تعداد بازدید : 4325892
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 319
رسانهها و تحولات جهانی
جهان امروز، جهان انقلاب وسایل ارتباطی است و جهان انفجار اطلاعات و مخابره بیش از چهلمیلیون کلمه در روز جهان، رسانة گروهی است که تکنولوژی گستردة آن حتی اذهان را تسخیر و باورها را تغییر میدهد. به عبارتی در هیچ زمانی امکان دسترسی به تازهها (News) همچون امروز وجود نداشته است. در فضای اطلاعاتی امروز انتظار این است که تبادل بسیار وسیع کلمات در بستر رسانههای ارتباطی به فرهنگیکردن انسان معاصر بیانجامد و او را در عالیترین موقعیت فرهنگی خود نسبت به سدهها و دورههای گذشته تاریخ بشری قرار دهد. اما متأسفانه انسان این عصر انسانی قوی در استفاده از ابزار فرهنگی و نه در درک معانی فرهنگی. هجوم بیامان اطلاعات انسان را خلع سلاح کرده و به او فرصت کاویدن پدیدهها را نمیدهد. ابر منابع خبری سعی در برطرف کردن عطش دانستن او دارند، نه تجهیز او برای فهم دنیای پیرامونش، اطلاعات وسیع در زندگی انسان نگاه او را لغزشی و سطحی کرده و بینش و نگرش معنایی را از او سلب میکند. 1 و 2
تکنولوژی پیشرفته و نوین ارتباطات و سرعت سرسامآور آنانسان را در حد گنجایش در دهکده جهانی کوچک کرده است. دهکدهای که همدیگر را میشناسند و از حال و روز هم باخبرند. تصور "دهکدة واحد جهانی خود به خود با قبول یک "فرهنگ واحد " برای مردم سراسر کرة زمین ملازم است. استیلای یک فرهنگ خاص که چیزی جز فرهنگ عرب نیست.
هر فرهنگ آنچنان که در علم ارتباطات میگویند نسبت به "جهان آفرینش " دارای نگرش و تبیین خاصی است و لذا تعبیر دهکدة جهانی لامحاله بدین معناست که ساکنین این دهکدة واحد، "شریعت واحد " ی را نیز پذیرفتهاند. پذیرش هر یک از ادیان نیز در حقیقت به معنای پذیرش همان نحوة نگرش و تبیین خاصی است که آن دین برای جهان آفرینش دارد؛ اصطلاحی که امروزیها به کار میبرند " جهانبینی " است و جهانبینی، مهمترین حوزهای است که "نظام فرهنگی " را میبهشد. همین جهانبینی است که با تبدیل یافتن به نشانهها وعلائم قابل انتقال سمعی و بصری. عنوان " اطلاعات " را پیدا میکند.3
تهاجم رسانهای در دنیای اسلام
امروز دشمنان اسلام از همیشه تاریخ مجهزترند، دشمنانی که در امپراطوری عظیم خبری صهیونیستی یا شبه صهیونیستی تجسم یافتهاند.
تبلیغات استکباری برضد اسلامبخشی از حملة صلیبی جدیدی است که با یک جبههبندی عظیم فرهنگی به مرحله اجرا درآمده و غنیمت این هجوم بیامان چیزی جز تباهی و تخدیر ملتها نیست.
تحریف و مخدوش کردن تاریخ اسلام، اشاعه شهوات و بیبند و باریهای اجتماعی، منزویکردن اسلام در صحنههای سیاسی- اجتماعی بین ملل مسلمان و مخدوش جلوه دادن چهره انقلاب اسلامی با استفاده از تجهیزات تبلیغاتی پیشرفته دنیا از مهمترین محورهای این جبهه فرهنگی است.
امروز تبلیغات جهانی به سمت این معنا پیش میرود که نشان دهد دوران حرکات مکتبی و اصولی از جمله حرکات نهضتهای اسلامی تمام شده است. میخواهند وانمود کنند که دیگر روزگار حرکت اسلامی و تلاش برای رسیدن به آرمانهای ناشی از دین گذشته استو حتی حادثة فروپاشی بلوک کمونیستی را نیز به این معنا حمل میکنند. اینکه اسلام قادر بر سازماندهی زندگی سیاسی و اقتصادی ملتهای مسلمان نیست و ملتهای مسلمان چارهای جز این ندارند که با معیارها و شکل و محتوای حکومتها و نظامهای سرمایهداری غرب زندگی کنند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی در ایران و اعلام اینکه ملت ایران درصدد است جامعهای براساس ارزشهای اسلامی بسازد و در آن مقررات اسلامی را تحقق بخشد، موج تبلیغات بوقهای تبلیغاتی شرق و غرب و وابستگانشان، جمهوری اسلامی را با نام بنیادگرا و کهنهپرست و رو به گذشته و عناوینی از این قبیل به شدت مورد حمله قرار داد و به نام نوگرایی از اینکه ایران اسلامی میخواهد پایبند به سنتهای گذشته باشد، انتقاد ابرقدرتها که دشمنان قسمخوردة انقلاب اسلامیاند هرگز علت دشمنی خود با جمهوری اسلامی را به صراحت بیان نکردهاند ونخواهند کرد. اگر آمریکا (مظهر اراده جمعی استکبار) اعتراف کند که انگیزة دشمنی با ایران، دشمنی با اسلام است یک میلیارد مسلمان جعان را در برابر خود قرار خواهد داد؛ بنابراین بسیار طبیعی و بدیعی است که آمریکاو دیگر دولتهای جبهة استکبار و همة دارو دستة خبری و تبلیغی رسانههای دستنشاندة آنان ناگزیر باشند که تمام هم خود را به تحریف حقایق ایران و انحراف افکارعمومی جهان مصروف کنند که گاه به نام حقوق بشر و گاه با تهمت نقضآزادی و گاه به دشنام ارتجاع و واپسگرایی و امثال آن ملت شجاع و آگاه و آزادة ایران و نظام مترقی و انقلابی جمهوری اسلامی ومسئولان صالح و لایق آن را مورد اتهام قرار دهند.4 و 5
رسانهها و اعراب
رسانه، پاشنة آشیل مسلمانان است نقطة ضعف و کعبه آمالشان.6 بیش از چند قرن از هجوم نوگرایی و ملیگرایی اروپا به دنیای عرب و تصرف و اشغال مصر توسط ناپلئون بناپارت امپراطور فرانسه و انتشار اولین روزنامهها در جهان عرب میگذرد و پس از سالها تلاش، مطبوعات و دیگر رسانههای کشورهای عربی هنوز موفق نشدهاند که بحران استقلال و هویت خود را دراین جوامع حل و فصل کنند. دویست سال است که اعراب، مانند سایر مسلمانانی که تحت نفوذ و تهاجم قدرتهای استعماری بودند، مطبوعات و رسانههای نوین ارتباطی و اطلاعاتی خود را در چهارچوب الگوهای وارداتی از غرب توسعه دادهاند و در نتیجه معرفی چنین زیرساختهایی، محتویات اینگونه تکنولوژیها و نهادها را نیز که عبارت از میراث ناسیونالیسم (ملیگرایی)، مدرنیسم (نوگرایی) و سکولاریزم (دنیای غیردینی) بود به راث بردهاند. بهطروی که امروز نفوذ غرب در مطبوعات و رسانههای اعراب از زاویه تکنولوژی به مراتب بیشتر و قویتر از سالهایی است که این کشورها قیومیت و حمایت مستقیم دول اروپایی اداره میشدند.
هرچند سالها قاهره و سپس بیروت به عنوان دومرکز اصلی انتشار و پخش مطبوعات عرب شناخته شدند ولی امروز پس از دو قرن این لندن و پاریس است که بر اثر تحولات داخلی در کشورهای عربی و جهانمشولی شرکتهای بازرگانی و خصوصی اطلاعاتی و ارتباطی به بزرگترین مرکز نشر مطبوعات و مهمترین مرکز تولید برنامههای رادیو - تلویزیونی جهان عرب درآمده است. سالها اروپاییها و آمریکاییها و شرکتهای وابسته کنترل تلویزیون و رسانههای خبری را در کشورهای عربی در دست داشتهاند. مثلاً در بین کشورهای عربی خلیجفارس، موسسات تولید و پخش تلویزیونی در عربستان سعودی نخست توسط نیروی هوایی آمریکا و سپس کمپانی نفت "آرمکو "، در امارات توسط کمپانی انگلیسی " تامپسون "، در بحرین توسط کمپانی "آر.تی.وی " آمریکایی و در عمان توسط یک شرکت آلمانی صورت گرفت ومانند کشورهای عربی شمال آفریقا یعنی: مغرب، تونس، مصر و الجزایر برنامههای تلویزیونی به نسبت پنجاه تا هفتاد درصد در اروپا و آمریکا توسط کارگردانان و مؤسسات غربی تأسیس شوند. گرچه در دهههای اخیر به ویژه براثر توسعه تکنولوژیهای مخابراتی و ماهوارهای و سرمایهگذاری داخلی، سیستمهای رادیو - تلویزیونی کشورهای عربی شکل ملی و کشوری به خود گرفته، ولی ابعاد سیاستگذاری این رسانه از منظر: اسلامی وهویت ملی و نسبت آن با نوگرایی نامعلوم و نامشخص است.7
جایگاه تلویزیون در جهان عرب
تلویزیون از بسیاری جنبهها رسانة نفتی ایدهآل خانوادههای عرب است. باتوجه به گرایش دولتهای منطقه در کنترل اطلاعات، و این حقیقت که بیشتر اوقات فراغت مردم این منطقه درخانه و در کنار خانواده سپری میشود و هوای بسیار گرم آنها را - در هرسنی که باشند - درخانه نگاه میدارد، و در جایی که سنت، نقشی محوری در زندگی روزمره ایفا میکند، تماشای تلویزیون عملاً به صورت مهمترین شکل گذران اوقات فراغت درآمده است. پدیده تلویزیون در تمامی کشورهای عربی - اعم از غنی و فقیر- یک واقعیت است. حتی کشورهای فقیری از جمله: مصر، سودان و یمن هم به این حقیقت پیبردهاند که رسانة تلویزیون نوعی ابزار سیاسی ضروری در جهت توسعه است.8
کارکرد رسانهها در تحولات خاورمیانه
در پی امواج تحولات سهمگین و بنیادین نخست آخرین دهه قرن بیستم، ایجاد یک نظام نوین منطقهای در خاورمیانه که حداقل همگونی را برای تعامل با نظام نوین بینالمللی داشته باشد در دستور کار آمریکا قرار گرفت، اما در عمل، با ساختارهای بسته و سنتی جوامع عربی شیخنشین خلیج فارس از یک سو و بحران دیرپای خاورمیانه (فلسطین) از سوی دیگر مواجه بود.
از قرائن و شواهد چنین برمیآید که رهیافت تغییر در دیدگاههای جوامع منطقه به منظور زمینهسازی حل هر دومشکل در محور تلاشهای دستگاه سیاست خارجی آمریکا قرار گرفت. با این آگاهی که هر اقدام عملی شتابزده برای دگرگونی سریع ساختارهای سیاسی نظامهای محافظهکار(با اعمال فشار و از موضع قدرت) موجب تضعیف و احیاناً فروپاشی حکومتهای همپیمان آمریکا شده و ادارة بحران را ناممکن، و مرحلهگذار را غیرقابل کنترل میکند.
نکات قابل تأمل در فرآیند نوین منطقهای
- رژیم عربی منطقه، به علت ساختارهای محافظهکارانه وموانع داخلی وعدم برخورداری از درک ضروری و متناسب با تحولات، نمیتوانند سردمدار اینگونه تغییرات باشند.
- تغییر دیدگاهها و الگوهای رفتاری جوامع سنتی منطقه و واردکردن آنان به گردونة نظام بینالمللی، بدون بحران و به صورت مسالمتآمیز، مستلزم بومی کردن نظان بینالمللی است.
- راهکار مناسب برای تغییر، دیدگاهها، رفتارها، و بومی کردن نظام بینالمللی و در نهایت برپایی نظام خاورمیانهای با محوریت اسرائیل در منطقه، درگرو به کارگیری رسانهها با رهیافتهای نوین واستفاده از فنآوری روز است.
- جایگزین و محوریکردن شیوههای اقناعی در تبلیغات به جای شیوههای کهنة القایی برای ایجاد ذهنیت منطقی مناسب با تحولات.
- تمرکز تبلیغات برای تغییر، بر قشر جوان و نخبه که از پتانسیل بالای تغییرپذیری برخوردار است(بحران دولت). از این رو منطقه در دهه نود میلادی شاهد ظهور شبکههای MBC (عربستان، 1991)، الجزیره (قطر 1996) و ابوظبی (امارات متحده عربی ). بود.
- شبکه الجزیره در میان نسل نوین شبکههای ماهوارهای در منطقه با اثبات کارآمدی چشمگیر در عرصه فعالیت خبری و تولید سیاسی، گوی سبفت را از دیگر شبکههای وابسته ربود و توانست در تغییر دیدگاهها و ارائه الگوهای رفتاری تازه به شهروندان عرب گامهای بلندی بردارد. در واقع این شبکه در عملیات انتقال اطلاعات و اندیشهها و الگوهای رفتاری از مرکز (جهان غرب) به پیرامون (کشورهای عربی منطقه) با اعمال دقیق بومیسازی، نقش کاتالیزور را به خوبی ایفا کرده است.
ظهور الجزیزه در مجمع الجزایر رسانههای دنیا
تا پیش از ظهور رسانههای فراملی معمولاً کشورها به تناسب برخورداری از اهرمهای قدرت (در ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و غیره) در نظام بینالمللی در جایگاه مناسب خود قرار میگرفتند. اما رخداد انقلاب ارتباطات و فنآوری مربوط به آن وایجاد بزرگراههای ارتباطی جهانی ومنظومههای رسانهای و از آن جمله، نسل جدید شبکههای ماهوارهای به افزایش قدرت کشورهایی منجر شده است که دراین زمینه سرمایهگذاری کردهاند.
شبکه الجزیزه، کشوری مانند قطر را که در نقشه جغرافیا به سختی میتوان آن را جستجو کرد در سطح رسانهای مطرح ساخته است. البته عدم تناسب و توازن میان میزان سرمایهگذاری کشورهای کوچکی مانند قطر و امارات عربی در رسانههای فراملی، با حداکثر اهداف و منافع ملی و جایگاه آنها در منطقه از واقعیت دیگری پرده بر میدارد که تنها در واگذاری نقش به آنها از طرف نظام بینالمللی قابل تعریف است. در قط برای آمادهسازی زمینه لازم اقدامات سیاسی و فرهنگی ویژهای صورت گرفته که از آن جمله: منحل ساختن وزارتخانه سنتی اعلام و یا "وزارت تبلیغات " به بهانه عدم ضرورت اعمال سانسور و نظارت بر مطبوعات که بلافاصله پس از روی کارآمدن امرای جوان در سال 1996 را میتوان ذکر کرد که بر اثر پارهای از تنشهای سیاسی و اختلافات خانوادگی، فضای باز سیاسی و دموکراسی نسبی و در نتیجه آزادی بیسابقه رسانههای گروهی را درقطر پدید آورد.
پدیده رفع موانع و نظارت بر مطبوعات دراین منطقه به ویژه در شرایط التهاب آلود و بحرانزای حاصل از اشغال کویت توسط عراق امکان ایفای نقش قطر در همگرایی عربی را فراهم ساخت.9
نحوه پیدایش
گفته میشود اصرار بخش عربی تلویزیون B.B.C برپخش پارهای از برنامهها غیرقابل قبول، از نظر عربستان سعودی، باعث رنجش ریاض شده و این کشور براثر بیاعتنایی به اعتراضاتش، کمکهای مالی خود را که از طریق کانال ماهوارهای اوربیت (Orbit) به B.B.C پرداخت میشده در سال 1996 به صورت نهایی قطع و قرارداد فیمابین فسخ گردیده است. این امر سرانجام منجر به توقف کامل پخش برنامههای B.B.C دراین کشور شد.
امرای قطر که دراین زمان درصدد برنامهریزی و در جستجوی نیرو جهت راهاندازی بخش کوچکی از برنامههای چندساعته تلویزیون فراملی هستند کادر ورزیده و ماهربخش تعطیل شده B.B.C را با پرداخت دستمزدهای بالا به خدمت میگیرند. در واقع B.B.C با این انتقال و تغییر پوسته ظاهری از شبکه صهیونیستی به شبکه خبری و اسلامی الجزیره مأموریت جدیدی را دنبال میکند.
کادر مزبور در ساختمانی کوچک به مساحت 1850 مترمربع که با هزینهای معادل 10 میلیون ریال قطری حدود (2750000دلار) بنا شده مستقر میگردد و نیز تجهیزات فنی پیشرفتهای به مبلغ 70 میلیون ریال حدود (19230000 دلار) جهت آغاز کار کانال ماهوارهای خریداری میشود. برنامة 5سالهای از 1996 الی 2001م تنظیم شده وسرمایهای معادل 500میلیون ریال حدود (500137000دلار) به قرار 100 میلیون ریال حدود (27000000دلار) بودجه در سال پیشبینی میگردد. اما به تصریح "غسان بن جدو " ، در ابتدای امر 150 میلیون دلار علاوه بر هزینه تجهیزات و امکانات از امیر قطر گرفته شدهاست.10
منابع، امکانات و دستاوردها الجزیره
درحال حاضر تعداد تمام کارمندان الجزیره در دوحه و سایر کشورها از 400 نفر تجاوز نمیکند. وجود عامل انسانی یعنی نیروی ورزیده و حرفهای، استفاده از تکنولوژی مدرن رسانهای و پیشتوانه مالی نقاط اتکاری این شبکه است.
این شبکه برای دستیابی به فنآوری لازم سفارش ساخت دستگاه ویژهای با نام "توکو " را به شرکت سونی (SoNY) میدهد. چهارنمونه ساخته شدة این دستگاه در اختیار شبکه الجزیره قرار میگیرد. "توکو " ارسال تصویر و صوت را از هرکجای دنیا از طریق خط تلفن میسر میسازد. همچنین این شبکه با تنظیم برنامه کامپیوتری ویژهای میتواند مراحل تنظیم خبر، تنظیم گزارشهای ارسالی و جمعآوری تمام خبرها را در لحظه انجام دهد.
این کانال تلویزیونی روی اینترنت نیز برنامههایش را پخش میکند و علاوه بر آن پس از گذشت 24ساعت از شبکه برای آموزش دائمی نیروهای موجود در زمینههای:تکنولوژی، خبر و گرافیک خبری و تلویزیونی، از اساتید مربوطه استفاده میکند.
الجزیره از طریق، پخش آگهیها و فروش برنامه و عرضه خدمات به دیگر شرکتها به استقلال مالی نزدیک شده است. این شبکه مناطق گستردهای از جهان ازجمله: اروپا، کشورهای عربی، شمال و مرکز آفریقا، غرب آسیا و مناطق زیادی از آمریکا و استرالیا را زیرپوشش دارد و علاوه بر دوحه یک استودیوی پخش نیز در لندن و دفاتری در:تهران، قاهره، عمان، کویت، بغداد، واشنگتن، مسکو و پاریش دارد.
الجزیره در عرصه بینالمللی حضور چشمگیری دارد. در سال 1999 به عنوان بهترین شبکه ] خبری[ جهان انتخاب شد. شبکه DW (دویچه وله) آلمان دوم، BBC سوم و CNN (که در سال 1998 به مقام اول دست پیدا کرده بود)، چهارم شدند.
شبکه الجزیره با بیشتر شبکههای خبری دنیا همکاری دارد. با NNC قرار همکاری متقابل امضاء کرده و با C.B.B آمریکا، B.B.C بریتانیا و DW آلمان و کانال دو تلویزیون فرانسه در ارتباط است. همچنین شبکه الجزیره با B.B.C و A.B.C قرادادی سه جانبه برای همکاریهای متقابل منعقد کرده است.11
الجزیره و تحولات در جهان عرب
شبکه الجزیره بافت سیاسی - اجتماعی و بهویژه بافت سنتی کشورهای حوزه خلیجفارس را با تهدید جدی روبهرو ساخته است. خطوط قرمز آنان را در نور دیده و به صورت شگفتانگیزی وارد حوزههای ممنوعه آنان شده و بیپروا مقولات سنتی همچون: حقوق زنان، سنن و عرفهای عشیرهای، اختیارات شیوخ حاکم،روابط فیمابین شورای همکاری و به طور کلی بافت فرهنگی و اندیشههای سیاسی کشورهای منطقه را مورد تاخت و تاز شدید خود قرار داده است تا با ویرانسازی بناهای سنتی (فرهنگی) برج عاج مدرنیزه را بنا کند.
1- بومی کردن نظام بینالمللی
الف) ترویج اصل تکثرگرایی غربی و بومی کردن آن در منطقه
شبکه الجزیره در خب رو برنامههای سیاسی خود نظیر "لاتجاه المعاکس " (برخورد دیدگاهها) "اکثر من رأی " (بیش از یک دیدگاه) و "بلاحدود " (بدون مرز) به طرح و بررسی تضادهای موجود در منطقه خاورمیانه میپردازد و دراین روند با واگزاری تریبون و میکروفن شبکه به افراد و شخصیتهای سیاسی (آن هم در فضای رژیمهای استبدادی حاکم در منطقه) عملاً این شبکه را به پارلمانی کوچک تبدیل کرده است.
ب) ایجاد انگیزه سیاسی و جهتدهی افکار عمومی
شبکه الجزیره با طرح مباحث مختلفی که شبکههای ملی به آنها نمیپردازند و انعکاس دیدگاههای گوناگون و ایجاد فضایی برای مشارکت مردم دراین بحثها در روند شکلگیری افکار عمومی در منطقه (که عموماً با دیدگاه دولتها نیز منطبق نیست) نقش فعالی ایفا میکند. این شیوه از مدیریت افکار عمومی درکشورهایی با ساختارهای شدیداً سنتی و بسته و با ماهیت قبیلهای، نادیده گرفتن برخی خطوط قرمز تلقی میشود.
ج) شبکه الجزیره سازمانهای افراطی طرفدار دگرگونی بنیادی از طریق کاربرد زور و جنگ مسلحانه را از زیر زمین به سطح آورده وبا قراردادن میکروفن در اختیار آنها (بجای اسلحه) درصدد بازاریابی برای الگویی است که در آن گفتمان جای اسلحه را گرفته و تغییات از طریق انقلاب، پیگیری میشود.
2- وارد کردن اسرائیل در نظام منطقهای (عادیسازی روابط با اسرائیل)
براساس طرح آمریکا (برپایی نظام منطقهای خاورمیانهای با محوریت اسرائیل) نخستین گام، شکستن تحریمها بر ضد اسرائیل از سوی اعراب، در ابعاد مختلف است. دراین زمینه شبکه الجزیره به بهانه ارائه دیدگاههای مختلف و متعارض، به مسئولان مختلف رژیم صهیونیستی اجازه داده است تا دیدگاههای خود را در سطح جهان عرب مطرح کنند و جوامع عرب را مورد خطاب قرار دهند و با آنان ارتباط روانی برقرار نمایند.بدین ترتیب متخصصان و مسؤولان اسرائیلی از طریق امواج، وارد خانههای مردم عرب شده و در ایجاد افکارعمومی همخوان با سازش و تحقق نوعی گفتمان فکری و سیاسی میان اعراب و اسرائیل ایفای نقش کردهاند.
3 - مدیریت بحرانهای فکری و سیاسی منطقه
از مجموعه برنامههایی که به ارائه دیدگاههای متعارض فکری و سیاسی در عرصه جهان عرب میپردازد میتوان نتیجه گرفت که شبکهالجریره با طرح این تعارضات (به صورت کلی) در پی تشدید یا احیاناً حل فوری این بحرانها نیست، بلکه در پی بدست گرفتن ابتکارعمل در طرح و اداره این گونه بحرانها و هدایت به سوی راهحلهای دلخواه و در چارچوب الگوی بومی شده نظام نوین منطقه است. به عبارتی دیگر این شبکه در کالبد شکافی بحرانهای فعال و نیمه فعال و نهفته، متغیرهایی را تعریف و مطرح میکند که بازخورد آن در قالب الگوی نهایی موردنظر قرار میگیرد.
4- در نوردیدن خطوط قرمز و استفاده از شیوههای جنجالی
شبکه خبری الجزیره برخلاف شبکه اماراتی ابوظبی، دربررسی موضوعات سیاسی جهان عرب میکوشد تا خطوط قرمزسیاسی را زیرپا گذارد و به شیوه جنجالی به آنها بپردازد و رژیمهای حاکم برکشورهای عربی را شدیداً زیر سؤال برد. این شیوه عموماً با واکنش شدید و نارضایتی دولتهای عربی مواجه شده، ولی عملاً جذبه نسبتاً بالا و جانبداری قابل توجهی را در میان روشنفکران و جوانان و مردم نسبت به خود ایجاد کرده است.
5- پیگیری اصلاحات با رعایت چارچوبهای سنتی
شبکه الجزیره به رغم این که نوعی اصلاحات را در ساختارهای سنتی دنبال میکند اما دربرخورد با این ساختارها به منظور پرهیز از ایجاد حساسیتهای منفی در مردم و نخبگان از سیاست نقض و نفی آنها پیروی نمیکند واز شیوه ایجاد "شوک اجتماعی " بهره نمیگیرد. مهمترین برنامه دینی این شبکه به نام "الشریعه و الحیاه " میکوشد تا تصویر تازهای از دین و کارکرد اجتماعی و سیاسی آن متناسب با سیاق عمومی شبکه (الگوی نظام بینالملل) ارائه دهد. الجزیره با رعایت بستر سنتی و دوری از ابتذال، محافظهکاری را در برنامههای خود رعایت و حتی از پخش ترانه و برنامههای بیبند و بار نیز خودداری میکند. این شبکه با تعریب خاصی که از الگوی مورد نظر خود دارد، بسته به موقعیت و متناسب با شرایط، از شیوه های محافظهکارانه (عموماً در زمینههای فرهنگی و دینی) و انقلابی (غالباً در زمینههای سیاسی) ماهرانه استفاده میکند.
الجزیره و واکنش حکومتها
به باور برخی از روشنفکران: "الجزیره " متهمی است که حکم دستگیری آن در بسیاری از کشورها از سوی هیأتهای حاکم ( به جرم ورود غیرمجاز به خانهها و مجامع و کنکاش در موارد ممنوعه و بسیج عمومی ملتها) صادر شدهو کاملاً تحت تعقیب نیروهای دولتی درآمده است. به نوشته روزنامه الشرق، هیچ کانال تلویزیونی در جهان عرب همانند الجزیره وجود ندارد که این قدر مورد تهاجم حکومتها باشد. مسؤولان عرب، دفاتر الجزیره را یکی پس از دیگری تعطیل و خبرنگاران را اخراج و مصاحبه شنوندگان را دستگیر میکنند ولی خود در آخرین ساعات شب پس از قفل کردن درهای ورودی، به تماشای این کانال سحرآمیز مینشینند تا از اوضاع جوامع خود باخبرشوند. دریک واکنش گروهی، وزرای تبلیغات شورای همکاری کشورهای خلیج فارس در اجلاس ابوظبی که در اکتبر 1999 برگزار شد، از کانال الجزیره ابراز نارضایتی کردند.
" اتحادیه رسانههای کشورهایعربی وابسته به جامعه عرب نیز در نهمین نشست خود که در دسامبر 98 در الجزایر تشکیل گردید، از پیوستن وعضویت الجزیره در تشکیلاتشان (به بهانه زیرپاگذاشتن میثاق و شرف تبلیغات عرب از سوی این کانال ماهوارهای) ممانعت به عمل آورد و به "الجزیره " شش ماه مهلت داد تا اوضاع خود را با دیگر تلویزیونهای رسمی و دولتی کشورهای عربی همسان کند و به عبارتی، شرف از دست رفته خود را بازیابد!
وزیر کشور عربستاد سعودی که دولتش به شدت از پرده دری این کانال به خشم آمده و از پخش مصاحبه با معارض سرسخت خود یعنی "اسامهبن لادن " ناراضی است، علاوه بر دستور ممنوعیت پخش آگهیهای تجاری از سوی شرکتهای سعودی و ممانعت از پخش مستقیم مراسم سالانه حج توسط این کانال، در مصاحبهای گفته: "الجزیره را همانند زهری که در سینی طلایی تقدیم میشود " میداند.
" مصریها نیز به علت انتقاد "الجزیره " از سیاستهای "انورسادات " در سالروز جنگ اکتبر، به شدت این کانال تصویری را مورد تهاجم خود قرار دادند.
دولت اردن در پی انتقاد شدید یکی از میهمانان برنامه " الاتجاه المعاکس " از رابطه این کشور با رژیم صهیونیستی، سفیر قطر در عمان را احضار و تهدید به قطع روابط دیپلماتیک کرده و دفتر الجزیره را به مدت شش ماه از آگوست 98 تا فوریه 99 تعطیل و مجوز کار پرسنل آن را لغو نمود. همزمان مطبوعات این کشور دهها مقاله و طنز و تحلیل و تفسیر برعلیه شبکه مزبور به رشته تحریر درآوردند.
" دفتر نمایندگی الجزیره در 19 ژوئن 1999 به دستور دولت کویت و به بهانه طرفداری کانال مزبور از عراق تعطیل شد و اجازه فعالیت تمامی پرسنل آن از سوی وزارت تبلیغات آن کشور لغو گردید. همچنین میهمانان و پاسخگویان به "الجزیره " تهدید به بازداشت شدند و مسؤولین "الجزیره " هم به خاطر توهین تلفنی به امیرکویت، توسط یکی از بینندگان شبکه، مورد سرزنش قرار گرفتند.
"دولت بحرین نیز در یک اقدام جانبدارانه از کویت، دکتر احمدالانصاری مجری برنامه مذهبی " الشریعه و الحیاه " را به مین منظور ار خاک خود اخراج کرد و حتی اجازه اقامت چندساعته به وی نداد.
- سفیر تونس نیز بدون اعلام رسمی ولی به عنوان اعتراض به این کانال، مدتی است که قطر را ترک کرده است. این کشور از پخش برنامه ومصحبههایی با مخالفین حکومت و به خصوص " شیخ راشد الغنوشی " و طرح مسائلی همچون مبارزه با حجاب بانوان، توسط "علامه قرضاوی " به خشم آمده است. "زینالعابدین بن علی " رئیس جمهوری این کشور نیز بارها، این کانال را مورد تهاجم شدید قرار داده و آن را "ظلو مستبد و بیطرف " نامیده است. وی اخیراً در مصاحبهای با خبرگزاری "یونایتدپرس انترناسیونال " کانال الجزیره را یک معمای نامفهوم خواند. وی ضمن اشاره به اتهامات وارده از سوی گروههای مخالف به الجزیره، آن را مأواری عدهای از اصولگرایان ناخرسند از مبارزه تونس با "بنیادگرایی افراطی " دانست.
جالب توجه این که دولت الجزیر برق مناطق مختلف کشور را در پارهای از اوقات به خاطر برنامه غیرقابل قبول خود قطع میکند تا مردم نتوانند آن را بینند.
در آخرین موضعگیری قبل از تهیه این مقاله، مراکشیها نیز مدتی پیش به خاطر برنامه "بررسی روابط مراکش با صهیونیستها " سفیرشان را در قطر به عنوان اعتراض به سرعت فرا خواندند و طی بیانیهای الجزیره را محکوم ساختند.
و بالاخره نوشته شده است که وزیر خارجه قطر تاکنون 400 شکوائیه پیرامون الجزیره دریافت کرده است. این فشارها به حدی است که وزیر مزبور آن را صداع (دردسر) الجزیره نام نهاده است. گرچه این پرسش شگفتانگیز تاکنون بیپاسخ مانده است که علت همبستگی بیسابقه و بینظیر حکومتهای عربی در این مورد و تشکیل جبهه متحد در برابر الجزیره چیست؟
به هرحال الجزیره مکروهترین کانال تلویزیونی نزد حکام عرب به شمار میرود، در عین حال علیرغم مخالفتهای رسمی، تمامی مسؤولان عرب در کشورهای مختلف آرزوی ظهور بر صفحه آن را دارند. عدهای از آنان نیز به تکاپو افتادهاند تا با صرف هزینههای هنگفت و شبیهسازی یا الگوبرداری از "الجزیره " کانالهای تلویزیونی دیگری به وجود آورند. کانال ماهوارهای ابوظبی با پرداخت حقوقهای شگفتآور به جذب کادرهای الجزیره و فروپاشی آن از درون همت گماشته و کویت نیز در حال برنامهریزی گستردهای جهت ایجاد کانال خبری وابسته به خود است. همچنین روشنفکران مصری بر دولت خود فشار آوردهاند تا گذشته درخشان خود را بازیافته و برایجاد کانال ماهوارهای تلویزیونی همت گمارد.
الجزیره و جمهوری اسلامی ایران
الجزیره اولین شبکه خبری عربی است که در ایران دفتر تأسیس کرده و تقریباً با آزادی کامل فعالیت میکند. رابطه الجزیره با تهران به مراتب بهتر از رابطه الجزیره با بسیاری از کشورهای عربی دوست و یا همسایه کشور میزبان و یا مؤسس این کانال است.
ارسال گزارشهای خبری از تحولات سیاسی و فرهنگی ایران از این شبکه نشانگر نقطهنظر غرب و امپریالیسم خبری حاکم در جهان است. تشریح وضعیت زنان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تحولات سیاسی سالهای اخیر و دیگر گزارشها با همان ساختار خبرگزاریهای غربی تهیه شدهاند.
"غسان بنحدو " رئیس دفتر نمایندگی شبکه الجزیره در تهران طی مصاحبهای کارکردن در ایران را اینگونه ارزیابی میکند:
"میتوانم بگویم که تقریباً با آزادی کامل فعالیت میکنیم. البته در اوایل کار و ماههای اول مشکلاتی داشتیم اما در حال حاضر از جهت سیاسی مشکلی نداریم. سیاست ما انعکاس رویدادهای ایران به شکلی کاملاً حقیقی است، نه جانبداری از گروههای سیاسی و یا هیچ کس دیگر... ایرانیها چندان به شبکههای خارجی توجه نشان نمیدهند، بسیار کم حرف میزنند و چندان صریح نیستند. من نفهمیدم که این موضوع از کجا ناشی میشود؛ از ترس مسائل داخلی ایران است یا شک به خبرگزاریهای خارجی... "12 به هرحال اعتماد تلویزیون کشورمان به این شبکه بیشتر از عموم مردم است چرا که با بستن قرارداد همکاری بسیاری از برنامههای "الجزیره " را خریداری کرده است.
"منابع و مآخذ:
1-تهاجم سا تقاوت فرهنگی، حسن بلخاری قهی، انتشارات حسن افرا، تهران ، 1378، صص 54-52-35-34.
2-روزنامهنگاری نوین، نعیم بدیهی و حسین قندی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران 1378، مقدمه.
3-استعارات تأویلی، پژوهشی در اندیشههای ادبی شهید سیدمرتضی آوینی، تحقیق و تنظیم علی تاجدینی، نشر میثاق، تهران، 1374، ص 115.
4-فرهنگ و تهاجم فرهنگی، برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1373.
5-دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان در بیانات مقام معظم رهبری، ج 5، ص 48.
6-رسانة اسلامی، چالشها و مسوولیتها، اسلم عبدالله، ترجمه حسن محدثی، سال یازدهم، ش سوم، پاییز 1379.
7-رسانهها و بحران هویت در دنیای عرب، پروفسور حمید مولانا، کیهان، 12آذرماه 1377، صص 16 و 14.
8-تلویزیون در جهان عرب، داگلاس بوید، ترجمه مسعوداوحدی، بخش اول، سروش سال 21، ش 964، آذر 1378، صص 31-29.
9-تحول در نظام رسانهای جهان عرب، نقش الجزیره در تحولات اجتماعی فرهنگی کشورهای عربی، عباس حامدیار، روزنامه همشهری، 9 مهر 1379، ص 18.
10-همان منبع.
11- تلویزیون پادگان نیست، مصاحبه اختصای سروش با "غسان بن جدو " (رئیس دفتر نمانیدگی شبکه الجزیره درتهران " 30 مهر 1379، صص 35-34.
12-همان منبع.