گزارش قلمهاي شكسته كه تا كنون 6 شماره از آن از نظرها گذشته، با مرور مواضع برخي از اهالي قلم در مخالفت با جمهوري اسلامي(سيمين بهبهاني-فرزانه طاهري-علياشرف درويشيان-آرش حجازي و ...) فعاليت آنها را در جريانات پس از انتخابات 88 مورد بررسي قرار داد
ب)عوامل خارج نشين/قسمت دوم
«رضا براهني» در جريان حوادث پس از انتخابات دهم رياست جمهوري از جمله عناصر ادبي بود كه در حمايت از آشوبطلبان بسيار فعال بود. وي اكثر بيانيهها را در محكوم كردن نظام جمهوري اسلامي در حوادث پس از انتخابات، امضا كرده است.
اعتصاب غذا؟!
رضا براهني، روز ۳۱ تير تا 2 مرداد ماه، به مدت 3 روز در برابر مقر سازمان ملل در نيويورك همراه با فائقهي آتشين و ابراهيم حامدي (خوانندگان لس آنجلسي)، شهيار قنبري، شهره آغداشلو ،فرامرز اصلاني، نوآم چامسكي و.... در حمايت از اغتشاشگران دست به اعتصاب غذا زدند.
براهني، سعي زيادي دارد تا اقدامهاي خود را به نام نقش «كانون نويسندگان» در حمايت از آشوبگران مطرح كند! و در اين راستا مصاحبههاي متعددي با سايت «موج سبز آزادي» و سايت «مدرسهي فمينيستي» در تشريح اهداف موج سبز انجام ميدهد:
«اتفاقاتي كه امروز افتاده است، در جهت راندن تاريخ مذكر و در جهت ايجاد تساوي بين زن و مرد است و اين ايجاد تساوي، يكي از مهمترين مقولاتي است كه باعث معكوس كردن تاريخ مذكر كه تاريخ برتري مرد بر زن بوده و تصميمگيري نهايي در آن بر عهدهي مرد بوده است، خواهد شد. معكوس كردن البته به اين معني نيست كه بعد از اين، همهي تصميمات را زنان خواهند گرفت، بلكه در ميان زن و مرد چنان تساوياي برقرار خواهد شد كه به هيچ وجه امكان بازگشت به مراحل قبلي به وجود نخواهد آمد. اين مسالهي اصلي تفكري است كه من وقتي كتاب تاريخ مذكر را كه در سال چهل و هشت مينوشتم، مد نظر داشتم. هرچند آن وقت كتاب را سانسور كردند، ولي كتاب توسط گروههاي مختلف در ايران و در خارج چاپ و خوانده شد.» (2 مرداد 1388)
شور فمينيستي در براهني!
اين نويسندهي فراري، همچنين در خصوص امكانپذيري دموكراسي در چارچوب جمهوري اسلامي ايران در گفتوگو با سايت «مدرسهي فمينيستي» مدعي است:
«به نظر من امكان جمع بين دموكراسي و جمهوري اسلامي نيست. اين يك واقعيت است. منتها شما نميتوانيد بياييد جمهوري اسلامي را يكدفعه با يك دست به زور حذف كنيد و بعد بياييد بگوييد كه حالا ما ميخواهيم آنچه ايدهآل خودمان است، به همين جامعه تحميل كنيم.
... به دليل اينكه شوهرها دموكراسي سرشان نميشود. اين يك واقعيت است. من شوهرم، ميدانيد! من شوهرم و هنوز هم فكر ميكنم كسي كه اين حرف را زده، چرت و پرت گفته است. ميدانيد!؟ من بايد خودم را درست كنم. اين در مورد آقايي كه استاد دانشگاه است و ايستاده و همين جور از بالا اين جوري با بچهها صحبت ميكند، ولي ديالوگ برقرار نميكند، هيچ فرقي ميان او و آخوندي كه آن بالا نشسته است و دارد همين طور مثل او صحبت ميكند و چيزهايي را ديكته ميكند و معلمي كه ديكته ميكند و در مدرسه به صورت دموكراتيك ديالوگ ايجاد نميكند، همهي اينها دست به دست هم ميدهد. دموكراسي يك ايمان است. يا شما به آن ايمان داريد يا نداريد. اگر داشته باشيد، بايد آن را حفظ كنيد. ... ( 18 مرداد 1388)
آلودگي به ماركسيسم
وي در سنين جواني از دريچهي آشنايياش با «فرقهي دموكرات آذربايجان» ماركسيسم را وارد سرنوشت، انديشه و آيندهي خود كرد و هرگز نتوانست (حتي در پرتو هشدارهاي جلال آلاحمد در دههي 40) از برداشتهاي ترجمهاي ماركسيستي، دوري گزيند.
در گزارشهاي ساواك، براهني به عنوان كسي كه اشتهار به فساد اخلاقي دارد، معرفي ميشود و خلاصهي افكار او را مجموعهاي از ماركسيسم، كاپيتاليسم، اگزيستانسياليسم، انترناسيوناليسم و كاسموپوليتيسم بيان ميكند تا اينكه محمدرضا پهلوي در مصاحبهي مطبوعاتي با خبرنگاران آمريكايي يادآور شد كه وي (رضا براهني) عامل مخفي ايشان در پليس ايران بوده است.
در ساليان پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز رضا براهني همچنان بر مواضع شبهروشنفكري خويش تكيه زد و بر آن شد تا دربارهي هر پديدهي ادبي، هنري، سياسي و حتي دربارهي واگرايي قوميتهاي كهن ايراني بنويسد و داد سخن دهد تا اينكه رييس انجمن قلم كانادا شد و به حمايت تبليغاتي در كانادا و آمريكا از كانون نويسندگان ايران پرداخت
سايت برهان