بسم‏الله الرحمن الرحیم
یکى از امورى که مورد اتفاق و پذیرش همه عقلاى عالم خصوصا انبیاى الهى بوده و هست کیمیاى وحدت است و شاید بتوان گفت اصل اساسى و بنیادى در تعالیم اسلام دعوت به وحدت و ایجاد همدلى و همفکرى در بین انسانهاست.
اصل توحید و پرستش خداى یگانه از اصول دین ماست که همه فرق مسلمین به آن اذعان داشته و یکى از دو رکن اساسى اسلامیت هر فرد است، شهادت به وحدانیت و شهادت به رسالت محمد (ص) دو عنصر اصلى و کلیدى مسلمان شدن هر فرد غیرمسلمانى است. نگاهى به تعالیم اسلام و دستورات فقهى به ما نشان مى‏دهد که همه دستورات دینى براى ایجاد جامعه‏اى واحد و همدل و همزبان صادر شده است. قبله واحد، کتاب واحد، زبان اسلامى واحد، شعار واحد و. . . همگى نشان از همدلى و همسویى است. اوقات نماز، روزه، حج، اعیاد مذهبى، نماز جمعه، نماز جماعت، ادعیه، زیارات، مراسم عزادارى و. . . همگى در جهت ایجاد وحدت در میان مسلمین وضع شده است. گرچه همه این امور در حال حاضر اسباب تفرقه شده تا اسباب وحدت، ولى این ضررى به اصل دین نمى‏زند. تعالیم اسلام با اعمال ما فاصله بسیارى دارد چرا که: (الاسلام شیئ والمسلمین شیئ آخر)
حضرت امام خمینى به عنوان احیاگر اسلام ناب در عصر حاضر و فردى که در طول تاریخ پس از اسلام از چهره‏هاى کم‏نظیر به شمار مى‏رود، همواره بر این اصل اساسى وحدت در جامعه تاکید داشته و این را به عنوان یک استراتژى و تاکتیک براى پیروزى بر حریف و تشکیل حکومت نمى‏دانست‏بلکه جوهره درک وى از عزت و اقتدار مسلمین و ماهیت اجتماعى، سیاسى بودن مکتب اسلام و تعبد معرفت‏شناسانه ایشان از کلمات و اصول تعالیم اسلامى و قرآنى چنین اقتضایى داشت و این روش و منش هیچ منافاتى با عقیده و مرام تشیع وى نداشت. امام در عین حالى که مسلمان شیعه متعصب و اصول‏گرا بود و هرگز حاضر نشد ذره‏اى از اصول مسلم مذهب شیعه اثنى‏عشرى عدول کند. انسانى جامع‏نگر بوده و تعبد و تقید به اصول و ارزشهاى اسلامى مانع از بهره‏گیرى و استفاده از مواضع مشترک امت اسلام با سایر ملل جهان نشد چه رسد به مواضع شیعیان و اهل سنت لذا در این ایام که مصادف است‏با هفته وحدت مناسب است. نگاهى هرچند گذرا به مواضع و دیدگاههاى آن امام همام داشته باشیم باشد که رهنمودهاى آن پیر فرزانه چراغ راهمان بوده و بتوانیم از شرایط بحرانى که از هر سو آتش اختلاف و کینه مى‏بارد عبور کنیم و انقلاب و اسلام را از شر اختلاف و چند دستگى نجات دهیم. ما در این مقاله سعى خواهیم کرد محورهاى اساسى حفظ وحدت در جامعه را که در منش و گفتار امام راحل به چشم مى‏خورد بیان نموده و شواهدى از بیانات ایشان و خاطرات یاران امام در خصوص هر محور عرضه کنیم.
محورهاى اساسى حفظ وحدت را در پنج دسته مى‏توان تقسیم کرد:
1- هدف‏گیرى ریشه فساد 2- تشکیل جبهه واحد 3- تمسک به مشترکات 4- پرهیز از مسائل تفرقه‏افکن 5- پى‏ریزى نمادهاى وحدت

1. هدف‏گیرى ریشه فساد:


امام (س) ازاولین روزهایى که قدم در عرصه حیات اجتماعى گذاشت‏با بهره‏جویى از تجارب گذشتگان و درک علل و عوامل شکست و انحراف نهضتهاى اسلامى خصوصا در سده اخیر به این نتیجه رسیده بود که پرداختن به شاخه‏ها و عناصر فرعى فساد نه تنها متضاد با منافع ظالمین و حکومتهاى ستمگر نیست‏بلکه بعضا و حتى در بیشتر موارد خود آنها به این مخالفتها دامن زده و خوشحال خواهند شد که افکار عمومى را از خود منصرف و معطوف به مسائل جنبى و حاشیه‏اى کنند. لذا امام از روز اول خواستار براندازى رژیم سلطنتى و از اینکه علماء و روحانیون تلاش خود را معطوف اصلاح بنیادین جامعه نمى‏کنند اظهار شکوه مى‏کنند. ایشان در تاریخى‏ترین سند مبارزاتى خود که پس از سقوط دولت رضاخان نوشته‏اند مى‏فرمایند
"هان‏اى روحانیین اسلامى،اى علماى ربانى،اى دانشمندان دیندار،اى گویندگان آیین دوست،اى دینداران خداخواه،اى خداخواهان حق‏پرست،اى حق‏پرستان شرافتمند،اى شرافتمندان وطنخواه،اى وطنخواهان با ناموس، موعظت‏خداى جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحى را که پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترک نفعهاى شخصى کرده تا به همه سعادتهاى دو جهان نائل شوید و با زندگانى شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شوید. "
"ان لله فى ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها " امروز روزى است که نسیم روحانى وزیدن گرفته و براى قیام اصلاحى بهترین روز است. اگر مجال را از دست‏بدهید و قیام براى خدا نکنید و مراسم دینى را عودت ندهید فرداست که مشتى هرزه‏گرد شهوتران بر شما چیره شوند و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند. " (1)
و همچنین پس از پیروزى انقلاب از عدم بهره‏بردارى صحیح جامعه از فضاى خلاء قدرتى که پس از رفتن رضا شاه پدید آمده بود اظهار تاسف مى‏کنند و مى‏فرمایند:
"مع‏الاسف آن وقت اشخاصى [از] خود ملت، یک راسى که بتواند آنها را جمع بکند نبود که پسر رضاخان را آنها گذاشتند اینجا و در صورتى که اگر آن وقت در دو سه تا شهر تظاهرات مى‏شد به ضد، نمى‏گذاشتند او را، لکن هیچ‏کس حرف نزد. . . شاید اگر مرحوم مدرس آن وقت‏بود آن کار را مى‏کرد. " (2)
با این اوصاف مشخص مى‏شود امام در همان زمان نیز مبدا فساد را هدف‏گیرى نموده است و اگر مى‏بینیم حضرت امام به محض مواجه شدن با جریان و تفکرى که قصد دارد ریشه و بنیان تفکر مذهبى و عقاید دینى جامعه را زیر سؤال ببرد و باعث ایجاد تردید در جامعه شود با آن به مقابله برخاسته و درس و بحث‏حوزوى را به کنارى نهاده و متقن‏ترین و جامعترین کتاب را در رد شبهات وارده بر آن عصر مى‏نویسد، بر اساس همین ایده و تفکر است و امام در همان کتاب نیز ریشه و اساس این مقاله را شخص رضاخان دانسته و پرده از چهره کریه او برمى‏دارند. ایشان مى‏فرمایند:
"او فهم صلاح و فساد نداشت و فشارهاى او به روحانیین براى اصلاح نبود، او مى‏خواست ریشه را از بیخ بکند. " (3)
با این توضیحات علت عدم شرکت فعال حضرت امام در مسئله ملى شدن صنعت نفت و مبارزات آیت‏الله کاشانى روشن مى‏شود. چون در این مبارزات اصل وجود نظام سلطنتى مفروض گرفته شده بود و فقط سعى مى‏شد اصلاحاتى در آن پدید آورند. همچنین اگر مى‏بینیم امام در تشکیلاتى که با نام انجمن حجتیه که مشغول مبارزه با بهائیت‏بودند وارد نمى‏شوند بر اساس همین نوع تفکر بوده است چون امام این نوع مبارزه را مبارزه با معلول شمرده باعث غفلت از مفسد اصلى مى‏دانستند.
امام راحل به محض فراهم شدن بهانه براى مقابله صریح با رژیم ستمشاهى بلافاصله وارد عمل شده و مستقیما شاه و رژیم دست‏نشانده‏اش را هدف‏گیرى مى‏کنند.
امام در پیام مشهور خود پس از فاجعه مدرسه فیضیه مى‏فرمایند:
"شاه‏دوستى یعنى غارتگرى، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین، تجاوز به مراکز علم و دانش، شاه‏دوستى یعنى ضربه‏زدن به پیکر قرآن و اسلام، سوزاندن نشانه‏هاى اسلام، محو آثار اسلامیت، شاه‏دوستى یعنى تجاوز به احکام اسلام و تبدیل احکام قرآن کریم، شاه‏دوستى یعنى کوبیدن روحانیت و اضمحلال آثار رسالت. " (4)
امام در طول دوران مبارزه با هرگونه حرکتى که باعث انحراف افکار ملت از مجرم اصلى شده به مقابله برمى‏خیزند و در حد توان به روشنگرى و ارائه مسیر صحیح مبارزه مى‏پردازند. مثلا هنگام طرح کتاب شهید جاوید در مجامع علمى و طرفدارى عده‏اى از محتواى کتاب و مخالفت عده‏اى دیگر و یا طرفدارى عده‏اى از تفکرات مرحوم دکتر شریعتى و مخالفت عده‏اى با آن مى‏فرمایند:
"قضیه مرحوم شمس‏آبادى شما خیال کردید یک چیز عادى بود این همه جز همانها بود که با طریقهاى مختلف اینها مى‏آمدند و درست مى‏کردند. یک وقت "شهید جاوید " را پیش مى‏آوردند، از این طرف و از آن طرف و یک ماه محرم و صفر و بیشتر منبرها همه خرج این مى‏شد که "شهید جاوید " چى. از این طرف یک دسته‏اى تایید از آن طرف یک دسته‏اى تکذیب. یک قدرى که این سست مى‏شد، باز یک چیز دیگرى درست مى‏کردند. مرحوم شمس‏آبادى هم از این امور بود که شاید هم خودشان این کار را کردند (من نمى‏دانم) که یکى کسى را بکشند و صدا دربیاورند یک دسته از آن طرف و یک دسته از این طرف و بساط درست کنند و یک قدرى که این کمتر مى‏شد آن وقت‏یک کس دیگر را به میدان مى‏آوردند که این کتابهایش چطور است. او مى‏گفت کافر است، این مى‏گفت مسلمان است. آن دیگرى مى‏گفت کافرى است از ابوجهل بدتر. اما نقشه توى کار است. آنهایى که اینها را درست مى‏کنند نه به اسلام عقیده دارند و نه به روحانیت عقیده دارند و نه به هیچ چیز. " (5)
این منش و سلوک امام در بعد از پیروزى انقلاب نیز ادامه داشته و مانع انحراف افکار ملت و همچنین سایر ملل از تجاوزگرى و ام‏الفساد بودن آمریکا مى‏شوند و با ملقب کردن آمریکا به شیطان بزرگ و حمایت از تسخیر لانه جاسوسى و افشاى چهره کریه آمریکا از پس پرده تزویر حقوق بشر همه نگاهها را متوجه آن ساخته از سایر مشکلات منصرف مى‏کنند. امام مى‏فرمایند:
"تمام آزادى‏خواهان باید با روشن‏بینى و روشن‏گرى راه سیلى زدن بر گونه ابرقدرتها و قدرتها خصوصا آمریکا را به مردم سیلى خورده کشورهاى مظلوم اسلامى و جهان سوم ترسیم کنند. من با اطمینان مى‏گویم اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلت مى‏نشاند اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکى پس از دیگرى برطرف و سنگرهاى کلیدى جهان را فتح خواهد کرد. " (6)
این بود خلاصه‏اى از شواهدى که مى‏توان به آن استناد کرد در استراتژى حضرت امام براى مبارزه با قدرتهاى فاسد از طریق هدف‏گیرى ریشه فساد. ما، در اینجا به همین شواهد اکتفا کرده به محور بعدى مى‏پردازیم.

2. تشکیل جبهه واحد:


یکى دیگر از محورهایى که امام در مبارزه بر اساس آن حرکت مى‏کردند ایجاد جبهه واحد در برابر دشمن بود. حضرت امام به شدت از چند دستگى و تحزب‏گرایى پرهیز داشته و همه تلاش خود را در جهت اتحاد علماء و بزرگان جامعه بکار مى‏بردند. امام در تاریخى‏ترین سند مبارزاتى خود مى‏فرمایند:
"اى آقاى محترمى که این صفحات را جمع‏آورى نمودید و به نظر علماى بلاد و گویندگان رساندید خوب است‏یک کتابى فراهم آورید که جمع تفرقه آنان را کند و همه آنان را در مقاصد اسلامى همراه کرده از همه امضاء مى‏گرفتید که اگر در یک گوشه مملکت‏به دین جساراتى مى‏شد همه یک دل و یک جهت از تمام کشور قیام مى‏کردند. " (7)
امام همچنین تلاش بسیار زیادى در جهت انتقال مرحوم آیت‏الله بروجردى به قم و مرجعیت ایشان انجام دادند و نقش ایشان در جهت ایجاد رهبریت واحد در حوزه قم پس از رحلت مرحوم آیت‏الله حائرى مورد اعتراف همه کسانى که در آن عصر در حوزه قم مى‏زیسته‏اند بوده است. (8)
گرچه آنچه منظور نظر امام بود حاصل نشد ولى عظمت و ابهت مرجعیت‏شیعه در آن عصر مانع بزرگى بر سر اجراى مقاصد پلید شاه بود و مى‏بینیم تا آن مرحوم در قید حیات بودند شاه به خود اجازه نمى‏داد علنا با ایشان مخالفت کند و براى رفع این معضل بلافاصله پس از رحلت آقاى بروجردى تلگرامى به نجف فرستاد تا وانمود کند در ایران مرجع متشخص و شخص مطرحى نیست و خیال خود را از این بابت راحت کند و پس از این حادثه بود که غائله لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى را بپا کرد. امام که نقشه شاه را خوانده بودند قبل از اینکه خود اعلامیه بدهند همه علماى مطرح آن روز را دعوت مى‏کنند و در منزل مرحوم حاج شیخ مرتضى حائرى جلسه‏اى براى مقابله با این مسئله تشکیل مى‏شود. 8 گرچه این جمع پایدار نماند و نفوذ برخى عوامل جاه‏طلب مانع از تشکیل جبهه واحد در مقابل شاه شد. ولى امام به تلاش خود ادامه دادند و نامه‏هاى زیادى به بلاد و شهرهاى مختلف فرستاده از علما و روحانیون هر شهر مى‏خواهند هفته‏اى یک شب تشکیل جلسه داده براى مقابله با حوادث پیش آمده موضع واحدى اتخاذ کنند. (9)
امام پس از آزادى از زندان در سال 1343 وقتى متوجه مى‏شوند در بین طلاب جوان صحبتهایى در هجو و بدگویى از بعضى از مراجعى که با امام همراهى نکرده‏اند رایج‏شده است مى‏فرمایند:
"آقایان متوجه باشید اگر چنانچه شطر کلمه‏اى به یک نفر از مراجع اسلام، شطر کلمه‏اى اهانت‏بکند کسى به یک نفر از مراجع اسلام، بین او و خداى تبارک و تعالى ولایت منقطع مى‏شود کوچک فرض مى‏کنند فحش دادن به مراجع بزرگ ما را کوچک فرض مى‏کنید؟ اگر به واسطه بعضى از جهالتها لطمه‏اى بر این نهضت‏بزرگ وارد بشود معاقبید پیش خداى تبارک و تعالى. توبه‏تان مشکل است قبول بشود چون به حیثیت اسلام لطمه وارد مى‏شود. اگر کسى به من اهانت کرد سیلى به صورت من زد، سیلى به صورت اولاد من زد، والله تعالى راضى نیستم در مقابل او کسى بایستد دفاع کند، راضى نیستم. " (10)
و به این صورت مانع از ایجاد تفرقه در صفوف مبارزین و شکاف بین جمع مراجع مى‏شوند و توطئه عواملى که به شکستن وحدت میان طلاب و روحانیون امید بسته بودند خنثى مى‏گردد.
پس از تبعید امام به نجف اشرف على‏رغم بى‏مهریهایى که حوزه نجف نسبت‏به ایشان ابراز کرد، امام سعى و کوشش بلیغى در جهت‏حفظ شان و مرتبه حضرت آیت‏الله الحکیم انجام مى‏دهند و با هرگونه عملى که کوچکترین اثرى در جهت تضعیف ریاست عامه ایشان داشته باشند خوددارى مى‏کنند. به عنوان مثال وقتى براى اولین بار کتاب تحریرالوسیله امام توسط یاران ایشان در نجف بچاپ مى‏رسد امام متوجه مى‏شوند بر روى جلد این کتاب عبارت "زعیم الحوزات العلمیه " نقش بسته است. لذا بلافاصله دستور مى‏دهند این عبارت پاک شود والا کلیه این کتابها را به دجله مى‏ریزم و اصرار یاران ایشان به جایى نمى‏رسد و بالاخره با مشکلات زیادى این عبارت را محو مى‏کنند. (11)
پس از پیروزى انقلاب عده‏اى با تشکیل حزب جمهورى خلق مسلمان دست‏به تظاهرات و راهپیمایى در حمایت از یکى از مراجع آن زمان زدند و گرچه بعدها هویت این فرد به ظاهر در منصب مرجعیت افشا شد ولى امام با اینکه از سابقه و عملکرد این شخص اطلاع داشتند اجازه طرفدارى از خود را به مردم نداده و فرمودند:
"اگر فرضا به من سب کنند یا عکس مرا بسوزانند یا به من حمله کنند در این موقع حساس کسى حق ندارد عکس‏العمل نشان بدهد. دشمن در کمین است و در توطئه، مى‏خواهند اذهان شما را از طریقى که دارید و از راهى که براى نجات اسلام است و دارید طى مى‏کنید منحرف کنند. " (12)

3. تمسک به مشترکات:


امام در جهت ایجاد وحدت بین مسلمین و حتى غیرمسلمین با تکیه به وجوه مشترک همه را دعوت به وحدت مى‏کردند. ایشان در پیامى که به مناسبت عید میلاد مسیح براى مسیحیان جهان مى‏فرستند با استناد به آیاتى از انجیل مى‏فرمایند
"بسم الله الرحمن الرحیم "
"یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط ولا یجرمنکم شنئان قوم على الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى واتقوالله ان الله خبیر بما تعملون "
خوشا به حال آنان که گرسنه و تشنه عدالتند، از آن رو که سیر نخواهند شد. (انجیل متى) .
خوشا به حال آنان که از بهر عدالت زحمت مى‏کشند، به سبب آنکه مملکت آسمانى از آنهاست. (انجیل متى)
عید سعید میلاد مسیح پیامبر عظیم‏الشان که براى طرفدارى مظلومان و برقرارى عدل و رحمت مبعوث و با گفتار آسمانى و کردار ملکوتى خود ظالمان و ستمکاران را محکوم و مظلومان و مستضعفان را پشتیبانى فرمود بر ملت‏هاى مستضعف جهان و ملت مسیح و مسیحیان هم‏میهن مبارک باد. هان‏اى پدران کلیسا و روحانیان تابع حضرت عیسى بپاخیزید و از مظلومان جهان و مستضعفان گرفتار در چنگال مستکبران پشتیبانى کنید و براى رضاى خدا و پیروى دستور حضرت مسیح یک بار ناقوس‏ها را در معابدتان به نفع مظلومان ایران و محکوم نمودن ستمگران به صدا درآورید.
کارتر سردمدار ستمکاران عالم تقاضا کرد تا ناقوس را در سرتاسر آمریکا به نفع جاسوسان در مقابل ملت مظلوم ایران بصدا درآورید. چه خوب و بجاست که ناقوسها را به فرمان خداى عالم و دستور عیسى مسیح به نفع ملت‏هاى مستضعف که در زیر چکمه دژخیمان کارترها از هستى ساقط مى‏شوند به صدا درآورید.
خوشا به حال آنان که گرسنه و تشنه عدالتند و از بهر عدالت زحمت مى‏کشند و واى به حال آنان که برخلاف دستور عیسى مسیح و برخلاف دستور همه پیامبران به نفع ظالمان و جاسوسان و پایمال‏کنندگان حقوق ملت‏ها زحمت مى‏کشند و واى به حال آنان که برخلاف دستور عیسى مسیح و برخلاف دستور همه پیامبران به نفع ظالمان و جاسوسان و پایمال‏کنندگان حقوق ملت‏ها زحمت مى‏کشند. واى ملت مسیح و پیروان عیسى روح‏الله بپاخیزید و از شرافت عیسى مسیح و ملت عیسوى دفاع کنید و اجازه ندهید دشمنان تعلیمات آسمانى و مخالفان دستورات الهى، ملت مسیح و روحانیت عیسى را به خلق‏هاى مستضعف جهان بد معرفى کنند.
حضور ابرقدرتها در معابد و دست‏به آسمان بلند کردن آنان براى دعا به جاسوسان و خائنان علیه مظلومان و مستضعفان شما را اغفال نکند که اینان جز براى رسیدن به قدرت بیشتر و نیل به ریاست دنیا که خلاف دستور آسمانى است‏به چیز دیگرى فکر نمى‏کنند.
ملت ما سالها مبتلا به سالوس ستمگران بود و رنجها از آن برد.
اى ملت مسیح چه شد که آقاى کارتر در کشتارهاى دستجمعى ایران، ویتنام، فلسطین و لبنان و دیگر مناطق به دعا برنخاست و تقاضاى آهنگ ناقوسها را نکرد ولى اکنون براى رسیدن به ریاست جمهورى و ادامه چند سال دیگر ستمگرى بر ملت‏هاى ضعیف دست‏به دعا برداشته است و کلیسا را به آهنگ ناقوس فراخوانده است.
هان‏اى پدران کلیسا بپاخیزید و عیسى مسیح را از چنگال این دژخیمان نجات دهید که آن پیامبر بزرگ از ستمگرى که دین را وسیله ظلم و دعا را وسیله رسیدن به مسند ستمگرى به بندگان خدا قرار مى‏دهد بیزار است، که دستورهاى آسمانى همه براى نجات مظلومان، از ملکوت نازل شده است. واى مستضعفان جهان برخیزید و هم‏پیمان شوید و ستمگران را از صحنه برانید که زمین از خداست و وارث آن مستضعفانند.
واى ملت آمریکا به تبلیغات روساى جمهورى که جز نیل به قدرت فکرى ندارند گوش فراندهید و بدانید که جوانان ما با جاسوسان رفتارى خداپسندانه دارند، که دستور اسلام رحمت‏بر اسیران است گرچه ظالم و جاسوس باشند.
شمااى ملت آمریکا از کارتر بخواهید شاه مخلوع و جنایتکار را به ایران برگرداند که کلید رهایى جاسوسان به دست اوست و شمااى اصحاب ناقوس دست‏ها را به دعا بردارید و ناقوس‏ها را به آهنگ درآورید و از خداى بزرگ بخواهید که به روساى جمهور شما عدل و انصاف مرحمت کند. خوشا به حال آنان که از بهر عدالت زحمت مى‏کشند و دعا مى‏کنند. (13)
روح‏الله الموسوى الخمینى همچنین در دیدار با کلیمیان و زرتشتیان و مسیحیان کشور با استناد به رسالت انبیاء الهى در نفى ظلم و رفع تبعیض در میان ملل مى‏فرمایند:
"انبیاى عظام سلام‏الله علیهم، از آدم تا خاتم که تشریف آورده‏اند و انبیاى بزرگ اولوالعزم که در بین مردم تشریف داشته‏اند همه آنها براى اینکه پرچم توحید و عدالت را در بین ملتها برپا کنند. پیامبران، تمام پیامبران در طول تاریخ اینطور نبوده است که فقط یک ناصحان باشند بلکه آنها براى تهذیب اخلاق مردم به گفتار، به کردار، به عمل، به فعالیت مامور بودند و خداى تبارک و تعالى آنها را براى اینکه انسانها را بسازند، براى اینکه خلق انسانى در آنها رشد پیدا بکند و اعمال و افعال انسانى داشته باشد، مبعوث فرموده است و همه در حالى که بوده‏اند کوشش خود را کرده‏اند. " (14)
امام حتى پا را از اتحاد میان ادیان الهى فراتر نهاده، با دعوت از همه مستضعفان جهان در خواست مى‏کنند همه مستضعفین روى زمین از هر فرقه و مسلک، مذهب، حزب واحدى تشکیل داده تا بتوانند از حقوق خود دفاع کنند و حق خود را از ظالمین بازپس گیرند. امام مى‏فرمایند:
"من امیدوارم که یک حزب به اسم حزب مستضعفین در تمام دنیا بوجود بیاید و همه مستضعفین با هم در این حزب شرکت کنند و مشکلاتى که سر راه مستضعفین است از میان بردارند و قیام در مقابل مستکبرین و چپاولگران شرق و غرب کنند و دیگر اجازه ندهند که مستکبرین بر مستضعفین عالم ظلم کنند و نداى اسلام را، وعده اسلام را که حکومت مستضعفین بر مستکبرین است و وراثت ارض براى مستضعفین است متحقق کنند تاکنون مستضعفین متفرق بودند و با تفرقه کارى انجام نمى‏گیرد. اکنون که نمونه‏اى از پیوند مستضعفین در بلاد مسلمین تحقق پیدا کرد این نمونه باید به یک سطح وسیعترى در تمام قشرهاى انسانهاى تاریخ تحقق پیدا کند و به اسم حزب مستضعفین که همان حزب‏الله است و موافق اراده خداى تبارک و تعالى است که مستضعفین وارث ارض باید بشوند. ما از جمیع مستضعفین عالم دعوت مى‏کنیم که با هم در حزب مستضعفین وارد بشوند و مشکلات خودشان را با دست جمع و اراده مصمم عمومى رفع کنند و هر مسئله‏اى که در هرجا و در هر ملتى پیش مى‏آید، بوسیله حزب مستضعفین رفع بشود. " (15)
حضرت امام در حمایت از مظلومین و مستضعفین بین هیچ نژاد و طایفه‏اى فرق نمى‏گذارند و براى ایشان ایرانى، افغانى، لبنانى، آفریقایى و آمریکایى مظلوم یکسان هستند و بر همین اساس است که امام در ایامى که جاسوسان آمریکایى در گروگان ملت ایران بودند حکم به آزادى سیاهپوستان و زنان گروگان مى‏دهند با استناد و با اینکه این اقشار در آمریکا مورد ظلم واقع شده‏اند و از طرف دیگر از پخش شدن اذان از ماذنه‏هاى مساجد شوروى سابق به همان اندازه خوشحال مى‏شوند که از پیروزى ملت ایران خوشحال شده‏اند. امام در پیام خود به میخائیل گورباچف آخرین رئیس‏جمهور شوروى سابق مى‏فرمایند:
"آقاى گورباچف:
وقتى از گلدسته‏هاى مساجد بعضى از جمهورى‏هاى شما پس از هفتاد سال بانگ الله‏اکبر و شهادت به رسالت‏حضرت ختمى مرتبت، صلى‏الله علیه و آله، به گوش رسید تمامى طرفداران اسلام ناب محمدى (ص) را از شوق به گریه انداخت. " (16)
از بعد داخلى نیز امام همیشه دانشجویان و افرادى که تربیت‏یافته مجامع علمى جدید بودند و حتى بعضا ظواهرى غیراسلامى داشتند با روى باز مى‏پذیرفتند و با استناد به حس اسلام‏خواهى و عشق به دین که در آنها موج مى‏زد سعى در جذب و هدایت آنها داشتند و به روحانیون نصیحت مى‏کردند مواظب باشند این افراد را از خود نرانند و از طرف دیگر به دانشجویان و قشر تحصیلکرده در دانشگاهها نصیحت مى‏کردند که از روحانیون فاصله نگیرید و سعى کنند با استفاده از محبوبیت مردمى روحانیون در قلوب مردم و سابقه مبارزاتى آنها توان خود را تقویت کنند امام در یکى از پیامهاى خود مى‏فرمایند:
"لازم است طبقات محترم روحانى و دانشگاهى، با هم احترام متقابل داشته باشند. جوانان روشنفکر دانشگاهها به روحانیت و روحانیون احترام بگذارند خداوند تعالى آنها را محترم شمرده و اهل بیت وحى سفارش آنها را به ملت فرموده است. روحانیت قدرت بزرگى است که با از دست دادن آن خداى نخواسته پایه‏هاى اسلام فرو مى‏ریزد و قدرت جبار دشمن بى‏معارض مى‏شود.
مطالعات دقیق اجانب استثمارگر در طول تاریخ به آن رسیده که باید این سد شکسته شود و تبلیغات دامنه‏دار آنها و عمال آنها در چند صدسال، موجب شده که مقدارى از روشنفکران را از آنها جدا و به آنها بدبین کنند تا جبهه دشمن بى‏معارض شود. اگر احیانا در بین آنها کسانى بى‏صلاحیت‏خود را جابزنند. لکن نوع آنها در خدمت هستند، به حسب اختلاف موقف و خدمت آنها ملت را پاى‏بند اصول و فروع دیانت نموده، به رغم اجانب و عمال آنها باید این قدرت را تایید و حفظ نمود و با دیده احترام نگریست چنانچه روحانیون محترم باید به طبقه جوان روشنفکر که در خدمت اسلام و کشور اسلامى است و به همین جهت مورد حمله عمال اجانب است احترام گذاشته آنها را چون فرزندانى عزیز و برادرانى ارجمند بدانند و این قدرت بزرگى که مقدرات، خواه ناخواه در دست آنها خواهد افتاد، از دست ندهند و از تبلیغات سوئى که بر ضد آنها در این چند صد سال شده و آنها را در نظر بعضى طور دیگر جلوه داده‏اند تا از تفرقه استفاده هرچه بیشتر برند احتراز کنند و کسانى را که جهلا یا از سؤنیت موجب دور نگه داشتن این طبقه مؤثر است از روحانیت از خود برانند و به آنها اجازه ایجاد تفرقه ندهند و مطمئن باشند که با ضم این دو قدرت بزرگ پیروزى بدست مى‏آید و با جدایى روى آن را نخواهند دید. " (17)
از طرف دیگر وقتى سلایق و تفکرات روحانیون داخل کشور در نحوه اداره کشور موجب بروز تفرقه و جدایى در میان آنها شده و باعث مى‏شود در جامعه روحانیت مبارز تهران انشعاب شده و در کنار آن مجمع روحانیون مبارز تهران ایجاد شود، امام با استناد به اهداف و اصول مشترک میان این تفکرات همه را به وحدت در اهداف مشترک دعوتمى‏کنند. امام در پاسخ نامه‏هاى محمدعلى انصارى که به منشور برادرى شهرت یافت مى‏فرمایند:
"این مسئله روشن است که بین افراد و جناح‏هاى موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفا سیاسى است ولو اینکه شکل عقیدتى به آن داده شود، چرا که همه در اصول با هم مشترکند و به همین خاطر است که من آن را تایید مى‏نمایم. آنها نسبت‏به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان براى کشور و مردم مى‏سوزد و هرکدام براى رشد اسلام و خدمت‏به مسلمین طرح و نظرى دارند که به عقیده خود موجب رستگارى است. اکثریت قاطع هر دو جریان مى‏خواهند کشورشان مستقل باشد. هر دو مى‏خواهند سیطره و شر زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خیابان را از سر مردم کم کنند، هر دو مى‏خواهند کارمندان شریف و کارگران و کشاورزان متدین و کسبه صادق بازار و خیابان زندگى پاک و سالمى داشته باشند، هر دو مى‏خواهند دزدى و ارتشاء در دستگاههاى دولتى و خصوصى نباشد هر دو مى‏خواهند ایران اسلامى از نظر اقتصادى به صورتى رشد نماید که بازارهاى جهان را از آن خود کند، هر دو مى‏خواهند اوضاع فرهنگى و علمى ایران به گونه‏اى باشد که دانشجویان و محققان از تمام جهان به سوى مراکز تربیتى و علمى و هنرى ایران هجوم آورند، هر دو مى‏خواهند اسلام قدرت بزرگ جهان گردد. پس اختلاف بر سر چیست؟ اختلاف بر سر این است که هر دو عقیده‏شان است که راه خود باعث رسیدن به این همه است. ولى هر دو باید کاملا متوجه باشند که موضع‏گیریها باید به گونه‏اى باشد که در عین حفظ اصول اسلام براى همیشه تاریخ، حافظ خشم و کینه انقلابى خود و مردم علیه سرمایه‏دارى غرب و در راس آن آمریکاى جهانخوار و کمونیسم و سوسیالیزم بین‏الملل و در راس آن شوروى متجاوز باشند. هر دو جریان باید با تمام وجود تلاش کنند که ذره‏اى از سیاست "نه شرقى و نه غربى جمهورى اسلامى " عدول نشود که اگر ذره‏اى از آن عدول شود، آن را با شمشیر عدالت اسلامى راست کنند. هر دو گروه باید توجه کنند که دشمنان بزرگ مشترک دارند که به هیچ یک از آن دو جریان رحم نمى‏کنند. دو جریان با کمال دوستى مراقب آمریکاى جهانخوار و شوروى خائن به امت اسلامى باشند. هر دو جریان باید مردم را هوشیار کنند که درست است که آمریکاى حیله‏گر دشمن شماره یک آنها است ولى فرزندان عزیز آنان زیر بمب و موشک شوروى شهید گشته‏اند. هر دو جریان از حیله‏گرى‏هاى این دو استعمارگر غافل نشوند، بدانند که آمریکا و شوروى به خون اسلام و استقلالشان تشنه‏اند. " (18)

4. پرهیز از مسائل تفرقه‏افکن:


یکى دیگر از وجود مشخصه امام دورى از امورى بود که باعث ایجاد تفرقه در میان جامعه مى‏شد. امام در عین حالى که حاضر نبودند از هیچ یک از اصول عقیدتى و مبارزاتى خود دست‏بردارند یا در مورد آنها مصالحه کنند ولى از حرکاتى که فایده‏اى جز ایجاد تفرقه در صفوف مسلمین ندارد بشدت پرهیز مى‏کردند. به عنوان مثال در کتاب کشف‏الاسرار در پاسخ به اتهامات نویسنده منحرف اسرار هزار ساله به شدت از اهلبیت عصمت و طهارت دفاع نموده و به کسانیکه حقوق آنها را غصب نمودند مى‏تازند و یا در مقدمه وصیت‏نامه سیاسى الهى خود با استناد به حدیث متواتر ثقلین دفاع از حقانیت‏شیعه را به اوج مى‏رسانند ولى با این همه هرگز نمى‏شوند در مراسمى که عده‏اى به اسم حمایت از اهلبیت در آن شرکت مى‏کنند و به آن عید الزهرا مى‏گویند شرکت کنند و تابحال احدى از یاران و همراهان امام به حضور ایشان در این مراسم که هدفى جز ایجاد تفرقه میان مسلمین و هتک حرمت احکام الهى ندارد گواهى نداده است. همچنین مخالفت ایشان با خلفاى پس از پیامبر مانع از بیان جنبه‏هاى مثبت آنان نیست و به عنوان مثال امام مى‏فرمایند:
"وقتى که عمر مى‏خواست‏برود به مصر براى اینکه فتح کرده بودند مصر را و قدرتمند شده بود اسلام، همه‏جا را گرفته بودند، مى‏خواست وارد بشود به مصر، یک شتر بود و خودش بود و یکى هم همراهش سوار این شتر یکیشان مى‏نشست و آن یکى جلویش مى‏گرفت و مى‏برد، آن که خسته مى‏شد (قسمت کرده بودند) این سوار مى‏شد. آنوقتى که وارد (به حسب تاریخ) مصر شدند، نوبت آن غلام بود که سوار شود و آقاى خلیفه جلو شترش را گرفته بود و داشت مى‏بردش که مردم مصر آمده بودند به استقبال. خلیفه عبارت از این بود. ما عمر را قبول نداریم اما این عمل، عمل اسلامى آنوقت‏بوده یعنى نقش اسلام این بوده است ولو خودش یک آدمى بوده که ما نپذیرفتیم او را، اما عملى که کرده است این عملى بوده که نقش اسلام این بوده یعنى پیغمبر هم این صورت بود. یعنى پیغمبر هم سوار یک الاغى مى‏شده یک کسى هم پشتش مى‏نشسته و مساله برایش مى‏گفته، آن را تعلیمش مى‏کرده آن پشت‏سرى را تعلیمش مى‏کرده. شما در تمام این دموکراسى‏ها بیاورید که اینجورى باشد که سلطان وقت که سلطنتش چند مقابل ایران بوده است، چند مقابل فرانسه بوده، شما بیاورید یک سلطان دموکراتى که با غلام خودش اینجورى رفتار بکند که آن سوار بشود، یک شتر باشد و چیزى بیشتر از این نه، آن جمال و جلال هیچ نباشد در کار، هر سلطان دموکراتى را که بیاورید اگر بخواهد وارد یک ملکت‏شکست‏خورده بشود، ببینید با چه جورى وارد مى‏شود، آنها چه جورى وارد مى‏شوند، این همه وارد شده در یک مملکتى که فتح شده است. سوار شتر غلام او - خودش - حالا نوبت او هست، خودش دستش را جلو گرفته و افسار شتر را دارد مى‏کشد، آمدند اشراف مصر آنجا و همه هم تعظیم کردند این تعلیم اسلام بوده. " (19)
همچنین در کتاب انوارالهدایه در بحث‏حجیت ظواهر کتاب (قرآن) پس از استدلال بر عدم وقوع تحریف در قرآن به نویسنده کتاب فصل الخطاب فى تحریف الکتاب که عالم متشخص و بزرگوارى است ولى سعى کرده است‏با استناد به روایات ضعیفى اثبات کند در قرآن آیات و سوره‏هایى در مدح حضرت على (ع) وجود داشته که توسط دشمنان اهلبیت از قرآن حدف شده است، به شدت تاخته و شاید بتوان گفت‏حضرت امام نسبت‏به هیچ عالم شیعى به غیر از علماى دربارى به این اندازه تندى نکرده باشند. امام پس از نقل سخنان وى مى‏فرمایند:
"کسى که کتابهاى او فایده علمى و عملى ندارد و فقط روایات ضعیفى را جمع کرده که اصحاب از آنها رو برتافته‏اند و صاحبان اندیشه و فهم از پیشینیان اصحاب ما مثل "محمدین ثلاث " (محمدبن یعقوب کلینى، محمدبن على بن بابویه و محمدبن حسن طوسى. ) متقدم از آن دورى جسته‏اند. این حال کتابهاى روایتى اوست غالبا مثل کتاب مستدرک الوسائل و از دیگر کتابهاى او اصلا سؤال نکن که پر از قصه‏ها و حکایات عجیب و غریب است و به شوخى بیشتر شبیه است تا جدى. و او گرچه شخص صالح و محققى بوده است ولى اشتیاق و تمایلش به جمع‏آورى روایات ضعیف و عجیب و غریب و آنچه عقل سالم و نظر مستقیم نمى‏پذیرد بیشتر بوده است از جمع‏آورى سخنان نافع و سودبخش. " (20)
امام هم‏چنین با هرگونه سخن و عملکردى که باعث ایجاد تفرقه میان صفوف متحد مسلمین بشود مخالف بودند تا جائیکه در جایى مى‏فرمایند:
"امروز سر خلافت امیرالمومنین اختلاف کردن، خیانت‏به اسلام است. " (21)
و به این ترتیب جلو هرگونه تفرقه افکنى را سد مى‏کنند و مصلحت اتحاد و اتفاق مسلمین را بر سایر مصلحتها حتى به قیمت تعطیل شدن بعضى احکام فرعى شیعه مقدم مى‏شمرند. به عنوان مثال: در پاسخ به استفتائات مربوط به حجاج و در پیام‏هایى که براى حجاج ایرانى مى‏فرستند، مى‏فرمایند:
"لازم است‏برادران ایرانى و شیعیان سایر کشورها از اعمال جاهلانه که موجب تفرقه صفوف مسلمین است احتراز کنند و لازم است در جماعات اهل سنت‏حاضر شوند و از انعقاد و تشکیل نماز جماعت در منازل و گذاشتن بلندگوهایى مخالف رویه اجتناب نمایند. " (22)
"در وقوفین متابعت از حکم قضات اهل سنت لازم و مجزى است اگرچه قطع به خلاف داشته باشید. " (23)
"در وقتیکه در مسجدالحرام یا مسجدالنبى نماز جماعت منعقد شد مومنین نباید از آنجا خارج شوند و باید از جماعت تخلف نکنند و با سایر مسلمین به جماعت نماز بخوانند. " (24)
امام نه تنها این دستورات را مى‏دهند بلکه خود در موارد مقتضى عامل به این دستورات بوده‏اند. به عنوان مثال وقتى که امام از نجف عازم کویت مى‏شدند کنار مسجدى در نزدیکى شهر بصره هنگام ظهر توقف مى‏کنند. امام به همراهان مى‏گویند آیا این مسجد امام جماعت دارد یا خیر؟ و وقتى جواب مى‏دهند آرى، امام مى‏فرمایند:
"اگر امام جماعت دارد، باید بایستید و پشت‏سرش نماز بخوانید. یا تا ظهر نشده از اینجا برویم و اگر ظهر شد و خواستید نماز را فرادى بخوانید، درست نیست. " (25)
هم‏چنین امام هرگز اقدامى در جهت ایجاد تشکیلات و حزب و گروهى براى خود نکردند و به احدى هم اجازه ندادند از موقعیت امام سؤاستفاده کرده و گروه یا حزب خود را به امام بچسبانند. به عنوان نمونه مى‏توان به برخوردى که ایشان در فرودگاه مهرآباد در هنگام سوار شدن به اتومبیل خود انجام دادند اشاره کرد. که امام به فردى که خود را داخل اتومبیل رسانده بود و وابستگى به یکى از گروه‏هاى مطرح آن روز داشت دستور دادند پایین بیاید و اجازه ندادند به غیر از مرحوم حاج احمد آقا احدى سوار اتومبیل شود. (26)

5. پى‏ریزى نمادهاى وحدت:


امام به عنوان منادى وحدت در جهان امروز علاوه بر رهبرى انقلاب اسلامى در ایران ابتکاراتى هم در جهت ایجاد وحدت در میان مردم ایران و همچنین وحدت میان مسلمین جهان داشتند که اهم آن عبارتند از

الف) ارائه تئورى حکومت اسلامى:


امام با درک صحیح از مشکلات و مصائب جهان اسلام و مشکل اصلى ملل مستضعف و تشخیص اینکه علل گرایش انقلابیون در دنیا به یکى از دو اردوگاه شرق یا غرب نداشتن الگوى صحیحى از حکومت‏حق است، دست‏به کار ارائه طرحى نوین در اداره جامعه شده و با ارائه تئورى ولایت فقیه بر اساس مبانى اسلامى و حکومت دینى یک محورى براى اتحاد مبارزان در عصر حاضر ایجاد کردند و با کمک و خواست مردم حکومتى را با انتخاباتى آزاد و به طریق نوین در این کشور پایه‏ریزى نمودند. امام خود در کتاب ولایت فقیه در این‏باره مى‏فرمایند:
"ما براى اینکه وحدت امت اسلام را تامین کنیم، براى اینکه وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولتهاى دست‏نشانده آنها خارج و آزاد کنیم راهى نداریم جز اینکه تشکیل حکومت‏بدهیم. چون به منظور تحقق وحدت و آزادى ملتهاى مسلمان بایستى حکومتهاى ظالم و دست‏نشانده را سرنگون کنیم و پس از آن، حکومت عادلانه اسلامى را که در خدمت مردم است‏بوجود آوریم. تشکیل حکومت‏براى حفظ نظام و وحدت مسلمین است، چنانچه حضرت زهرا سلام‏الله علیها در خطبه خود مى‏فرماید که امامت‏براى حفظ نظام و تبدیل افتراق مسلمین به اتحاد است. " (27)
و به این ترتیب امام خود حکومتى را براى ایجاد وحدت میان مسلمین ایجاد نمودند.

ب) اعلام روز جهانى قدس:


حضرت امام با تعیین آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانى قدس که بین همه ملل مسلمان مشترک است و هیچ رنگ و بوى نژادى و ناسیونالیسى هم ندارد و مورد پذیرش هر انسان مسلمانى است نقطه عطفى در اتحاد میان مسلمین جهان ایجاد کردند و باعث اتحاد همه مسلمین جهان شدند که هر روز و هر سال بر عظمت و ابهت این روز افزوده مى‏شود. امام در این‏باره مى‏فرمایند:
"روز قدس، روز اسلام است. روز قدس، روزى است که اسلام را باید احیاء کرد و احیاء بکنیم و قوانین اسلام در ممالک اسلامى اجرا بشود. روز قدس، روزى است که باید به همه ابرقدرتها هشدار بدهیم که اسلام دیگر تحت‏سیطره به واسطه عمال خبیث‏شما واقع نخواهد شد. " (28)

ج) اقامه نماز جمعه:


حضرت امام با زنده نمودن نماز جمعه واقعى در جامعه اسلامى ایران قدم بزرگى در اتحاد مردم مسلمان ایران برداشتند و اگر نبود این نمازهاى جمعه در ایران معلوم نبود این انقلاب بتواند با این قدرت مردمى به مقابله با جهان‏خواران برود. حضرت امام در این مورد مى‏فرمایند:
"نماز جمعه با شکوهمندى که دارد براى نهضت کوتاه عمر ما یک پشتوانه محکم و در پیشبرد انقلاب اسلامى ما عامل مؤثر و بزرگ است. " (29)
و یا در جایى دیگر مى‏فرمایند:
"برپایى نماز جمعه یکى از برکات بسیار عظیم اسلام بود. " (30)

د) احیاى حج ابراهیمى:


حج این میعادگاه بزرگ اسلام و مرکز همایش قدرت جهان اسلام که باید عاملى در جهت وحدت امت اسلام باشد، بوسیله علماى دربارها و ناآگاهان حاکم بر ملل اسلامى از مسیر اصلى خود منحرف شده و فقط به یک آیین خشک و بى‏روحى تبدیل گشته بود. امام خمینى با احیاء حج و اعلام برائت از مشرکین در این اجتماع بزرگ اسلامى همه مسلمانان را در مقابل سردمداران کفر متحد ساخته و باعث ایجاد هماهنگى میان مسلمین شدند. این آیین عبادى، سیاسى گرچه با مشکلاتى مواجه شده ولى تاثیر خود را گذاشته است و اگرچه امروز دولت عربستان سعودى مانع از برگزارى رسمى مراسم برائت از مشرکین توسط حجاج ایرانى مى‏شود، ولى هر سال مسلمین سایر کشورها بدون برنامه‏ریزى قبلى و با هماهنگى با یکدیگر این مراسم را برپا مى‏دارند.

ه) حکم قتل سلمان رشدى مرتد:


به هنگامى که جهان استکبار تمام توان خود را به کار گرفته بود تا اساس و بنیان این انقلاب را از ریشه بزداید و نظام اسلامى ایران نیز در موضع ضعف قرار گرفته بود امام خمینى با هدف‏گیرى ریشه و پایه توطئه دشمنان همه مسلمین را در برابر جهانخواران متحد کرده و با اعلام حکم قتل سلمان رشدى که مورد اتفاق همه فرق مسلمین است‏باعث احیاى اسلام و اتحاد مسلمین در برابر دشمنان شد.

و) دعوت از رئیس‏جمهورى شوروى به اسلام:


حضرت امام در ایامى که ناقوس مرگ کمونیست‏بصدا درآمده بود و صداى خرد شدن استخوانهاى آن به گوش مى‏رسید با دعوت از رهبر اردوگاه کمونیست‏به اسلام و اظهار شادمانى از پخش اذان از ماذنه‏هاى مساجد جمهوریهاى مسلمان شوروى شور و شوق وصف‏ناپذیرى در میان مسلمین جهان ایجاد کردند و به عنوان رهبر ملل مسلمان جهان باعث عزت و عظمت و بزرگى اسلام ناب محمدى شدند، خصوصا با پیش‏بینى صحیح از فروپاشى این نظام متکى بر مادیت و دعوت به الهیت و معنویت، اعتبارى تازه به دین و مکاتب الهى بخشیدند بطورى که ملل مسلمان را ابهتى وصف‏ناشدنى دربرگرفت.
بنابراین نتیجه مى‏گیریم انقلاب و مبارزه در مکتب امام با وحدت و همدلى عجین شده و امام با الهام از تعالیم وحدت‏بخش اسلام همه مستضعفان و محرومان جهان را به قیام دعوت نمودند و تمسک به مشترکات و همدلى و همراهى با آنان در دفع ظلم را اساس دعوت خویش قرار داده است و در این راه از اصول و اعتقادات خود نیز دفاع نموده و ذره‏اى از آن عدول ننموده است. برخورد امام با توهین به حضرت زهرا (س) در صداى جمهورى اسلامى ایران در ماههاى آخر عمر دلیل گویایى بر این مدعاست. همچنین مقدمه وصیت‏نامه سیاسى - الهى امام نیز سند محکمى بر حفظ اصول و آرمانها و اعتقادات اوست.
لازم به توضیح است مواضع حضرت امام در خصوص حفظ وحدت منحصر در پنج محور ذکر شده در این مقاله نیست و ما براى رعایت اختصار به این اندازه بسنده نمودیم.
علاقه‏مندان به آگاهى از نظرات امام مى‏توانند به مجموعه وحدت از دیدگاه امام خمینى (تبیان دفتر چهاردهم) که توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (س) منتشر شده و همچنین کتاب امام خمینى و وفاق اجتماعى از همین نویسنده که توسط انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى منتشر شده مراجعه کنند.
والسلام - اردیبهشت 80

پى‏نوشتها:
1. صحیفه امام، ج 1، ص 21، تاریخ 11/جمادى‏الاولى/ 1363
2. صحیفه امام، ج 13، ص 381 - 382، تاریخ 15/9/1359
3. کشف‏الاسرار، ص 201
4. صحیفه امام، ج 1، ص 178، تاریخ 16/1/1341
5. صحیفه امام، ج 8، ص 460، تاریخ 14/4/1358
6. صحیفه امام، ج 20، ص 325، تاریخ 6/5/1366
7. صحیفه امام، ج 1، ص 21، تاریخ 23/جمادى‏الاولى/1363
8. بررسى و تحلیلى از نهضت امام خمینى، ج 1، ص 99
9. بررسى و تحلیلى از نهضت امام خمینى، ج 1، ص 149
10. صحیفه امام، ج 1، ص 306، تاریخ 25/2/1343
11. پا به پاى آفتاب، ج 4، ص 43
12. صحیفه امام، ج 9، ص 66، تاریخ 22/4/1358
13. صحیفه امام، ج 11، ص 375 - 377، تاریخ 2/10/1358
14. صحیفه امام، ج 17، ص 98، تاریخ 27/8/1361
15. صحیفه امام، ج 9، ص 280، تاریخ 27/5/1358
16. صحیفه امام، ج 21، ص 222، تاریخ 11/10/1367
17. صحیفه امام، ج 3، ص 325، تاریخ 24/11/1356
18. صحیفه امام، ج 21، ص 176 - 178، تاریخ 10/8/1367
19. صحیفه امام، ج 4، ص 325 - 326، تاریخ 14/8/1357
20. انوارالهدایه، ج 1، ص 243
21. صحیفه امام، ج 8، ص 481، تاریخ 15/4/1358
22. صحیفه امام، ج 10، ص 61، تاریخ 29/6/1358
23. صحیفه امام، ج 10، ص 62، تاریخ 29/6/1358
24. مناسک حج، ص 257
25. پا به پاى آفتاب، ج 4، ص 270
26. پا به پاى آفتاب، ج 3، ص 135
27. ولایت فقیه، ص 27
28. صحیفه امام، ج 9، ص 277، تاریخ 25/5/1358
29. صحیفه امام، ج 9، ص 492، تاریخ 21/6/1358
30. صحیفه امام، ج 17، ص 104، تاریخ 3/9/1361

دسته ها : مذهبی
پنج شنبه 1387/12/22 20:33
X