حضرت آيتالله خامنهاي از نخستين سالهاي رهبري خود بارها با تاكيد بر خطر تهاجم فرهنگي دشمن، همگان را به مقابله با اين ترفند دشمن فراخواندهاند كه اكنون پس از سالها اين هجوم به شكل كاملا ملموسي احساس ميشود. اما چيزي كه بايد به آن توجه كرد، اين است كه مفهوم واژه «تبادل» فرهنگي با «تهاجم» تفاوت بسياري دارد و هيچ گاه اسلام با تبادل فرهنگي در ميان امتها مخالف نبودهاست، بلكه آن را زمينه رشد و تعالي ميداند.
از همين رو و با توجه به نامگذاري سال جديد با عنوان «جهاد اقتصادي» نبايد مقوله مظلوم فرهنگ را ناديده گرفت كه اين موضوع همواره مورد توجه و تأكيد مقام معظم رهبري نيز بوده و هست. واضح و مبرهن است كه فرهنگ زيربناي هر امر مهم ديگري است و تا فرهنگ، اصلاح نشود، امكان اصلاح ساير مهمات همچون اقتصاد، سياست و ... نيز مهيا نخواهد شد.
رهبر انقلاب در اين باره ميفرمايند: «ما ايراني هستيم، بايد بگرديم همان چيزي را كه متعلق به خود ماست پيدا كنيم، البته اين به اين معنا نيست كه زيباييهاي ديگران را ياد نگيريم. انسان هرچيز خوب و زيبايي را از ديگران ميآموزد، اما خوب است آن را در فرهنگ خودش حل كند و از آن استفاده كند.من يك وقت كه پيرامون فرهنگ صحبت ميكردم، گفتم گرفتن فرهنگ ديگران ايرادي ندارد، منتها همانطور كه جسم انسان عنصر خارجي را دو جور ميگيرد، فرهنگ ديگران را هم دو جور ميشود گرفت.يك وقت هست كه انسان يك غذايي را كه ويتامينهاي گوناگوني در آن هست ميخورد، با بزاق دهانش مخلوط ميكند و به داخل معده ميفرستد. معده انسان آن مواد لازم را كه با بدنش مناسب است، ميگيرد و مواد زايد آن را دفع ميكند. اين گرفتن سالم است. اما يك وقت هست كه يك نفر را ميخوابانند، دست و پايش را هم ميبندند، يك آمپولي را كه خود او نميخواهد، در بدنش تزريق ميكنند. اين يك جور گرفتن مواد بيگانه است كه با آن قبلي يكسان نيست. حالا اگر آن كسي كه به بدن تزريق ميكند، يك طبيب دلسوز و علاقهمندي بود، ميگوييم روي چشم. اما اگر دشمن بود تكليف چيست؟ الان ما داريم فرهنگ بيگانه را متاسفانه اين طور مصرف ميكنيم. يعني يك چيزي را همين طور به بدن ما وصل كردند و تزريق ميكنند، ما هم هيچ عكسالعملي انجام نميدهيم. آن وقت همين كه گفته ميشود تهاجم فرهنگي».
* لزوم بيداري در قبال دشمن
ايشان با بيان اينكه برخي تهاجم را با تبادل فرهنگي اشتباه گرفتهاند، تصريح ميكنند: «يك عدهاي خيال ميكنند، طرف قضيه آنها هستند و حال اينكه تهاجم فرهنگي از طرف غرب و از طرف دشمن است و ما بايد بيدار باشيم. به دشمن كه نميشود گفت آقا دشمني نكن! طبيعت دشمن، دشمني است. من و شما بايد بيدار باشيم و نگذاريم دشمني كند. بله ما اگر در معلومات غرب چيز مناسبي را يافتيم مثل يك انسان سالمي كه مينشيند غذايي را ميخورد، خوبش را جذب ميكند و بدش را دفع ميكند، بايد خوبش را بگيريم و جذب كنيم. يعني همانطور كه يك موجود زنده با عامل خارجي برخورد ميكند، نه مثل يك موجود لخت و لمس يا خواب و مست برخورد كنيم.
مقام معظم رهبري با اشاره به اينكه ما خود ميتوانيم بهترين انتخاب را در اين زمينه داشتهباشيم و نيازي به تزريقات دشمن به وسيله راديو، تلويزيون، كتابچه، مد، مجله و تبليغات در اين رابطه نيست، بيان ميكنند: «اگر جامعهاي با معلومات باشد، مقاومت آن جامعه در مقابل دشمن زياد ميشود. اگر جامعهاي نسبت به علم حساسيت داشته باشد، وقتي با كشورها و ملتهاي ديگر ارتباط برقرار كند، اول سعي ميكند، علم آنها را بگيرد».
*عدم استفاده درست از تبادل فرهنگي منجر به ازخودبيگانگي فرهنگي ميشود
ايشان با اشاره به سابقه تاريخي چراغسبز نشان دادن به فرهنگ فاسد غرب ميافزايند: «قدرتهاي استعمارگر از سالها پيش در ايران كار ميكردند، وقتي مسئلهاي تبادل بين كشور ما و كشورهاي ديگر به وجود آمد، به جاي اينكه ما معلومات و فرهنگ عظيم خومان را در معرض ديد مردم عالم قرار بدهيم و آنها را به ديگران بياموزيم و از بيگانگان علم آنها را ياد بگيريم. آمديم و فرض بفرماييد كه مصنوعات دستيمان را داديم در نمايشگاههايشان آويزان كنند يا نفتمان را داديم تا كارخانههايشان را به كار بيندازند و ما منتظر نشستيم تا آنها فرهنگ فاسد خودشان را به ما بدهند. آن كساني كه پيشروان ارتباط فرهنگي ايران با غرب بودند، نگفتند هر ايراني بايد علم غرب را تا آنجايي كه ميتواند ياد بگيرد. اين را اگر ميگفتند خوب بود. ما از اين، استقبال ميكنيم، ما الآن هم ميگوييم دنيا در علوم پيشرفتهايي دارد. ما را 200 ـ 300 سال عقب نگه داشتند. ما بايد خودمان را برسانيم، بايد معلومات آنها را ياد بگيريم. ولي آنها اين را نگفتند. آنها گفتند ايران بايد از لحاظ ظاهر، باطن، شكل، لباس، صورت فرنگيمآب بشود، اخلاق و لباس آنها و ارتباطات ناسالم آنها را ياد بگيرد. نتيجه آن شد كه در اواخر دوران منحوس پادشاهي ديديد».
آيتاللهخامنهاي با تاكيد بر فراگيري همه علوم در سراسر اين كره خاكي، از تقليد اخلاق فاسد آن علوم برحذر ميدارند و ميفرمايند: «تعليم و تعلم مهم است، از هر كسي ما بايد ياد بگيريم. آن روز اسلام به ما گفت حتي اگر ميتوانيد، براي تعلم به چين برويد، با آن فاصلهها. امروز ما هيچ نقطهاي از دنيا را پيدا نميكنيم كه براي نشان دادن طول راه و اهميت آموختن علم مثال بزنيم. حتي اگر علم در چين است، برويد و بياموزيد. پيامبر آن روز به مردم اين جور ياد ميداد. ما هم امروز عقيدهمان همين است. ما بايد از همه معلومات بياموزيم، منتها علم را بياموزيم، نه فساد اخلاق را، نه آلودگيها را، نه اعتياد را، نه بيماريهاي خطرناك را و اين طاعون آمريكايي كه اسمش را ايدز گذاشتند و بقيه فسادهاي اخلاقي آنها را».
* تهذيب نفس در كنار آموزش علوم، مانع از تهاجم فرهنگي ميشود
ايشان حاكمشدن فضاي آموزشي بر جامعه را لازم ميدانند و خواستار پرورش، تربيت و تهذيب اخلاقي در كنار آن هستند و در خصوص اينكه در كنار كسب علوم از دشمنان نبايد تحت تاثير آنها قرار گرفت، ميافزايند: «علم گاهي در اختيار دشمن ماست و در عين حال ما ميرويم پيش او زانو ميزنيم و علم را فرا ميگيريم. اين اشكالي ندارد و ارزش علم فراتر از آن است كه انسان به خاطر دشمني از آن صرفنظر كند.ليكن بحث ما در اين است كه انسان تحت تاثير دشمن قرار نگيرد، آن هم در مسايلي غير از علم، يعني در سياست، فرهنگ و چيزهايي از اين قبيل، آنچه را كه آنها براي به اصطلاح دنياي سوم خواستند و برنامهريزي كردند، وابستگي فرهنگي و سياسي است.آنها كاري كردند كه تبادل علم و تكنولوژي انجام نگيرد. مسئله و معضل فرار مغزها كه الان دهها سال است، در جهان عقب افتاده كنوني مطرح است، بخشي از همين قضيه است. آنها حتي نيروهاي زبده و خوب ما را هم ميربايند و ميبرند و حتي اجازه نميدهند، آنهايي كه در خود كشورهاي جهان سوم تعليم ميبينند و استعداد دارند، براي آن كشورها به كار آيند».
معظمله در خصوص تبادل فرهنگي نيز چنين بيان ميدارند: «تهاجم فرهنگي با تبادل فرهنگي متفاوت است. تبادل فرهنگي يك چيز لازمي است و هيچ ملتي از اينكه معارفي را در تمام زمينهها ـ از جمله فرهنگ و مسايلي كه عنوان فرهنگ به آن اطلاق ميشود ـ از ملتهاي ديگر بياموزد، بينياز نيست.
* مبادله فرهنگي مهمتر از مبادله اقتصادي است
در هميشه تاريخ هم همين طور بوده است. ملتها در رفت و آمدهايشان با يكديگر، آداب زندگي، خلقيات، علم، نحوه لباس پوشيدن، آداب معاشرت، زبان، معارف و دين را از هم فرا گرفتهاند. كه اين مهمترين مبادله ملتها با هم بوده و از تبادل اقتصادي و كالا هم مهمتر است.
رهبر انقلاب با بيان اينكه گاهي در تبادل فرهنگي ديده شدهاست كه به تغيير مذهب يك كشور منتهي شود، خاطرنشان ميكنند: «در ناحيه شرقي منطقه اسلامي، بيشترين چيزي كه اسلام را به كشورهايي مثل اندونزي، مالزي و حتي قسمتهاي مهمي از شبهقاره برده، دعوت مبلغين نبود بلكه رفتار آحاد ملت ايران بود. در سايه رفت و آمدهاي تجار و سياحان ايراني كه به اين مناطق ميرفتند يك ملت بزرگ، يعني مردم اندونزي كه امروز شايد بزرگترين ملت اسلامي در آسيا باشد، مسلمان شدند. اسلام را براي اولين بار نه مبلغين ديني به آنجا بردند و نه شمشير و جنگ، بلكه همين رفت و آمدها برد. خود ملت ما در طول زمان از ملتهاي ديگر خيلي چيزها آموخته است و اين براي تازه ماندن معارف و حيات فرهنگي در سرتاسر عالم يك روند ضروري است. اين معني تبادل فرهنگي است كه خوب و مطلوب است».
شاخصههاي تبادل فرهنگي؛
1- مقام عظماي ولايت شاخصه مهم تبادل فرهنگي را بارور كردن و كامل كردن فرهنگ ملي يك كشور دانستند كه در مقابل آن تهاجم فرهنگي هدفش ريشهكن كردن و از بين بردن فرهنگ ملي آن كشور است.
2- «در تبادل فرهنگي ملت گيرنده فرهنگ، چيزهاي مطبوع و دلنشين و خوب و مورد علاقه را ميگيرد، فرض كنيد ملت ايران وقتي ميبيند، اروپاييها ملتي سخت كوش و داراي روح خطر كردن هستند، اگر اين صفات را از آنها ياد بگيرد خيلي خوب است. يا اينكه ملت ما وقتي ميرود به اقصي نقاط شرق آسيا و ميبيند كه مردم آنجا مردمي هستند داراي وجدان كار، علاقمند، مشتاق به كار، وقتشناس، داراي نظم و انضباط، داراي محبت بين خود و داراي حسن ادب و احترام و اين خصوصيات را از آنها بگيرد خيلي خوب است».
3- «در تبادل فرهنگي، ملت فراگيرنده، نقاط درست و چيزهايي كه فرهنگ او را كامل ميكند، تعليم ميگيرد، مثل يك انساني كه ضعيف است و دنبال غذا يا داروي مناسب ميگردد تا آن را مصرف كند و سالم بشود».
* اروپاييها روحيه اعتماد به نفس را از ايرانيان گرفتند
مقام معظم رهبري چنين نتيجهگيري ميكنند كه؛ در تهاجم فرهنگي مواردي از ملت مورد تهاجم قرار ميگيرد، خوب نيست، به طور مثال اگر نگاهي به گذشته حضور اروپاييها در ايران بياندازيم، خواهيم ديد كه آنها روحيه وقتشناسي، شجاعت، خطر كردن در مسايل، تجسس و كنجكاوي علمي را از ما گرفتند و نگذاشتند تا با تعليمات و تبليغات و پيگيري، ملت ايران داراي وجدان كار و وجدان علمي شود و بيبندوباري و شهوتراني را سرلوحه اقدامات خود در جامعه اسلامي قرار دادند.