اين تحقيق به نقش قناعت در زندگي ميپردازد. مباحثي از جمله معناي قناعت، شرايط لازم براي تحقق آن، عوامل ايجاد و تقويت آن، آثار آن در زندگي و فنون دستيابي به قناعت در حيات اجتماعي است. هدف اين پژوهش، يافتن راهكار مناسب براي دوري از حرص، آرامش و نشاط اعضاي خانواده، رفع نيازمنديها در ابعاد مختلف، آسايش و برخورداري از زندگي مادي و معنوي، اصلاح نفس، پيدا كردن عزّت و رسيدن به سعادت و خوشبختي است. روش تحقيق در اين پژوهش، تحليلي و توصيفي است كه بر دادههاي ديني و تربيتي مبتني است. يافتههاي اصلي اين تحقيق ضرورت توجه به اهميت قناعت، عوامل و راهكارهاي ايجاد و تقويت آن، زمينههاي مقابله با حرص، پديد آمدن آرامش و به كارگيري مهارتها و فنون براي دستيابي به زندگي سالم است.
مقدمه
يكي از صفاتي كه تضمين كننده آرامش و سازگاري در زندگي اجتماعي است و فقدان آن آرامش را از زندگي ميربايد، قناعت در افراد خانواده است.
در اين زمينه، كتابهاي اخلاقي از جمله «محجه البيضاي» فيض كاشاني، «جامع السعادات» ملامهدي نراقي و «معراج السعاده» ملااحمد نراقي و ساير كتابهاي اخلاقي همچون «كيمياي سعادت» به بحث قناعت اشاره كردهاند. قناعت از عوامل مهم براي همزيستي مسالمت آميز و آرامش در زندگي، به حساب ميآيد.
سؤالاتي كه در اين زمينه مطرح ميشود، عبارتاست از:
قناعت چه اهميتي دارد؟ آيا قناعت قابل تحصيل است يا امري ژنتيكي است؟ اگر قابل تحصيل باشد، چه عوامل و راهكارهايي براي تحصيل و تقويت آن وجود دارد؟ آثار آن چيست؟ با چه فنوني ميتوان به آن آثار دست يافت؟
مفهوم و اهميت قناعت:
«قناعت» در لغت به معناي تنازل است تا آنجا كه فرد زندگي خود را با امكاناتي كه در دست دارد، منطبق سازد. از مصاديق آن، رضايت دادن به چيزي است كه به او ميرسد.1 در كتابهاي لغت، خرسندي، بسنده كردن به قسمت، بسنده كردن به مقدار نياز، صرفهجويي، خشنودي به آن چه از روزي و معاش قسمت ميشود،2 رضا دادن به سهم خويش،3 در اكتفا به مقدار ناچيز از وسايل زندگي در حدّ ضرورت،4 راضي شدن به مقدار كم از بخشش5 از معاني قناعت محسوب شده است.
در علم اخلاق نيز ملكه قناعت، ضد صفت حرص و حالتي نفساني دانسته شده است كه موجب ميشود آدمي به قدر حاجت و ضرورت اكتفا كند و در تحصيل فضول از مال زحمت نكشد.6 قناعت آن است كه نفس نسبت به امور خوردن، آشاميدن و پوشيدن سختگيري نكند و هر چيزي را كه سد خلل كند، رضايت داشته باشد و خود را به زحمت و مشقت نيندازد.7 ملامهدي نراقي ميگويد: «ضد الحرس القناعه» قناعت ضد حرس است.8 امام علي(ع) ميفرمايد: «لن توجد القناعه حتّي يفقد الحرص».9 قناعت جز با نابودي حرص پديد نميآيد. در روايتي پيامبر(ص) اكرم، از جبرئيل سؤال كرد: «ما تفسير القناعه؟ قال يقنع بما يصيب من الدنيا يقنع بالقليل و يشكر اليسير» تفسير قناعت چيست؟ جبرئيل پاسخ داد: قناعت راضي بودن به همان مقداري است كه از دنيا نصيب شخص ميشود، به كم قانع است و از نعمت كم نيز سپاسگزاري ميكند.10
آنچه از مجموعه تعاريف به دست ميآيد اين است كه فرد قانع در بعد شناختي، معتقد است هر چه از سوي خدا به او برسد، فضل اوست. در بعد عاطفي به همه محدوديتها و مقدرات رضايت ميدهد و در بعد رفتاري، بر وفق محدوديتها عمل ميكند و با آن كنار ميآيد. گستره قناعت وسيع است و شامل لباس، مسكن، خوردن، آشاميدن ، خواب و... ميشود.
اهميت قناعت در زندگي به حدي است كه امام زين العابدين(ع) در پاسخ به فردي كه از ايشان جوياي برترين اعمال شده بود، فرمودند: «هو ان يقنع بالقوت...» برترين عمل اين است كه انسان به آنچه در دست او است، قانع باشد.11 در روايتي ديگر، قناعت آن قدر مهم تلقي شده است كه موجب سعادت انسان به حساب آمده است.12 اين صفت، علاوه بر آنكه از صفات ممتاز اخلاقي محسوب شده و به حسن رابطه فرد با مولاي خود منجر ميشود، در استحكام بنياد خانواده نيز از اهمّيت خاصي برخوردار است و آثار مهمي برآن مترتب ميشود.
عوامل ايجاد و تقويت قناعت در زندگي خانوادگي
دقّت در آثار ارزشمند فردي و اجتماعي، كه براي قناعت بر شمرده شد، ما را به اين نتيجه رهنمون ميسازد كه براي برخورداري از زندگي راحت، طيّب، زيبا، همراه با عزّت و اصلاح نفس، بايد خود قناعت پيشه باشيم و زندگي اجتماعي خود را نيز با فرد قانعي انتخاب كنيم. اين ايده آلترين شرايطي است كه بر اساس آن ميتوان اهداف فوق را دنبال كرد و به آن نايل شد.
عامل خانوادگي
در روايت است كه فردي به نام ابراهيم كرخي به حضور امام صادق(ع) رسيد و عرضه داشت: «همسر موفقي داشتم كه از دنيا رفت و اينك قصد ازدواج دارم. حضرت فرمودند:
ببين خود را كجا قرار ميدهي.... زنان سه دستهاند: زن زاياي مهربان، كه شوهر خود را در كار دنيا و آخرتش ياري ميرساند و روزگار را بر او سخت نميكند. زن نازا و بيبهره از زيبايي، كه شوهرش را در امور خير ياري نميرساند، و زن پر سر و صدا، پا به در و عيبجو كه زياد را اندك ميشمارد و كم را نميپذيرد.13
از مجموع اين روايات اهميّت انتخاب همسر قانع روشن ميشود. فراز آخر روايت اخير تصريح ميكند، زني كه خدمات زياد همسر را كم به شمار آورد و خدمات كم او را نپذيرد، از جمله زنان شايسته براي گزينش به عنوان همسر نيست؛ ازدواج با او كمتر به آرامش و سازگاري منجر ميشود. بنابراين، مهمترين اقدام در اين جهت، انتخاب همسر قانع و قدر شناس است. در روايتي چنين آمده است:
يك روز صبح علي(ع) به فاطمه(س) فرمود: آيا غذايي نزد تو هست تا از آن تناول كنيم؟ حضرت فاطمه(ع) گفت: قسم به آن كسي كه پدرم را به نبوّت و تو را به وصايت و خلافت گرامي داشت، چيزي نزد من نيست تا آن را در اختيار تو بگذارم. دو روز است كه آنچه داشتهايم، به رغم نياز خود و حسن و حسينم به ديگران دادهايم. پس علي(ع) فرمود:اي فاطمه، چرا مرا از اين قضيّه آگاه نكردي تا غذايي برايتان تهيه كنم؟ حضرت فاطمه(س) گفت:اي ابا الحسن، من از خداي خود حيا دارم كه تو را بر كاري تكليف كنم كه بر آن قادر نيستي.
از اين حديث ارزشمند، به دست ميآيد كه كتمان نيازها و بازگو نكردن آن در نزد همسر، به ويژه هنگامي كه تأمين آن براي او ممكن نيست، از مصاديق بارز قناعت و موجب آرامش هر چه بيشتر زندگي مشترك خواهد بود.
علاوه بر اين، گاهي مناسب است كه فرد با درك شريك زندگي خويش، نه تنها از او در خواستي نكند، بلكه سعي كند او را در اوج مشكلات معيشتي به صبر سفارشي و به توجه به عنايات خداوند متعال و توكل بر او ترغيب كند.
مردي به حضور رسول خدا(ص) شرفياب شد و عرض كرد: همسري دارم هر گاه وارد منزل ميشوم به استقبال من ميآيد و چون خارج ميشوم، بدرقهام ميكند. هر گاه مرا غمگين ميبيند، ميگويد: چرا ناراحتي؟ اگر براي روزي خود نگراني، ديگري (خداوند) عهدهدار آن است و اگر براي آخرت خود بيمناكي، خداوند دل مشغولي تو را بيشتر سازد. پس رسول خدا(ص) فرمودند: «ان للّه عمالاً و هذه من عمّاله لها نصف اجر الشهيد؛14 به درستي كه براي خدا كار گزارانياست و اين زن از كارگزاران خدا است كه براي او نيمي از پاداش شهيد است.
اين همسر قانع نه تنها خود با مشكلات كنار آمده است و توقعي از همسر خويش ندارد، بلكه زمينه بروز هر گونه ناراحتي در زمينه معيشت را نيز از همسر خود دور ميكند. چنين زن و شوهري در كنار نقش همسري بسيار مطلوب نقش والديني خوبي نيز ايفا ميكنند. با داشتن ويژگي قناعت، پذيرش والدين بالا ميرود و با صورتها و موقعيتهاي مختلف كنار ميآيند. والديني كه درجه پذيرش بالايي دارند، روش فرزند پروري دموكراتيك اتخاذ ميكنند و اين حرمت و عزت نفس فرزند را به دنبال دارد.15
عامل فردي و شخصيتي
يكي از عوامل مهم قناعت در فرد، داشتن ويژگيهاي شخصيتي مثبت است. برخي، از كرامت و عزّت بالايي برخوردار هستند و به راحتي به خود اجازه نميدهند با حرص ورزي و طمع به دست ديگران چشم بدوزند و حرمت و عزّت نفس خود را خدشهدار كنند. هر چه كرامت نفس انسان بيشتر باشد، قناعت بيشتري از او خواهيم ديد. افراد كه بزرگوار هستند، خود را مديون ديگران قرار نميدهند.
برخي افراد از خود تهي با ديدن وضع زندگي ديگران زود برانگيخته ميشوند و به چشم و هم چشمي رو ميآورند. در مقابل، افرادي هستند كه برانگيختگي آنها پايين است و به زودي از ناحيه ديگران تحريك نميشوند. فردي كه همواره چشم به زرق و برق زندگي ديگران ميدوزد، از حالت استغنا و بينيازي دور ميشود و هميشه حالت نياز و كمبود، را در خود زنده نگه ميدارد. روشن است كه احساس كمبود، فرد را به زندگي موجود خويش بيعلاقه ميكند و بدون توجه به ويژگيهاي مثبت زندگي خود، همواره حسرت زندگي ديگران را ميخورد. اين حسرت، هم خود فرد و هم زندگي مشترك را دچار تزلزل ميسازد. رسول اكرم(ص) در باره اين پيامد فرمودهاند: «من اتبع بصره ما في ايدي الناس كثر همّه و لميشف غيظه؛ هر كس چشم به دنبال آنچه در دست مردم است بدوزد، اندوهش فراوان گردد و سوز دلش درمان نپذيرد».16
فردي كه بهرههاي مادّي زندگي ديگران را الگوي خود قرار ميدهد، پس از احساس نياز و كمبود، درصدد جبران آن برميآيد. در اين مسير، هم خود را به زحمت و سختي مياندازد. هم موجب ميشود كه همسر به تلاش فوق طاقت دست زند و از راه حلال يا حرام، مقصود همسر خود را تأمين كند. علاوه بر سلب آرامش در زندگي، افراد را وادار ميسازد كه به هر صورت ممكن خواسته خود را تحقق بخشند و به فساد انگيز بودن آن نينديشند.
عامل شناختي
شناخت صحيح و اعتقادات درست عامل مهمي براي قناعت است. وقتي انسان معتقد باشد كه روزي رسان همه خلايق خداست، انسان فقط وظيفه دارد كارهايي را انجام دهد، امّا نتيجه در اختيار خداست، حرص نميشود. قرآن كريم ميفرمايد: «ما من دابه الا علي الله رزقها؛ هيچ جنبندهاي در زمين نيست مگر اينكه رزق و روزي او بر خداست».(هود: 6) پس چرا نگران باشيم و به بيش از وظيفه خود فكر كنيم. حضرت صادق(ع) ميفرمايد: «آن كان الرزق مقسوما فالحرص لماذا؟17 اگر رزق و روزي به حكم خدا مقدر شدهاست، پس حرص براي چيست»؟ حضرت علي(ع) ميفرمايد: «اي فرزند آدم، روزي دو گونه است: يكي آنكه تو در جست و جوي آن هستي و ديگري آنكه تو را ميجويد. كه اگر به دنبال آن نروي، به سراغ تو ميآيد».18 اين نوع تفكر، كه انسان جز به انجام وظيفه تكليفي ندارد و خداوند منان روزي انسان را به مقدار معين مقدر فرموده است و با حرص انسان بيش از آن به او نميرسد، باعث ميشود روحيه قناعت در او تقويت شده و از حرص فاصله بگيرد. انبيا، به خصوص پيامبر(ص) اعظم حضرت محمد(ص) الگوي ما هستند. زندگي رسول خدا(ص) را كه يادآور ميشويم، ميفهميم كه خوراك ايشان نان جو، شيريني او خرما و سوختش شاخه نخل بود، آن هم هر گاه كه به دست ميآمد.19 اگر انسان بداند در سايه حرص و طمع ضررهاي دنيوي و اخروي از قبيل غم و غصه، ناراحتي، سلب آسايش و گرفتاري قيامت و در سايه قناعت راحتي، آسايش، آرامش و سربلندي در روز قيامت به دست ميآيد، زمينه پذيرش قناعت او بيشتر است.
آثار قناعت در زندگي
مهمترين نتايج ارزشمند قناعت، كه در زندگي اجتماعي سايه ميگسترد، عبارت است از:
1. آسايش، راحتي و رضايتمندي
انسان به صورت فطري طالب راحتي و آسايش است. گاهي به اشتباه مصداق رفاه و آسايش را تشخيص ميدهد. براي اينكه اشتباه نكند و حريص نباشد، بايد بداند اولين ثمرة شيرين قناعت، آسايش و راحتي است براي كسي كه اين ويژگي را دارا است. هنگامي كه فرد به آنچه در اختيار دارد، اكتفا ميكند و در زندگي، خود را با در نظر داشتن امكانات موجود، اداره ميكند، سختي بسياري از امور همچون فعاليتهاي طاقت فرسا، نگراني از كمبودها، اظهار نياز به ديگران و... را از خود دور ميسازد. از اينرو، رسول خدا(ص) قناعت را عين راحتي دانسته و فرمودهاند: «القناعة راحة؛ قناعت راحتي است».20
اميرالمؤمنين(ع) راحتي را ثمره قناعت به شمار آورده و فرمودهاند: «ثمرة القناعة الراحة؛ راحتي و آرامش نتيجه قناعت است».21 همچنين حضرت ميفرمايد: «حرم الحريص القناعه، فافتقد الراحه؛ حريص چون از قناعت محروم است، راحتي ندارد».22 در حديثي ديگر ميفرمايد: «القناعه مال لاينفد؛ قناعت ثروتي پايان نايافتني است كه به دنبال خود عزت ميآورد».23 غزالي ميگويد: «هيچ كس را عيش خوش تر از قانع نبود، هيچ كس اندوهگينتر از حسود نبود، هيچ كس سبك بارتر از تارك دنيا نبود و هيچ كس پشيمانتر از عالم بدكار نبود».24 در بُعد خانوادگي نيز اكتفا كردن فرد به امكانات موجود، بسياري از نگرانيها را از زندگي مشترك دور ميسازد. مرد يا زني كه به همسر خود به عنوان دارايي موجود خود نگاه ميكند و او را بدون مقايسه با نقاط قوت ديگران مينگرد، در حقيقت آرامش و راحتي خود را تأمين كرده است. همچنان كه افرادي كه تنها نقاط ضعف همسر خويش را در نظر ميگيرند و آن را با نقاط قوت ديگران مقايسه ميكنند، همواره روحي ناآرام دارند. ساير امكانات زندگي نيز همين طور است. كساني كه به آنچه دارند، راضياند و خود را براي به دستآوردن آنچه ندارند، به زحمت نمياندازند، يا در افسوس نداشتن آن به سر نميبرند، زندگي را با روحي آرام و به دور از دغدغه و نگراني ميگذرانند. در حديثي از امير مؤمنان(ع) آمده است: «الرضا ينفي الحزن؛ رضايت و قناعت اندوه را از بين ميبرد».25
انسان به دليل اينكه فكر ميكند هرچه بيشتر داشته باشد، رضايتمندي زيادتري خواهد داشت، حرص ميزند. اگر شناخت خود را اصلاح كند و بداند احساس رضايت چيزي نيست كه آن را از بيرون به دست آورد، بلكه بايد نوع نگاه خود را اصلاح كند، كمتر حرص خواهد زد. ما ممكن است با مقداري ثروت رضايت مختصر و كوتاهي را پيدا كنيم، امّا بي شك پس از آن، عطش ثروت در ما زيادتر خواهد شد. هر چه زيادتر تلاش كنيم، قدرت طلبي و شهرتطلبي ما ارضا نخواهد شد. قدرت و شهرت ما را خشنود نخواهد ساخت. ابتدا انسان احساس رضايت خود را در چيزي ميبيند كه وقتي به آن رسيد، به آن بسنده نميكند و برتر از آن را مطالبه ميكند. گاهي يك جوان فكر ميكند اگر شغلي پيدا كند، خانهاي تهيه كند و همسري گزيند، خيالش راحت ميشود. با خود ميگويد: همين كه شغل پيدا كنم، پولدار شوم و ازدواج كنم، راحت ميشوم، وقتي به اينها رسيد، حس ميكند دارايي هاي بزرگتر و خيره كنندهتري ندارد و خود را براي رسيدن به آن به زحمت فراوان مياندازد.
جانسون ميگويد: «براي دستيابي به احساس رضايت، بايد شعار ايمان به خدا جاي "درست همين كه به شغل برسم، داراي خانه شوم، سرمايهدار گردم و... " را بگيرد».26
2. برخورداري از زندگي شيرين
راحتي و آسايش ناشي از قناعت، زمينه برخورداري همسران از زندگي دلپذير و گوارا را فراهم ميسازد. اين نتيجه ارزشمند با تعابير گوناگوني در متون ديني بيان شده است. در روايتي از قناعت، به زندگي گوارا تعبير شده است: «عن الصادق(ع) خمس من لم يكن فيه لم يتهنأ العيش الصحة و الا من و الغني و القناعة و الانيس الموافق؛ كسي كه پنج چيز در او نباشد، زندگي برايش گوارا نيست. سلامتي، امنيت، بي نيازي، قناعت و همسر موافق».27
در برخي از روايات، قناعت را گواراترين زندگي به شمار آورده است: «عن علي(ع): القناعة اهنأ العيش؛گواراترين زندگي قناعت است».28
در تعبيري ديگر قناعت مصداق حيات طيبه دانسته شده است: «سئل علي(ع) عن قوله تعالي «فلنحيينّه حياةً طيبةً، فقال هي القناعة؛از امير مؤمنان(ع) در باره سخن خداوند متعال كه فرمود: ما به او حيات طيبه عطا ميكنيم، سؤال شد. پس حضرت فرمودند: حيات طيبه قناعت است. نه تنها قناعت حيات طيبه است، بلكه پاكترين زندگي قناعت است».29
عن علي(ع): اطيب العيش القناعة؛ پاكترين زندگي قناعت است».30
در جاي ديگر حضرت امير(ع)زيبايي زندگي را قناعت ديده، فرمودهاند: «جمال العيش القناعة؛قناعت زيبايي زندگي است».31
همه اين تعابير بيانگر آن است كه فرد قانع، از همسر خود راضي، از امكاناتي كه در اختيار دارد، راضي و از همه مهمتر از خداي خود راضي است. و بر اساس اين رضايت، ضمن آنكه از باطني آرام برخوردار است، اعضا و جوارح خود را نيز براي دسترسي به آنچه ندارد، به زحمت نمياندازد. آيا حيات طيّبه چيزي جز اين است؟
3. عزّت نفس
حرمت نفس يكي از بهترين نشانههاي سعادت و خوشبختي است. هر چه فرد از حرمت نفس خويش فاصله ميگيرد و به گونهاي خود پنداره منفي پيدا ميكند از سعادت فاصله ميگيرد. از مهمترين عواملي كه بر رفتار اجتماعي ما تاثير ميگذارد، احساس كفايت و عزت نفس است.32 هر يك از ما تصوري از خود دارد كه به آن خود پنداره33 ميگويند. آن تركيبي از شناختها و احساساتي است كه فرد نسبت به خود دارد. البته «عزت نفس» با مفهوم «خود» مساوي نيست. مفهوم «خود» مجموعهاي از عقايد فرد در باره خود است كه بيشتر بر مبناي توصيف است تا اينكه بر مبناي قضاوت باشد؛ چرا كه ممكن است بعضي از بخش هاي مقوم خود، خوب يا بد تلقي نشود. وقتي ويژگي هايي كه فرد دارد با ارزش مثبت و منفي مورد قضاوت قرار نگيرد، اين خود را از عزّت نفس جدا ميسازد. پس نگاه به خود، در صورتي كه با قضاوت همراه باشد، عزّت نفس مطرح ميشود. اگر اين قضاوت مثبت باشد، به عزّت نفس فرد ميافزايد. چنان كه منفي باشد، عزّت نفس او را كاهش ميدهد. به عنوان مثال، پسر بچهاي كه زياد دعوا ميكند، چنان كه اين حالت را به عنوان توانايي خود ارزيابي كند و براي آن ارزش مثبت قائل باشد، عزت نفس او افزايش مييابد. ولي چنان كه از اين حالت خود ناخرسند باشد و آن را حالت بدي ارزيابي كند، عزّت نفس او كاهش خواهد يافت.34 خود پنداشت از نظر مفهوم، گستردهتر از عزّت نفس است و به شناختهايي كه فرد از خودش دارد، اشاره ميكند.35
عزّت نفس با مشاركت فرد در تعاملات خانواده ارتباط دارد. هر يك از افراد خانواده، وقتي دچار استرس ميشوند، توانايي آنها در برقراري ارتباط آشكار با يكديگر، دادن پسخوراند و دريافت آن و حل مشكلات به عزّت نفس جمعي خانواده بستگي دارد. افراد خانواده در مواقع بحراني يا استرسزا ممكن است ارتباط با يكديگر را متوقف سازند تا بدين طريق عزّت نفس خويش را حفظ كنند.36
جايي كه به توان خود اعتماد داريم و حس ميكنيم ميتوانيم از پس مشكلات برآييم و آنها را حل كنيم، از عزّت نفس برخورداريم. هرگاه فكر ميكنيم ميتوانيم مسائل را تحليل كنيم و با ديد باز با آنها رو به رو شويم، عزّت نفس داريم. وقتي فكر ميكنيم با استانداردهايي كه ديگران به ارزيابي افراد ميپردازند، نزديك هستيم، خود پنداره مثبت داريم و به خود امتياز خوبي ميدهيم. وقتي ميبينيم خداوند منان در باره ارزش انسان بهشت را مطرح ميكند و ميفرمايد: «ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه؛ به درستي كه خداوند جان و مال مؤمنان را با بهشت خريداري ميكند».(توبه: 111) عزّت نفس خود را مييابيم. جايي كه ديگران به ما بها ميدهند و ارزش خاصي براي ما قائل هستند، احساس عزّت نفس ميكنيم. حضرت علي(ع) ميفرمايد: «من كرمت عليه نفسه لم يهنها بالمعصيه؛ كسي كه نزد خود عزت و كرامت داشته باشد، با معصيت نفس خود را پست نميكند».37
عزّت و نفوذ ناپذيري اثر ارزشمند قناعت است. فردي كه به آنچه دارد، قانع نيست، همواره در صدد است كه كمبودهاي مادّي خود را بر طرف سازد و چون تأمين اين نيازها در موارد زيادي مستلزم در خواست از ديگران است و از سوي ديگر، اين كمبودها بي انتها ميباشد، نيل به آنچه كه فرد در اختيار ندارد، مستلزم ابراز نياز مداوم به ديگران است. اين همان چيزي است كه عزّت و نفوذ ناپذيري فرد را به شدّت به خطر مياندازد. از اين رو، در روايات بسياري قناعت موجب عزّت دانسته شده است. «عن اميرالمؤمنين(ع): من تجلبب الصبر والقناعة عزّ و نبل؛ هر كس لباس صبر و قناعت بر تن كند، عزيز و با فضيلت ميشود».38 در روايت ديگري حضرت ميفرمايند: «القناعة تؤدي الي العزّ؛ قناعت به عزّت منتهي ميشود».39
بعضي از روايات حتي از اين مرحله نيز فراتر رفته و قناعت را پايدارترين نوع عزت برشمردهاند: «القناعة ابقي عزّ؛ پايدارترين عزت قناعت است».40
از اينرو، وقتي به امام باقر(ع) گفته شد: «عظيمترين انسانها كيست؟ حضرت فرمودند:مَنْ لميبال الدنيا في يد من كانت؛كسي كه توجه نداشته باشد به اين كه دنيا در دست كيست».41
روشن است كه عزّت مهمترين سرمايه زندگي مشترك است. با وجود آن، ميتوان بسياري از كمبودهاي زندگي را ناديده گرفت و زمينه آرامش و سازگاري خانوادگي را فراهم ساخت.
بينيازي و عزّت انسان در احساس اوست. چه بسيار افرادي كه با همه سرمايهاي كه دارند، روحيه گدايي بر آنها حاكم است. فيض كاشاني از وجود پيامبر(ص) اكرم(ص) نقل ميكند كه حضرت فرمود: «بينيازي به فراواني ثروت نيست، بلكه به روحيه بينيازي است».42 رهايي از اسارت نفس به قناعت وابسته است. كسي كه قناعت پيشه نسازد، به اسارت نفس گرفتار ميشود و عزّت خود را از دست ميدهد. علي(ع) ميفرمايد: «الحريص عبد المطامع؛ حريص بنده هواهاي نفساني است».43
4. اصلاح نفس
علاوه بر آثاري كه به آن اشاره شد، اين صفت از مهمترين عوامل خود سازي قلمداد ميشود. صفت ناپسند حرص، كه سرچشمه بسياري از رذايل اخلاقي است، با قناعت درمان ميشود. ريشه كن كردن حرص نقطه آغازي براي آراسته شدن به مكارم اخلاق خواهد بود. بر اين اساس، امير المؤمنين(ع) قناعت را عامل مقابله با حرص شمرده و فرمودهاند: «انتقم من حرصك بالقنوع كما تنقم من عدوّك بالقصاص؛ از حرص خود با قناعت انتقام بگير همان گونه كه از دشمن خود با قصاص انتقام ميگيري».44
در جايي ديگر، از قناعت به عنوان بيشترين ياري دهنده فرد در جهت اصلاح نفس ياد كردهاند: «اعون شييء علي صلاح النفس القناعة؛ كمك كارترين عامل بر اصلاح نفس قناعت است».45
مسلّم است فردي كه توفيق خودسازي پيدا كرده و از نفس صالحي برخوردار گشته است، از توانايي ايجاد آرامش در جامعه و به حدّاقل رساندن تنشها و ناسازگاريها برخوردار خواهد بود.
فنون دستيابي به قناعت در زندگي
براي دستيابي به قناعت، لازم است نيازهاي واقعي خود را از نيازهاي كاذب بازشناسي كنيم. بايد براي رسيدن به خواستههاي حقيقي، تلاش كنيم و از درخواستهاي نا به جا صرف نظر كنيم. اين هدف را ميتوان از طريق فنون زير تحقق بخشيد:
1. مقايسههاي خوش بينانه و پرهيز از مقايسههاي بدبينانه
مطالعه در زمينة نحوة مقابله افراد با تعارضات در زندگي نشان ميدهد كه افراد به طور معمول براي كنار آمدن با اختلافات، چهار راهبرد را به كار ميبرند. يكي از اين چهار راهبرد، مقايسههاي خوشبينانه است. مقايسه خوشبينانه به معناي قدر دانستن روابط با ديگران و متقاعد ساختن خويش مبني بر اين كه به مرور زمان، روابط در زندگي اجتماعي بهتر خواهد شد.46
يكي از عواملي كه موجب ميشود تا انسانها از موقعيّت اقتصادي در زندگي خود احساس رضايت كنند و با كمبودهاي احتمالي به گونهاي مطلوب كنار بيايند، مقايسه موقعيت اقتصادي خود با كساني است كه به لحاظ ويژگيهاي مالي با مشكلاتي به مراتب بيشتر دست و پنجه نرم ميكنند. اين مقايسه، زمينه رضايت از موقعيت اقتصادي فعلي و اجتناب از بلند پروازيها را فراهم ميكند. البته معناي اين سخن، دست برداشتن از تلاش و كوشش براي تأمين نيازمنديها در زندگي نيست، بلكه جلوگيري از زياده طلبي و تجمل گرايي است.
در منابع ديني، به اين مقايسه خوش بينانه به عنوان راهي براي رضايت مندي از وضعيّت اقتصادي اشاره شده است. امام صادق(ع) ميفرمايند: «انظر الي من هو دونك في المقدرة... فان ذلك اقنع لك بما قسّم اللّه لك» از نظر امكانات، به كسي بنگر كه فروتر از تو است...»، چرا كه اين امر تو را به روزي مقدّر از جانب خداوند قانعتر ميسازد.47 به همين دليل، در روايات ما به همنشيني با فقرا توصيه شده و به عنوان راهي براي شكر و قناعت بر آن تأكيد شده است. «عن علي(ع): جالس الفقراء تزدد شكراً؛ با فقرا همنشيني كن تا شكرت فزوني يابد».48
همان گونه كه توجه به نقاط مثبت زندگي خود و مقايسه آن با افرادي كه از مشكلات اقتصادي رنج ميبرند، موجب احساس رضايتمندي از موقعيت اقتصادي ميشود و به شكر و قناعت ميانجامد، مقايسههاي بدبينانه، كه در آن فرد نقاط ضعف اقتصادي زندگي خود را با نقاط قوت ديگران از جهت اقتصادي ميسنجد، عامل ناخشنودي از موقعيت خود ميشود و به حرص و فاصله گرفتن از قناعت منجر ميگردد. بر اين اساس، پرهيز از مقايسههاي بدبينانه يك مهارت و فن مؤثر در قانع سازي خويش به زندگي اجتماعي و حفظ روحيه شكرگذاري محسوب ميشود. با توجه به اين نكته، در منابع ديني به پرهيز از مقايسه خود با افرادي، كه به لحاظ اقتصادي برتر محسوب ميشوند، توصيه شده است. «عن الصادق(ع): لاتنظر الي من هو فوقك في المقدورة، فان ذلك اقنع لك بما قسّم لك؛ به افرادي كه از نظر امكانات مادّي از تو برترند، نظر نيفكن؛ چرا كه اين امر تو را به آن چه از سوي خدا برايت مقدر شده است، قانعتر خواهد ساخت».49
از اينرو، همنشيني با اغنيا مذموم دانسته شده است.50 امام باقر(ع) نيز در تحليل اين موضوع فرمودند: «لاتجالس الاغنياء فان العبد يجالسهم و هو يري ان الله عليه نعمة فمايقوم حتي يري ان ليس للّه عليه نعمة» با ثروتمندان همنشين مباش، چون هنگامي كه بندهاي در كنار آنان مينشيند، خود را مشمول نعمت خداوند ميداند. امّا از كنار آنان برنميخيزد تا اين كه ميپندارد خداوند هيچ نعمتي به او نداده است».51
2. آينده نگري
هر چند نميتوان جلو تجارب منفي گذشته را گرفت، امّا همواره اميدي به آينده بهتر وجود دارد. آينده به شما فرصت ميدهد تا با استفاده از تجارب يادگيري و مهارتهاي مقابلهاي خود، اشتباهات گذشته خود را بهبود بخشيد و رضايت بيشتري كسب كنيد. انتظار آينده، اميد و خوش بيني را درباره فرصتهاي جديد براي اعمال تسلط و كفايت به شما القا ميكند.52 يكي از عواملي كه موجب ميشود تا فرد بتواند با دشواريهاي اقتصادي حاكم بر زندگي كنار آيد و بر آنها غلبه كند، اين است كه اميد به آينده بهتر را در خود زنده نگه دارد. او بايد بداند كه مشكلات هميشگي نيست و با مقاومت ميتوان بر آنها فايق آمد و دوران سخت را پشت سر نهاد. همچنان كه خداوند متعال ميفرمايند: «ان مع العسر يسرا؛ مسلماً با سختي آساني است».(انشراح: 6)
در قرآن كريم نيز خداوند متعال، حكمت نقل داستانهاي پيامبران را براي رسول اكرم(ص) اين گونه معرفي و به او اطمينان ميدهد كه سختيها هميشگي نيست: «ما سرگذشت انبيا را براي تو بازگو كرديم تا قلب تو آرام (و اراده تو قوي) گردد».( هود: 120)
3. تنظيم بودجه
تنظيم بودجه عبارت است از: يك نقشه مشخص و يك برنامه منظم كه به شما كمك ميكند تا از درآمد خود حدّاكثر استفاده را ببريد. بودجهاي كه از روي عقل و تدبير تنظيم شده باشد، شما را به هدف و آرزوهاي خود در زندگي ميرساند. وقتي شما از روي نقشه و حساب خرج كرديد و مخارج هر ماه را آخر همان ماه از نظر گذرانديد، خواهيد ديد كه براي هر چيز چه مبلغ پول دادهايد و اگر بعضي مخارج در نظر شما زايد باشد، آن را حذف ميكنيد تا اعتبارش به مصرف چيزهاي مهم و لازم برسد. اگر صورت حساب خرج ماهيانه را با دقت مرور نماييد، اين امر بهترين و صميميترين دوست و مستشار اقتصادي شما بوده است و بيشك راهنماي خرج پس انداز شما خواهد بود.
عالمان علم اقتصاد معتقدند كه طرح و تنظيم بودجه هميشه بايد با حضور و همكاري همه اعضاي خانواده باشد. همچنين هر چند وقت يك بار جلسهاي تشكيل دهيد و در خصوص اوضاع اقتصادي و نقشههايي كه براي بهبود وضع خانواده در دست است، با بچهها صحبت كنيد. روح همكاري را در آنان تقويت كنيد. در اين صورت، آنان روي بيشتر توقعات خود قلم ميكشند و از اينكه از بعضي چيزها محروم شدهاند، عصباني و بداخلاق نميشوند.53 امام باقر(ع) نيز در خصوص اهميت برنامهريزي در زندگي، آن را يكي از سه عامل نيل به كمال دانسته و فرمودهاند: «تمامي كمال در سه چيز است كه يكي از آنها برنامه ريزي در باره معيشت است».54
امام صادق(ع) نيز رفق و لطافت در برنامه ريزي اقتصادي را بهتر از توسعه مالي دانسته، فرمودهاند: «رفق و لطافت در برنامه ريزي اقتصادي بهتر از توسعه مالي است».55 دليل اين امر نيز روشن است. همچنان كه السي استاپلتون، كه يكي از بزرگترين متخصصان علم اقتصاد است و چندي مستشار اقتصادي تجارتخانههاي بزرگ بوده است، عقيده دارد كه غالب مردم وقتي پولشان زيادتر شد، خرجشان را بالا ميبرند و در نتيجه، باز با بيپولي و كمبود دست به گريبان هستند.56
4. آمادگي و مسئوليت پذيري
شما بايد توانايي، خود را براي مقابله با مشكلات بالا ببريد. سه روش زير به شما كمك خواهد كرد كه اين كار را به طور مؤثر انجام دهيد. اين روشها آماده شدن در مقابل مشكلات، مواجه شدن با آنها و تأمّل كردن در چيزهايي است كه آموختهايد.
الف: آماده شدن در مقابل مشكلات
شما ميتوانيد از طريق حرف زدن با خود، به شيوهاي كه كنترل شما را بر اوضاع افزايش دهد، خودتان را براي مبارزه با مشكلات آماده كنيد. تهيه فهرستي از جملات تقويت كننده ميتواند به شما كمك كند. از جملات زير استفاده كنيد:
ـ «نشستن و نگران شدن هيچ كمكي نخواهد كرد.»
ـ «خودم را ناراحت نخواهم كرد.»
ـ «با استفاده از مهارتهاي مسئله گشايي خودم، نقشهاي را تهيه ميكنم.»
ـ «تجربه خوبي براي من خواهد بود.»
ـ «مشكلات اقتصادي چيزي نيست كه بتواند مرا از پاي درآورد.»
ـ «در برابر شرايط سختتر از اين نيز مقاومت خواهم كرد.»
شما همچنين ميتوانيد در ذهن خود، نتيجه خوشايند مقابله را مجسم كنيد و بدين ترتيب، خود را براي مقابله با مشكل آماده كنيد.
ب: مواجه شدن با مشكلات
وقتي مشكلي پيش ميآيد كه احساس ميكنيد براي حفظ آرامش در زندگي، بايد با آن مبارزه كرد، آن قدر خود را از نظر رواني تقويت كنيد تا احساس كنيد كه از عملكرد خود راضي خواهيد شد. به خود بگوييد كه شما يك مبارزه جو هستيد و ميدانيد كه چگونه از مهارتهاي مقابلهاي خود استفاده كنيد. ياد بگيريد به شيوه زير با خود درباره مشكلات حرف بزنيد:
ـ «من يك مقابلهگر هستم و ميدانم كه ميتوانم از عهده اين مقاومت برآيم.»
ـ «نميگذارم اضطراب و خشم بر من مسلط شود.»
ـ «اگر طوري عمل كنم كه انگار بر همه چيز كنترل دارم، راه حلّ مشكل را پيدا ميكنم.»
ـ «با مواجهه با اين موقعيت دشوار، توان مقابلهاي خود را افزايش ميدهم.»
ـ «ناآرامي در برابر مشكلات اقتصادي، كار را از اين كه هست بدتر ميكند.»
ج. تأمل كردن درباره چيزهايي كه آموختهايد
هنگامي كه مشكلي را از سر راه برداشتيد، براي مدتي در باره آنچه از آن آموختهايد، تأمل كنيد. بهتر است به اشتباهات خود پي ببريد و از خودتان بپرسيد كه چطور ميتوانيد از اشتباهات خود كمال استفاده را ببريد. با ارج نهادن به كارهاي درست و نيز با تصحيح خطاهاي خود ميتوان تجربيات خود را شكل داد. مدّتي بر روي عملكردتان با اين عبارات تأمل كنيد:
ـ «زندگي پر از مشكلات است و من ميتوانم ياد بگيرم با آنها مقابله كنم.»
ـ «عملكرد نسبتاً خوب بود، ميتوانم حتي در مراحل بعد، بهتر از اين عمل كنم.»
ـ «مشكلات زندگي فرصتي به من ميدهد تا مهارتهاي مقابلهاي خود را به كار ببرم.»57
5. الگوپذيري
در نظر داشتن الگوها و سرمشقهايي كه قناعت را سرلوحه زندگي خويش و با وجود توانايي براي برخورداري از زندگي مرفّه، نيل به ارزشهاي معنوي را در الويت قرار داده و از امكانات بسياري كه در اختيار داشته، به مقدار ضرورت اكتفا كرده و بقيه را به نيازمندان بخشيدهاند، مهارت ديگري است كه روحيه قناعت را تقويت و در اوج سختيهاي معيشتي، فرد را از ناشكيبايي باز ميدارد. امام علي(ع) در نامهاي به عثمان بن حنيف انصاري، فرماندار بصره كه در مهماني يكي از ثروتمندان بصره شركت كرده بود، فرمودند: «آگاه باش! هر مأمومي امام و پيشوايي دارد كه بايد به او اقتدا كند و از نور دانش او بهره گيرد. بدان امام شما به همين دو جامه كهنه و از غذاها به دو قرص نان اكتفا كرده است. آگاه باش! شما توانايي آن را نداريد كه چنين باشيد، امّا مرا با ورع، تلاش، عفّت، پاكي و پيمودن راه صحيح ياري دهيد».58
با پيروي از اين الگوها ميتوان راهي را براي قناعت پيدا كرد تا زمينه سازگاري در زندگي را بيشتر فراهم نمود.
6. همخوان سازي خواستهها و انتظارات با واقعيت ها
از آفتهايي كه هر خانوادهاي را تهديد ميكند، رشد خواستهها و انتظارات اعضاي
خانواده از يكديگر است، به گونهاي كه اين گونه توقّعات به مرزي غيرمنطقي ميرسد و
با مطرح شدن آنها، آرامش زندگي به هم ميريزد. همسران جوان غالباً از اين جنبه آسيب ميبينند كه مرز منطقي و غير منطقي بودن انتظاراتشان از يكديگر مشخص نيست
و احساساتشان در اين رهگذر جريحهدار ميشود. نقطه بحران در زندگي زماني فرا ميرسد كه انتظارات غيرمنطقي و تأمين نشده بر روي هم انباشته شود، مقاومت افراد در زندگي
به تدريج كمتر شود و در يك لحظه غيرقابل پيشبيني، درگيري به وجود آيد. خانوادهاي كه قناعت پيشه باشد. با تنظيم و تدوين انتظارات و توقعات و همخوان سازي آن
با واقعيت ها، راه را بر ورود هر عامل تفرقه وتزلزل در زندگي سد ميكند و خواستهها را در قالب بايستهها و شايستهها ميريزد و روح تفاهم و همدلي را به زندگي تزريق ميكند. اين مهم زماني رخ ميدهد كه افراد خانواده از حقوق و وظايف، همچنين از فضايل خود به خوبي آگاه باشند.
راهكارهاي مقابله با حرص
برخي از شيوههاي مواجهه با كساني كه به امكانات موجود قانع نيستند و هميشه انتظاراتي فراتر از نعمتهاي موجود دارند، عبارت است از:
1.اعطاي بينش
ارايه اطلاعات عميق و گسترده درباره آثار و پيامدهاي حرص و قناعت، كه بخشي از آن در روايات پيشين مطرح شد، عامل مؤثري است كه ميتواند حرص و رغبت به امور مادي را تا حد زيادي كاهش دهد. اين نكته حائز اهميت است كه انسان در همه حال بايد عزّت خويش را حفظ نمايد و خويشتن را در معرض تحقير قرار ندهد. فردي كه در محيط خانواده و جامعه مورد احترام باشد، روح آرامي دارد و در خود احساس حقارت و كمبود نميكند. اين عزّت با مناعت طبع و قناعت به دست ميآيد وگرنه هر چه به خواستهها و مشتهيات نفساني بيشتر تن دهيم، انتظارات و مطالبات او را بالا و رضايتمندي او را پايين آوردهايم.
2. موعظه
موعظه كه به معناي ارشاد به سوي حق با تذكّرات مفيد و آگاهيهاي مناسب است.59 اين امر تأثير به سزايي در فرونشاندن آتش حرص ديگران دارد. امير المؤمنين(ع) از اين شيوه براي درمان حرص و دعوت به قناعت استفاده كرده و فرمودهاند: «اي انسانها، اگر از دنيا به اندازه كفايت بخواهيد كمترين اندازه شما را كفايت خواهد كرد و اگر بيش از آن بخواهيد، همه آن چه در دنيا است نيز شما را كفايت نخواهد كرد».60
پس از بازگشت پيامبر اكرم(ص) از جنگ خيبر، همسران آن حضرت در خواست كردند گنجينههاي «آل ابي الحقيق»، كه به عنوان غنيمت به تصرف مسلمانان در آمده بود، تقديم آنان گردد. رسول خدا(ص) فرمود: بر اساس دستور خداي متعال، اين اموال بايد ميان همه مسلمانان تقسيم گردد. همسران به خاطر اين سخن، از آن بزرگوار به خشم آمدند و مطالب ناپسندي را به زبان راندند. در اين هنگام خداي متعال آيات 28 و 29 سوره احزاب را نازل فرمود و آنان را مخيّر ساخت كه يا دنيا و تجمّل آن را بر همسري پيامبر ترجيح دهند و از آن حضرت جدا شوند و يا خدا، رسول و زندگي جاويد را بر بهره اندك دنيا برتري دهند و با قناعت و پرهيز از رفاه زدگي، به زندگي ساده خود با رسول خدا(ص) ادامه دهند. «اي پيامبر، به همسرانت بگو: اگر شما زندگي دنيا و زرق و برق آن را ميخواهيد بياييد شما را با هديهاي بهرهمند سازم و شما را به سبك نيكويي رها سازم و اگر شما خدا، پيامبر و سراي آخرت را ميخواهيد خداوند براي نيكوكاران شما پاداش بزرگي آماده ساخته است».(احزاب، 28 و 29)
البته اين برخورد موجب تنبه و آگاهي آنان شد و ابتدا امّ سلمه و به دنبال او ساير همسران عرضه داشتند: ما خدا و رسول را انتخاب ميكنيم و با رسول خدا(ص) از در آشتي در آمدند.61
نتيجه گيري
توجه به اهميت قناعت در آرامش و آسايش زندگي از زمينههاي انگيزه ساز براي روآوردن به قناعت و برخورداري از آثار آن است. براي رسيدن به اين مهم، اولين مسئله شناسايي عوامل ايجاد و تقويت قناعت در زندگي و راهكارهاي مقابله با حرص است. شرط لازم براي رسيدن به اين مهم، اعطاي بينش، اختيار و موعظه براي وصول به اصلاح نفس، عزّت، برخورداري از زندگي شيرين و آسايش است. بر اين اساس، مقايسه خوش بينانه و دوري از مقايسه بدبينانه، آينده نگري، تنظيم بودجه، حرف زدن با خود، الگو پذيري و همخوان سازي مطالبات و انتظارات با واقعيتهاي زندگي از فنون دستيابي به قناعت به شمار ميآيد.
----------------------------------------------------------------
پي نوشت:
1. مصطفوي تبريزي، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ج 9، ص 327.
2. علي اكبر دهخدا، لغتنامه، واژه قناعت.
3. ابن منظور، لسان العرب، ماده قنع.
4. حسين راغباصفهاني، مفردات قرآن، ماده قنع.
5. ابناثير، النهايه، ماده قنع
6. نراقي، احمد، معراج السعادة، ص 397.
7. محمدرضا حكيمي، الحياة، ترجمه احمد آرام، ج 4، ص 378.
8. محمدمهدي نراقي، جامع السعادات، ص 21.
9. محمدمحمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج8، ص 282.
10. محمدبن حسن حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 15، ص 194.
11. نورى، حسين، مستدرك الوسايل، ج 15، ص 232.
12. عبد الواحد آمدى، غرر الحكم و درر الكلم، ص 391.
13. محمد بن حسن حرّ عاملى، همان، ج 20، ص 27.
14. همان، ص 32.
15. هاري بونارو، سلامت روح، ترجمه محمد حجازي، ص 167.
16. محمد بن يعقوب كلينى، الكافى، ج 2، ص 315.
17. محمدباقر مجلسي، بحار الانوار، ج 100، ص 27.
18. نهج البلاغه، حكمت 379.
19. محمدنصر اصفهاني، اخلاق ديني و انديشه شيعي، ص 173.
20. محمدباقر مجلسى، بحار الانوار، ج 74، ص 185.
21. عبد الحميد ابن ابى الحديد معتزلى، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 296.
22. محمدباقر مجلسي، همان، ج 68، ص 348.
23. محمدبن حسن حر عاملي، همان، ج 15، ص 278.
24. محمد غزالي، احياء علوم الدين، ص342.
25. عبد الواحد بن محمد تميمي آمدى، غرر الحكم و درر الكلم، ص 103.
26. رابرت جانسون، احساس رضايت، ترجمه شهره عبد اللهي، ص 107.
27. محمد باقر مجلسى، همان، ج 1، ص 83.
28. عبد الواحد بن محمد تميمي آمدى، همان، ص 103.
29. همان، ص 393.
30. همان، ص 391.
31. همان.
32. esteem self
33. Self-concept
34. پاول هنري ماسن و ديگران، رشد و شخصيت كودك، ترجمه مهشيد ياسايي، ص 413.
35. سيدمجتبي هاشمي ركاوندي، مقدمهاي بر روانشناسي زن، ص 137.
36. چارلزل. تامپسون و ديگران، مشاوره با كودكان، ترجمه جواد طهوريان، ص 410.
37. عبدالواحد محمد تميمي آمدي، همان، ص 231.
38. همان، ص 284.
39. همان، ص 392.
40. همان.
41. تاجالدين شعيرى، جامع الاخبار، ص 109.
42. محمدفيض كاشاني، تفسير صافي، ص375.
43. عبدالواحد بن محمد تميمي آمدى، همان، ص 391.
44. همان
45. همان.
46. كريس. ال.كلينكه، مهارتهاى زندگى، ترجمه شهرام محمدخانى، ج 2، ص 15.
47. محمدباقر مجلسى، همان، ج 75، ص 242.
48. عبدالواحدبن محمد تميمي آمدى، همان، ص 430.
49. محمدباقر مجلسى، همان، ج 75، ص 242.
50. محمدبن حسن حرّعاملى، وسايل الشيعه، ج 12، ص 35.
51. همان.
52. كريس. ال.كلينكه، همان، ج 2، ص 222.
53. كارنگى، دوروتى با همكارى ديل كارنگى، آيين همسردارى، ترجمه مهستى شهلائى، ص 264.
54. محمد بن يعقوب كلينى، الكافى، ج 1، ص 32.
55. همان، ج 2، ص 119.
56. كارنگى، دوروتى با همكارى ديل كارنگى، همان، ص 257.
57. همان، ص 107.
58. نهج البلاغه، نامه 45
59. مصطفوي تبريزي، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج 13، ص 149.
60. محمد بن يعقوب كلينى، همان، ج 2، ص 139.
61. قمي علي بن ابراهيم، تفسير قمى، ج 2، ص192.
نويسنده:علي حسين زاده
منبع: فصلنامه معرفت اخلاقي