي‌كنيم، نتيجه همان چيزي مي‌شود كه امروز در دنياي ورزش ديده مي‌شود. دكتر فرزاد غفوري، استاد دانشگاه علامه طباطبايي، در اين زمينه مي‌گويد: "ما نمي‌توانيم انتظار داشته باشيم همه پديده‌هاي اجتماعي داراي عيب و نقص باشند، اما يك ورزش سالم و بي‌عيب و نقص را داشته باشيم. به عبارت ديگر اگر قبول كنيم ورزش تابعي از شرايط اجتماع است در نتيجه هر طوري كه مردم در جامعه رفتار ‌كنند، ورزشكار هم در زمين مسابقه چنين رفتار خواهد كرد. مثلا وقتي مغازه‌دار، راننده تاكسي و قصاب نتوانند جانب عدالت و اخلاق را رعايت كنند، يك ورزشكار هم نمي‌تواند در زمين آن را رعايت كند ".
نكته‌اي كه اين روزها در جوامع ورزشي حرف و حديث‌هاي زيادي درباره آن مطرح مي‌شود؛ حضور سياسيون در مراتب مديريتي ورزش است. يكي از مخالفان اين حضور دكتر احساني است كه مي‌گويد: "در حال حاضر نقش سياسيون در ورزش بسيار پررنگ شده كه همين عامل باعث كمرنگ شدن نقش آدم‌هاي متخصص در ورزش شده است. به نظر من اگر يك فرد سياسي نقش مدير ورزشي را بر عهده مي‌گيرد، بايد براي بهتر شدن اوضاع، كارهاي زيربنايي و تخصصي را به افرادي بسپارد كه اين كاره هستند و تحصيلكرده ورزشند. " در برابر نظر دكتر احساني بد نيست نگاهي هم به نظر دكتر غفوري بيندازيم كه ديد مثبتي در اين زمينه دارد: "اتفاقا من با نظر سياسيون در ورزش موافق هستم. از زمان كوبرتين هم ورزش تابعي از سياست‌هاي دولت فرانسه بوده است و در زمان برگزاري المپيك 1896 هم برگزاركنندگان معتقد بودند كه بدون حضور سياسيون نمي‌توان اين روياي بزرگ را جامه‌عمل پوشاند.
گرچه از اول آرمان‌هاي المپيك فارغ از مسائل سياسي بوده است، اما هيچ المپيكي هم به دور از مسائل سياسي نبوده است. به نظر من چون ورزش يك پديده سياسي است پس عدم وجود سياسيون در ورزش يك كمبود محسوب مي‌شود ".

فقط شعار
هميشه و همه جا صحبت‌هاي شعارگونه زيادي راجع به رعايت اخلاق در ورزش وجود داشته است. به نظر دكتر سيدمهدي آقاپور، استاد دانشگاه تهران، نظام ارزشي جامعه ما چه در بعد فرهنگ ملي و چه در بعد فرهنگ مذهبي با نظام ورزشي ما همخواني ندارد و ارزش‌هاي مذهبي و ملي ما بيشتر جنبه تزئيني و شعاري پيدا كرده‌اند.
به گفته اين استاد دانشگاه تهران، 3 سطح براي اخلاق در ورزش مطرح است كه شامل اخلاق منصفانه، اخلاق جوانمردانه و اخلاق پهلوانانه است. وي در تكميل سخنان خود اين طور مي‌گويد: "در بازي منصفانه، تيم‌ها براساس قوانيني كه در زمين وضع شده است بازي مي‌كنند و هيچ امتيازي هم به تيم مقابل نمي‌دهند، اما در مفهوم بازي جوانمردانه كه كمي عميق‌تر از بازي منصفانه است، گاهي اوقات پيش مي‌آيد كه بازيكن به حريف خود امتياز ويژه‌اي را مي‌بخشد مثلا بازيكن حريف مصدوم مي‌شود و تيم مقابل توپ را بيرون مي‌اندازد تا او درمان شود، اما بازي پهلوانانه، فراتر از بازي جوانمردانه و منصفانه است و در آن امتياز بسيار زيادي به حريف داده مي‌شود. چيزي كه اين روزها به هيچ وجه در ورزش دنيا ديده نمي‌شود يا به صورت بسيار كمرنگي وجود دارد. به هر حال موضوع اصلي برد است ".
دكتر آقاپور مساله دولتي بودن ورزش، تزريق بودجه‌هاي بي‌حساب و كتاب، غيرعلمي بودن ورزش، مديريت‌هاي سياسي و دولتي در ورزش را ازجمله دلايلي برمي‌شمارند كه به موضوع ناهنجاري‌هاي اخلاقي در ورزش دامن مي‌زند. به گفته وي راهكارهايي هم كه در اين زمينه وجود دارند، بسيار سطحي و صوري هستند مثل جريمه‌هايي كه به بازيكن بداخلاق تعلق مي‌گيرد.
وي در ادامه مي‌افزايد: "حتي در سطوح كلان تر هم راهبردهايي كه براي حل مساله عدم رعايت اخلاق وجود دارد، ويتريني و تزئيني هستند و استفاده عملي نمي‌شوند. قانونگذار هم نگاهي سطحي به مساله اخلاق ورزشي داشته است، نمونه آن پيش‌نويس برنامه پنجساله پنجم بود كه در ماده 13 از فصل اول آن به موضوع اخلاق ورزشي پرداخته بود، اما آن را فقط از جنبه تاسيس نمازخانه در ورزشگاه، برگزاري كلاس‌هاي اخلاق براي مربيان، قرائت قرآن و متون ديني قبل از شروع رقابت‌ها يا هديه دادن به ورزشكاري كه جنبه اخلاق را رعايت كرده، بررسي كرده بود كه البته در نسخه نهايي قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه اين ماده تغيير يافته و مباحث اخلاقي كلا حذف شده است، اما اينها كافي نبوده و به تنهايي تاثيرگذار نيستند ".
عاملي كه اكثر انديشمندان علوم ورزشي و جامعه‌شناسي ما بر آن تاكيد فراوان دارند اين نكته است كه؛ آموزش اخلاق ورزشي نيازمند يك برنامه‌ريزي هدفمند و بلندمدت است كه بايد از سنين نوجواني و جواني و از مدارس و آموزش و پرورش آغاز شود و داراي طرحي متناسب با هر دوره‌اي از زندگي يك فرد باشد و سپس به طور مناسب اجرا شود. در اين بين نقش مدرسه و معلمان ورزش از هر گروه ديگري پررنگ‌تر و تعيين‌كننده‌تر است، بنابراين هر قدر زنگ تربيت بدني در مدارس جايگاه شايسته‌تري داشته باشد و از كميت و كيفيت بهتري برخوردار باشد، تربيت اخلاق ورزشي در بين دانش‌آموزان موفق‌تر خواهد بود. به همين منظور، سرمايه‌گذاري اصلي ورزش بايد در اين نهاد و در اين مقطع قرار گيرد تا ورزشكاراني حرفه‌اي و با اخلاق براي آينده ورزش اين مرز و بوم تربيت شوند.

نويسنده : فريبا فرهاديان


دسته ها : عمومی
دوشنبه 1390/3/2 9:19
X