در بعد روان و رفتار
تقریب بین مذاهب اسلامی دعوتی است که بر پایه علم و استدلال بوده و دارای رویکرد اصلاحی است و پشتوانه آن از همان آغازین روزهای حرکت تقریبی، علما و شخصیت های بزرگ اسلامی بودند که با توکل به خدا در این میدان قدم گذاردند و از هیچ حمله و اعتراضی دچار اضطراب نشدند؛
و در این فعالیت و تلاش خستگی ناپذیر خود به هیچ گونه سود مادی و دنیوی نمی اندیشیدند و این دعوت، راه خود را ادامه داد و هم اکنون نیز منادیان تقریب این حرکت الهی خود را دنبال می کنند. در حالی که آسیب ها و موانع گوناگون در حیطه های سه گانه: روانی- رفتاری، فرهنگی و سیاسی در برابر آن وجود دارند هر چند برخی از آن ها رو به کاهش‌اند.
به نظر می رسد، مهمترین عوامل بازدارنده حرکت تقریبی، در حیطه روان و رفتار وجود دارد که در صورت از بین رفتن یا حتی کم رنگ شدن گوشه ای از این عوامل، شاهد شتاب فزاینده ای در راستای تقریب بین مذاهب اسلامی و نیز انسجام امت اسلامی خواهیم بود، آنچه جایگاه این بحث را روش تر می سازد ابهاماتی است که در نتایج تلاش های علمای تقریبی وجود دارند. در حالیکه بودجه های هنگفتی از طرف برخی مجامع اسلامی در این رابطه به مصرف می رسد. ما در این جستار به مهمترین عوامل روحی روانی اشاره می کنیم.
در ابتدای بحث به مفهوم شناسی موضوع می پردازیم و واژه های مهم را مورد بررسی قرار می دهیم.
1- آسیب یا مانع: عبارت است از عاملی یا عواملی که بر سر راه یک حرکت یا فعالیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی یا اقتصادی قرار می گیرند و آن را از رسیدن به هدف و مقصد نهائی شان باز می دارد. که به آن عامل بازدارنده نیز می گویند و یا به واقعیت هائی گفته می شود که در مقابل این حرکت مقاومت می کند و مانع رسیدن آن به نهایت مطلوب می شود.
2- آسیب ها یا عوامل بازدارنده روانی – رفتاری
موانعی است که ریشه در درون انسان دارد که منشأ عکس العملها و رفتارهایی می شود که فضای سالم فعالیت ها را مکدر می کند و از رسیدن آن به نتیجه مطلوب جلوگیری می نماید.
3- تقریب: تقریب در لغت به معنای نزدیک کردن می باشد.
تقریب در اصطلاح، دعوتی است اصلاحی برای نزدیک کردن شیعه و سنی با حفظ کیان طرفین (ر.ک: اسلام،آئین همبستگی ص24) و این دعوت بر پایه علم و خرد نهاده شده نه عواطف و احساسات زودگذر (ر.ک: همان ص25).
و تلاش اصحاب تقریب به این است که عقل های متفکر و دانشمند و همچنین شخصیت های دینی را که مورد توجه ویژه مردم اند، به سوی خود متوجه کند و آنان را قانع سازد. و مسلما وقتی طرفین دریافتند که هر دو منابع و مبانی شان یکی است و مستند شان قرآن و سنت است و نیز هر دو طرف راه اجتهاد را می پویند، حالت تفاهمی میان دو دسته ایجاد خواهد شد. بدون اینکه این کار موجب تقلید یا پیروی کورکورانه یک طرف از طرف دیگر شود.
4- تفاوت وحدت با تقریب
وحدت دارای دو بعد است: بعد سیاسی و اجتماعی، بعد علمی و فرهنگی مقصود از بعد اول این است که مسلمانان سراسر دنیا که دارای زبان، رنگ، قوم و نژاد مخصوص به خودشان هستند به اسم مصلحت علیه اسلامی: در صف واحد در برابر دشمنان اسلام قرار گیرند.(ر.ک: مجله حوزه، ش80-79،مقاله شهید صدر منادی وحدت، ص156 و همبستگی مذاهب اسلامی ص503)
مقصود از بعد دوم همان تقریب بین مذاهب اسلامی است، که تحقق این پدیده منوط به اجماع دانشمندان بزرگ مذاهب اسلامی که آگاه به آراء و نظرات همه مذاهب باشند و مطرح کردن مسائل اختلافی نظری در جوی سالم، آرام، صمیمی و به دور از تعصب برای دستیابی به حقایق و واقعیت های اسلامی در ابعاد علمی، کلامی، حدیثی، تفسیری، فقهی، اصولی و ... و نشر نتیجه بحث ها و مناظرات برای پیروان مذاهب.(ر.ک: همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی ص502).

آسیب ها و موانع روانی – رفتاری


1- تعصب:


که همان طرفداری از اعتقادی غیر مستدل و غیر موجه می باشد (ر.ک: همان ص22). این نوع پدیده ناهنجار روحی ـ روانی هم در رفتارهای ظاهری انسان اثر می گذارد و هم در قضاوت های عقلانی او، و خصوصا در مقام بحث و مناظره، چشمان انسان را از دیدن حقایق و واقعیت ها باز می دارد به گونه ای که در مقابل حقایق از خود مقاومت و سرسختی نشان می دهد و به هیچ صورت آن را نمی پذیرد. تاریخ، آکنده از عکس العمل های متعصبینی است که در مواجهه با بحث های استدلالی و عقلی، بر خلاف موازین و شرایط بحث و گفتگو رفتار کرده اند (ر.ک: همبستگی مذاهب اسلامی، ص100-99)، که نتایج زیر را در بر داشت.
- معیارهای علمی و منطفی در این گونه موارد رعایت نمی شد.
- بی نتیجه ماندن بحث ها و عدم دستیابی به غرض مطلوب، زیرا در صورتی بحث و گفتگوئی نتیجه مطلوب دارد که برای اثبات حق و یا ابطال باطل، از راه دلیل معتبر باشد، نه آنکه غرض آن ها غلبه بر پیروان مذهب دیگر باشد، اگر چه از راه باطل صورت گیرد.
- در این گونه موارد، دستیابی به نظر ارجح و اقوی امکان نداشت چون طرفین با یکی از طرفین به دنبال دستیابی به حقیقت و واقعیت نبودند.(ر.ک: همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی، ص457)
علامه محمد تقی قمی، نماینده آیه الله العظمی بروجردی و بنیان گذار دارالتقریب در مصر در مورد نتایج تعصب در بعد رفتار چنین می گوید: «چه مصیبت هائی که این تعصب (فرقه ای و مذهبی) بر سر مسلمین آورده است و خون هائی که به واسطه آن ریخته شده و شمشیرهائی که به جای کشتن دشمن به روی برادر کشیده شده است (ر.ک: همبستگی مذهب اسلامی، ص 138).»
علما و مورخین در این مورد گزارش های تکان دهنده ای ارائه کرده اند.[1]علامه محمد جواد مغنیه زمان پیدایش فرقه های متعصب را بعد از پیامبر اسلام می داند که این روحیه مخرب زاییده اوضاع سیاسی و دنیوی برای ایجاد تفرقه و پراکندگی بین امت اسلام است (برای تفصیل بیشتر در مورد نتایج منفی تعصب ر.ک: مختصر کتاب المؤمل، ابی شامه، ج3، ص32. و معجم البلدان، یاقوت حموی، ج 3، ص273)، و شیخ محمود شلتوت نیز در فتوای تاریخی خود در رابطه با جواز تعبد به مذهب امامیه، مسلمانان و خصوصا اهل سنت را از تعصب در این رابطه بر حذر داشته است (میز گرد تقریب بین مذاهب اسلامی، خسروشاهی، سید هادی، قم، کلبه شروق، مرکز بر رسی های اسلامی، اول، 1381، ص169). چون اسلام برای دستیابی به اصول انسانی یعنی مساوات و برادری و سعه صدر و پذیرش حق و حقیقت می باشد و پای بندی نابخردانه و افراطی به عقیده یا مذهب یا فرقه... نشانگر توهم و تخیل است که به جای اندیشیدن و دستیابی به یقین و اطمینان برخاسته از عقل سلیم، به سوی باطل و گمرانی رهسپار می شوند. (ر.ک: اسلام، آئین همبستگی، ترجمه و نگارش عبدالکریم بی آزار شیرازی، تهران، انتشارات بعثت، بینا 1354، ص179)
مهمترین و قدرت مند ترین عامل بازدارنده در راه حرکت تقریبی مطرح است و به نظر می رسد که اگر با فعالیت های درست این مشکل حل گردد بسیاری از موانع دیگر به تدریج و با یک برنامه منظم و حساب شده بر طرف خواهد شد. (برای تفصیل بیشتر ر.ک: اسماعیلی، اسماعیل، قلمرو شامل دستامح در نظر شهید مطهری، مجله حوزه، 1379، ش 97، از ص145 تا 180)
چون تعصب مذهبی منجر به ایجاد اختلاف و شکاف میان فرزندان امت اسلامی و متلاشی شدن وحدت و تقسیم شدن آن به گروه های متخاصم گشته است و استعمار و حکومت های دست نشانده آنها و نیز علمای درباری از این نقطه ضعف امت اسلامی، استفاده می کنند.

2- بدبینی


عده ای چنین می پندارند که پیروان مذهب دیگر، اسلامی مخلوط به کفر دارند و بدتر از کافران و مشرکان هستند چون این ها معارف دین الهی را از خلوص و شفافیت انداخته اند و آن را آمیخته به عقایده کفر آلود و شرک آمیز کرده اند. چون اعتقادات شان از پاکی و طهارت لازم برخوردار نیست پس ظاهرا پیرو اسلام اند در حالیکه در باطن کافر و مشرکند و همان طور که منافق بدتر از کافر و مشرک و نیز دشمن در لباس دوست، خطرناک تر از دشمن ظاهری است، این ها نیز خطرناک تر از دشمنان قسم خورده اسلام اند. (علامه فضل الله به این مانع اشاره نموده و به نقد و بررسی آن پرداخته اند ر.ک:‌ الحرکه الاسلامیه، هموم و قضا، فضل الله، محمد حسین، ص312) در حالیکه شرط اول برای دستیابی به نتایج مثبت در مناظرات تقریب و انسجام اسلامی، داشتن حسن نظر و دوری از سوء ظن و بدبینی است و باید طرفین بحث در باطن به این مطلب ایمان داشته باشند که مسلمانی که به قرآن و سنت پیامبر ایمان دارد، از اجتماع مسلمین بیرون نرفته است و اخلاص و دوستی به پیامبر و تمایل رسیدن به حق را دارد، (ر.ک: سیر اعلام النبلاء، الذهبی، ابوعبدالله محمد بن احمد، تحقیق شعیب ارناقروط، محمد نعیم عرقوسی، بیروت مؤسسه الرساله، چاپ نهم، 1413، ج 14، ص640)
پس باید هر دو طرف همدیگر را یاری کنند که به حقیقت برسند ذهبی در ترجمه احوال محمد بن نصر مروزی می گوید:
«چناچه ما هر پیشوائی را که در اجتهاد خود درباره مسائل جزئی اشتباه قابل گذشتی کند، بدعت گذار بدانیم و در مقابل او قیام کنیم و تبعیدیش نمائیم، در آن صورت نه ابن نصر و نه ابن منده باقی می مانند و نه کسانی که از آنها بزرگتر هستند.»
این بد بینی و سوء ظن بین دو گروه تاحدی وجود دارد و شاید برخی از اهل سنت، بر اساس تصور نادرستی که دارند شیعیان را به عنوان غالی می شناسند که امامان خود را تا درجه پیامبری و بلکه خدائی بالا می برند (به عنوان نمونه ر.ک: الفرق بین الفرق، عبد القاهر بغدادی، ترجمه محمد جواد مشکور،‌تهران، امیر کییر، دوم،‌ 1344ش، ص4ـ6)در حالیکه اهل غلو در طول تاریخ شیعه، همیشه مورد خشم ائمه اهل بیت قرار داشتند. و حتی از طرف[2] بعضی از امامان دستور قتل رهبران این گروه، صادر شد. که مطالعه زندگی امامان معصوم، و نحوه برخورد آن بزرگواران بااین گونه مسائل، بیان گر نفرت و انزجار آنها و پیروان واقعی شان از اهل غلو، می باشند.
به طوری که شیعیان همواره از غلات دوری می جستند و همنشینی با آنها را حرام می دانستند (مستدرک الوسایل، میرزا حسین نوری، قم، مؤسسه آل بیت، ج12، ص 315. برای تفصیل بیشتر ر.ک:‌ همبستگی مذاهب اسلامی، مقاله محمد جواد مغنیه تحت عنوان غلات از نظر شیعه امامیه، ص231ـ236)
و نظر شیعه و پیشوایان الهی شان این بود که آنها بدتر از یهود، نصاری، مجوس و حتی مشرکان هستند. (رک: رجال کشی (اختیار معرفه الرجال)، شیخ طوسی، تصحیح مصطوفی، مشهد، دانشگاه مشهد، ص300)
و این دیدگاه موجب طرد آنها از جامعه اسلامی شد که حتی معاملات و روابط اجتماعی به طور کامل با آنها قطع شد. پس شیعه هیچ ارتباطی با اهل غلو (غلات) ندارد.
و از جانب دیگر بعضی از شیعیان اهل سنت را ناصبی و دشمن اهل بیت پیامبر می دانند، در حالیکه مسأله محبت اهل بیت و دوستی خاندان رسالت امری مسلم و مورد اتفاق همه اهل سنت است و گروه اندکی که بغض و عداوت اهل بیت را در دل دارند در جامعه اهل سنت جائی ندارند و در طول تاریخ بزرگان اهل سنت از این گروه بیزاری جسته اند. پس شعیان باید بین اهل سنت و ناصبی ها تفکیک قائل شوند و در مواجهه با برادران مسلمان شان، به دید ناصبی به آنها ننگرند بلکه این نکته را مسلم بدانند که آنها نیز به عنوان یک مسلمان، محبت اهل بیت را در ژرفای وجودشان دارند. چون از دیدگاه همه مسلمانان اهل بیت برای دوستان و محبان حقیقی در دنیا، الگوها عملی و عینی انسان کاملند و آنان را از سرگردانی و حیرت در ادای تکلیف در عرصه های مختلف زندگی نجات می دهند و مایه آرامش آن ها بوده و دوستی و ولایت آنان، در عالم قبر و برزخ و قیامت سودمند است. زمخشری، فخر رازی و قرطبی، سه تن از مفسران طراز اول اهل سنت در تفاسیر خود در ذیل آیه شریفه «قل ما سألتکم من اجر فهو لکم ان اجری الا علی الله» حدیثی از رسول خدا در مورد آثار و فوائد محبت اهل بیت در عالم پس از مرگ نقل می کنند که «هر کس با محبت آل محمد بمیرد، شهید از دنیا رفته... بخشوده و مؤمن کامل الایمان از دنیا رفته است، فرشته مرگ او را بشارت به بهشت می دهند، نکیر و منکر همراه با بشارت، او را به سوی بهشت می برند، در قبر او دری به سوی بهشت گشوده می شود، قبر او را فرشتگان رحمت زیارت می کنند، بر سنت پیامبر و جماعت اسلام از دنیا رفته است و هر کس بغض و عداوت با آل محمد داشته باشد و از دنیا برود، روز قیامت در حالی وارد عرصه محشر می شود که بر پیشانی او نوشته شده «مأیوس از رحمت خدا» و کافر از دنیا می رود و بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.» (ر.ک: زمخشری، جار الله، تفسیر کشاف، بیروت، دارالکتب العربی، بی تا، بی نا، ج4، ص 220، 221. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، تهران، دارالکتب العلمیه، الطبعه الثانیه، بی)
پس شیعه و سنی در صورتی می توانند روند تقریب را پر شتاب سازند که جریان های انحرافی که به هر دو مذهب نسبت داده می شود شناخته و آن را از واقعیت های موجود بین مذاهب، تفکیک کنند و با دیدگاه تساهل و تسامح نسبت به یکدیگر رفتار نموده و در این مورد خودی را از غیر خودی(ر.ک: اسماعیلی، اسماعیل، قلمرو شاهل و شامح، مجله حوزه، 1379، شماره 80 و 79، ص 145 تا 180 و نیز مقاله خودی و غیر خودی در فرهنگ دینی، ص 181 تا 226)
یعنی مسلمانان را از غیر مسلمانان و توطئه گران را از دوستان و برادران خود باز شناسند.

3- خود برتر بینی


خود برتر بینی ناهنجاری روانی است که مانع به وجود آمدن فضای سالم گفتگو و مناظرات تقریبی می گردد، افرادی که دارای این ویژگی روانی هستند. خود و اعتقادات خود را برتر از دیگران و باورهای آن ها می داند و به دیگران هرگز اجازه نمی دهد که در مورد مسائل مربوط به آن ها سخن بگویند (ر.ک: همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی، ص 411)، به گونه که خودشان را افرادی برگزیده و دارای معارف الهی و آسمانی و دیگران افرادی را دارای اعتقادات نادرست و بی اساس می دانند که صلاحیت گفت و گو با آنها را ندارند. اما در گفت و گوهای تقریبی اصل بر تساوی همه مذهب اسلامی است به صورتی که هیچ مذهبی نمی تواند ادعا کند که تمامی حقیقت دین اسلام در آن جمع شده است و بقیه مذاهب باطل است یا ناقص است. بلکه پیش فرض مسأله تقریب این است که اسلام به عنوان کامل ترین شرایع آسمانی دارای تنه قوی و مستحکمی است که اجزای آن را توحید، نبوت و معاد تشکیل می دهند و مذاهب اسلامی به عنوان شاخه های این درخت تنومند می باشند که همه شاخه ها و پیروان آن با انسجام و هماهنگی کامل باید در راستای حفظ اصل این شجره طیبه تلاش کنند.
و نیز قرائن و شواهدی حاکی از وجود روح استغنا و بی نیازی در بین عده ای از اندیشمندان اهل سنت است که چنین می پندارند که مسأله تقریب را شیعیان به جهت نیازمندی خودشان مطرح کرده اند و اهل سنت به دلیل داشتن اکثریت جمعیتی و منابع اقتصادی و مالی از این گونه مسائل بی نیاز است و دقت در مسأله تقریب و مسئولان اصلی مؤسسات تقریبی این نکته را ثابت می کند که اکثریت قریب به اتفاق آنها را شیعیان تشکیل می دهند و اگر اهل سنتی هم باشد بودجه مالی آن را شیعیان تأمین می کنند. آنها از این نکته غافل اند که مسأله تقریب تنها به نفع شیعه نیست بلکه مسأله ای دو جانبه است که در آن مصالح کلان هر دو طرف تأمین می شود که عبارت از صیانت از اسلام بوده که ثمرات آن عاید حال هر دو طرف می گردد و چیزی که باعث استمرار حرکت تقریبی شده است اسلام و مصالح عالیه آن بوده است و الا بدون این نقطه اشتراک بین مذاهب، نه شیعه به سنی احتیاجی دارد و نه سنی به شیعه. پس باید تلاش کرد تا این مطلب به برادران اهل سنت تفهیم شود و آنها نسبت به موقعیت اسلام و مسلمین بیشتر آگاه گردد. تا تصور نیازمندی از یک طرف و بی نیازی مطلق طرف دیگر از بین برود. و از طرف دیگر باید توجه داشت که امروز مشکلات اهل سنت کمتر از گرفتاری های شیعیان نیست به عنوان مثال مساله فلسطین، کشمیر، چچن و ... نمونه های روشن این امر است که باید مسلمانان با وحدت و انسجام به حل بحران های موجود در این گونه سر زمین ها همت گمارند.

4-نسبت های غیر واقع به دیگران دادن


تهمت و افترا رذایل اخلاقی است که ریشه در ناهنجاری های روحی و روانی دارد، در طول تاریخ، صدمات فراوانی به اسلام به وحدت مسلمانان وارد ساخت، تهمت هائی که از طرف نویسندگان مغرض نسبت به مذاهب اسلامی و خصوصا نسبت به شیعه و پیروان اهل بیت صورت گرفته زمینه بدبینی دائمی فرضی اهل سنت را نسبت به شیعه فراهم آورده است به گونه ای که آن ها شیعیان را از کافران و مشرکات بدتر دانسته و ریختن خون او را مباح و گاهی واجب می دانند که بعضی از این دروغ ها و تهمت ها عبارتند از:
1- شیعه در معنی به خدا بودن علی معتقد است.
2- جبرائیل مأمور بود که به علی نازل شود، اشتباها بر پیامبر نازل شد.
3- شیعه برای از بین بردن اسلام به وجود آمده است.
4- شیعه سوره هائی را جزء قرآن دانسته و می خواند که از قرآن نیست که این سخن را نویسنده ای با استفاده از اقوال شاذ و نادر و غیر معمول از کتاب های شیعه پیدا کرده و به عنوان عقیده اصلی شیعه معرفی کرده است و این سخن را بعضی از نویسندگان اهل سنت به قدری بزرگ کرده اند که بسیاری از اهل سنت تصور می کنند که قرآن شیعه غیر از قرآن سایر مسلمانان است. (میز گرد تقریب بین مذاهب اسلامی، سید هادی خسروشاهی، مرکز بررسی های اسلامی، چاپ الهادی، چاپ اول 1380، ص 78 – 77. آیة الله خویی در مقاله صیانت قرآن از تحریف بر اساس کلام علمای شیعه عدم تحریف قرآن را امر اجماعی می داند و نسبت به افتراءات در این مورد جواب های مستدلی ارائه می دهد و برای تفصیل بیشتر ر.ک:‌ همبستگی مذاهب اسلامی،‌ ص248ـ254)
5- برخی هر عقیده خوبی را که از شیعه شنیدند. حمل بر تقیه می کنند بدون اینکه معنای تقیه و موارد استفاده از آن را در مذاهب شیعه بشناسند.
6- شیعه به جای سجده بر خدا بر تربت علی یا تربت کربلا سجده می کند.(ر.ک: همبستگی مذاهب اسلامی، ص 118 تا 121)...
این تهمت ها و امثال آن فضای گفت و گوهای تقریبی را با شکل مواجه می سازد به گونه ای که شفاف سازی این جو مسموم نیاز به گذشت زمان و فعالیت های فراوان دارد.
علامه شرف الدین در کتاب ارزشمند الفصول المهمة کسانی را که در مورد شیعه نسبت های ناروا می دهند به چهار گروه تقسیم می کند در مورد هر کدام به تفصیل سخن می گوید که عبارتند از:
1. کسانی که فقط برای تقرب و نزدیکی به حاکمان اموی و عباسی دست به این کار زدند(ر.ک: شرف الدین موسوی، عبد الحسین، الفصول المهمة فی تألیف الامة، قم، مکتبة الداوری، پنمجم، بی تا، ص154) خصوصا بعد از جمگ صفین حکومت معاویه در این راستا تلاش های بسیار فراوان نمود که تنها به نسبت ناروا دادن بسنده نکرد بلکه تا مرتبه سب، دشنام و نیز لعن حضرت علی (ع) در منابر حتی در قنوت نماز پیش رفت (ر.ک: همان ص126) در حالی که شخصیت امیر المؤمنین بر اساس آیات قرآن به عنوان نفس رسول خدا و ولی خدا معرفی شده (ر.ک: همان ص129و 130) و کلام نبوی نیز بیانگر این است که آن حضرت به عنوان وصی و جانشین و برادر پیامبر معرفی شده است (ر.ک:همان ص129) و احادیث در مورد فضیلت های آن بزرگوار بیش از حد شمارش است که در کتب فریقین بیان شده است (ر.ک: همان ص130.و به باب فضائل علی(ع) در کتب معتبر اهل سنت مراجعه شود.)
مساله اتفاقی و اجماعی است و تأویلاتی که در این مورد شده که خواسته اند کار معاویه را وجهه شرعی و اجتهادی بدهند در مقابل تواتر نصوص و قدرت دلالی آن سست و ناپایدار است. و این عمل خاندان اموی و عباسی در مورد سب، دشنام، ظلم و ستم بر شیعیان و ائمه اهل بیت ادامه داشت که منجر به زندان شدن و شهادت امام موسی کاظم و نیز شهادت دیگر ائمه اهل بیت شد و در این مورد حاکمان به ظلم و ستم پرداختند و علمای درباری در نوشتار ها و گفتارهایشان از هیچ تهمت و افترا و دروغی خود داری نکردند که کتب تاریخ آکنده از این افتراهاست.
2. گروهی که از گرایش مردم به طرف خاندان رسالت و امامان اهل بیت هراس داشتند و از اینکه اذهان مردم به سوی آنها تمایل پیدا کنند می هراسیدند و به هر طریقی می خواستند جلوی آنها را بیگیرند و در این مورد سخنان بسیار رکیکی گفتند که قلم از بیان آن شرم دارد ولی ذهن های پاک می دانند که دامن اولیای الهی از این افتراها و تهمت ها مبری است(ر.ک: همان ص155). و هر پژوهشگری به این مطلب اذعان دارد.
3. گروهی امر برای شان مشتبه شده و بین شیعه امامیه و سایر فرقه های که به آن منتسب هستند خلط کرده اند و عقاید فرقه های نظیر آغاخانیه، کیسانیه، ناووسیه، خطابیه، فطحیه، واقفیه و... را به جای عقاید شیعه امامیه مورد تامل و نقد و بر رسی قرار داده اند و چنین تصور کرده اند که این اعتقاد همه شیعیان است و به این دلیل نسبت به شیعه واقعی تنفر پیدا کردند. در حالی که برادران اهل سنت باید بدانند که در میان فرقه های اهل سنت نیز چنین گروه های یافت می شود که دارای عقایدی است که حتی اذهان انسان های ساده لوح هم آن را نمی پذیرد در حالیکه هیچ شیعه ای این آرا و اقوال و اعتقادات را به کل اهل سنت نسبت نداده اند بلکه آن را مربوط به همان گروه یا گروه های خاص دانسته اند. (همان ص155ـ156) پس برادران اهل سنت نیز باید در این مورد تفکیک قایل شوند.
4. افرادی که به نقل علمای گذشته در مورد شیعه اکتفا و اعتماد کردند بدون این که خود شان در این مورد تحقیق نمایند و اگر به سخنان و اقوال علمای امامیه مراجعه می کردند قطعا چه در اصول و چه در فروع در کتابهای امامیه مطالبی می یافتند که با آن چه علمای گذشته در مورد شیعه گفته اند متفاوت است. پس این افراد باید تقوای الهی را در گفتار و نوشتار شان رعایت کنند و بدون تحقیق در اصل منابع مذاهب دیگر چیزی را به دیگران نسبت ندهند (همان ص156) که هم خود شان در بی خبری می مانند و هم موجب گمراهی دیگران می شوند و در این مورد هیچ عذری از آن ها پذیرفته نیست چون کتب امامیه در اکثر ممالک اسلامی وجود دارد.
این سخنان شرف الدین حاکی از وخامت اوضاع در کتب اهل سنت در مورد شیعه است که نیاز به فعالیت های فراوان از جانب علمای دلسوز فریقین در عصر حاضر دارد چون در ذهن مردم عادی اهل سنت و بعضی از علمای ساده لوح آن ها این پندار به طور ریشه ای وجود دارد.

5- رفتارها حساسیت برانگیز


این نوع رفتار ها دو گونه است:
1- رفتارهائی که حاصل آن بدنام شدن شیعه است که شیعه را به عنوان یک مذهب خرافی و ضد عقل و پای بند احساسات مطرح می کند مانند افراط در انجام برخی از شعائر حسینی در ماه محرم و دیگر مناسبت های مربوط به مذهب تشیع مانند قمه زدن و زنجیر تیغ دار و خواندن برخی از اشعاری که نشان گر غلو و یا نا آگاهی خوانندگان از آموزه های واقعی اسلام می باشد.
2- لعن و سب خلفا و بعضی از صحابه: که این عمل احساسات برادران اهل سنت را بر می انگیزد و موجب بدبینی می گردد و دشمنی و خصومت را بین مسلمانان تشدید می کند.
شیخ محمد حسین کاشف الغطاء در این مورد می فرماید:
اگر لختی چشم خود را بگشائیم و به عقل و شرع مراجعه کنیم، این موضوع را نمی توان دلیل دشمنی دانست. چون اولا: این رأی و عقیده تمام شیعیان نبوده، بلکه عقیده شخصی برخی از آنان است و چه بسا بیشتر آنان بر این امر موافق نیستند، زیرا در اخبار پیشوایان شیعه از این کار نهی شده است. بنابراین صحیح نیست که به خاطر روش نکوهیده بعضی از افراطی ها با تمام شیعیان دشمنی ورزید.
ثانیا: بر فرض تمام شیعیان این چنین باشند، این امر موجب کفر و خروج آنها از اسلام نخواهد شد، حداکثر مرتکب معصیتی شده اند و گناهکاران هم در بین شیعیان فراوان هستند و هم در بین اهل سنت و عصیان مسلمانان موجب قطع رابطه برادری با وی نمی شود.
ثالثا: چنانکه این موضوع از اجتهاد و اعتقاد ناشی باشد. گر چه خطاست ولی ممکن است داخل در معصیت نبوده و موجب فسق نگردد. زیرا در باب اجتهاد نزد همگان مسلم است که برای خطا کننده یک پاداش و برای به واقع رسیده دو پاداش می باشد.
و علمای سنی، جنگ هائی را که در صدر اسلام، میان اصحاب روی داده است مانند جنگ جمل و صفین، صحیح می دانند که زبیر، طلحه و معاویه (در این موارد) اجتهاد کرده و اگر چه در اجتهاد خود به خطا رفته اند ولی به عدالت آن ها لطمه ای وارد نمی سازد.
بنابراین اهل سنت وقتی رفتار آنها را نیکو می شمارد و کشتن هزاران نفر و ریختن خون آن ها را جرم نمی داند پس بهتر است توهین برخی از افراطی ها را هم نسبت به برخی خلفا جرم نداند.
پس بر اساس دلایل عقلی و نقلی در می یابیم که این رفتارهای افراطی که نوعی اختلاف روانی است. هیچ گونه موجبی برای دشمنی و پراکندگی میان گروه های مسلمین نیست(ر.ک: همبستگی مذاهب اسلامی، ص 94 – 95). استاد مغنیه در این رابطه می گوید ممکن است کسی بگوید که احادیث لعن در کتب اربعه شیعه وجود دارد. در جواب باید گفت در میان احادیثی که در کتب معتبر شیعه است مانند احادیث کافی، استبصار، تهذیب و من لا یحضره الفقیه هم ضعیف بوده و هم صحیح و معتبر در آن وجود دارد. احادیث موجود در این کتابهای شیعه دلیل و حجت علیه مذهب شان نیست(ر.ک: همان، ص206). پس اگر چنانچه احادیثی وجود داشت که می توان علیه مسلمات شیعه به کار برد، باید در صحت و استواری و حجت آن از لحاظ سند یا دلالت متن آن تردید کرد. به عنوان نمونه امامان شیعه همواره بر برخورد اسلامی با اهل سنت تأکید می فرمودند به گونه ای که حتی امام علی (ع) که خود را شایسته ترین فرد برای حکومت و خلافت می دانست همواره در مسائل مهم خلفا را مورد حمایت قرار می داد تا خطر های که اصل اسلام را تهدید می کرد از بین برود و سایر امامان شیعه نیز پیروان خود را به شرکت در نماز جماعت اهل سنت تشویق می فرمودند و آن را به واسطه اهمیت وحدت اسلامی مساوی با نماز خواندن با رسول خدا می دانستند و از جانب دیگر ارتباط و پیوند زنا شویی را با آن ها جائز دانسته و بر خوردهای اخلاقی و اجتماعی را در راستای وحدت امت اسلامی امری حیاتی می دانستند (برای تفصیل بیشتر ر.ک:‌ وحدت مسلمین (مجموعه مقالات کنگره جهانی ائمه جمعه و جماعات) مقاله، وحدت امت در قرآن و سنت، صادقی اردستانی، قم، الهادی، اول، ص497ـ509)
دلایل و توجیهاتی که توسط این دو شخصیت بزرگوار ذکر شده است دقیق و تردید ناپذیر است اما واقعیت این است که در بین شیعیان افرادی هستند که این گفتار حساسیت برانگیز را دارند که موجب جریح دار شدن عواطف برادران اهل سنت می شود. و برای مسأله تقریب، باید جلوی این سخنان گرفته شود و این جز با تبلیغات علمای شیعه و فرهنگ سازی بین اقشار مختلف جامعه تشیع امکان پذیر نیست.

6- عدم ارتباط بین علمای مذاهب به طور روشن و شفاف


برگزاری محافل و کنفرانس های تقریبی فرصت مناسبی است که اندیشمندان و علمای جهان اسلام هرچه بیشتر در آن در راستای تحکیم ارتباط متقابل تلاش نمایند. و از برخوردهایی که موجب جریحه دار شدن احساسات طرف مقابل می گردد بپرهیزند. اما در رابطه با این گونه فعالیت ها دو نکته بسیار مهم و ضروری وجود دارد.
1- با توجه به گستردگی جهان اسلام، و محدودیت کمّی میهمانان دعوت شده، این ارتباط ها فاقد ثمرات چشم گیر بوده چون بیشتر ارتباطات فردی شده و از تأثیر گذاری برخوردار نیست.
2- با فرض غنیمت دانستن همین مقدار ارتباط، باز هم این ارتباط به طور وجود ندارد. بلکه به شرکت در جلسات و کنفرانس ها محدود می شود و نکته دوم اینکه میهمانان نتایج جلسات تقریبی و ثمرات آن را به کشور خودشان انتقال نمی دهند یا اگر هم انتقال می دهند به دلیل اینکه خودشان از مقبولیت اجتماعی لازم برخوردار نیستند، سخن و نوشتارشان تأثیر بالائی را بر افکار مردم نمی گذارد.
پس مانع اصلی تقریب در این رابطه عبارتند از:
1- عدم ارتباط مؤثر بین علماو اندیشمندان تأثیر گذار که مقبولیت اجتماعی دارند.
2- بی خبری عامه مردم از فعالیت های تقریبی به دلیل تساهل و تسامح افراد و عدم مقبولیت اجتماعی لازم آنها.
3- عدم رعایت اصول پیام رسانی در رساندن پیام های تقریبی توسط افراد.
این نکات سه گانه فقط در سال های اولیه حرکت تقریبی و یا حداکثر در همان دوران دارالتقریب در مصر توسط اعضای آن به طور دقیق رعایت می شد و تأثیرات لازم را به جا گذاشت اما بعد از آن علی رغم فعالیت های افراد دلسوز، این سه نکته به طور کامل محقق نشد. هرچند به دلیل گسترش تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات شاهد بهبود اوضاع در این رابطه هستیم و ان شاءالله روز به روز شاهد شکوفایی این حرکت الهی باشیم.
در این رابطه وجود مرکز قدرتمندی که مورد قبول همه کشورهای اسلامی و تنظیم کننده حرکتهای تقریبی باشد ضروری و لازم است هرچند برای تحقق این امر، موانع سیاسی ای که در کشورهای اسلامی وجود دارد، باید برداشته شود تا راه برای انجام چنین اقداماتی هموار گردد.
متداوم و دائمی وجود ندارد. بلکه به شرکت در جلسات و کنفرانس ها محدود می شود و نکته دوم اینکه میهمانان نتایج جلسات تقریبی و ثمرات آن را به کشور خودشان انتقال نمی دهند یا اگر هم انتقال می دهند به دلیل اینکه خودشان از مقبولیت اجتماعی لازم برخوردار نیستند، سخن و نوشتارشان تأثیر بالائی را بر افکار مردم نمی گذارد.
پس مانع اصلی تقریب در این رابطه عبارتند از:
1- عدم ارتباط مؤثر بین علماو اندیشمندان تأثیر گذار که مقبولیت اجتماعی دارند.
2- بی خبری عامه مردم از فعالیت های تقریبی به دلیل تساهل و تسامح افراد و عدم مقبولیت اجتماعی لازم آنها.
3- عدم رعایت اصول پیام رسانی در رساندن پیام های تقریبی توسط افراد.
این نکات سه گانه فقط در سال های اولیه حرکت تقریبی و یا حداکثر در همان دوران دارالتقریب در مصر توسط اعضای آن به طور دقیق رعایت می شد و تأثیرات لازم را به جا گذاشت اما بعد از آن علی رغم فعالیت های افراد دلسوز، این سه نکته به طور کامل محقق نشد. هرچند به دلیل گسترش تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات شاهد بهبود اوضاع در این رابطه هستیم و ان شاءالله روز به روز شاهد شکوفایی این حرکت الهی باشیم.
در این رابطه وجود مرکز قدرتمندی که مورد قبول همه کشورهای اسلامی و تنظیم کننده حرکتهای تقریبی باشد ضروری و لازم است هرچند برای تحقق این امر، موانع سیاسی ای که در کشورهای اسلامی وجود دارد، باید برداشته شود تا راه برای انجام چنین اقداماتی هموار گردد.

7- محافظه کاری اصحاب تقریب


در سال 1317 هـ.ش علامه شیخ محمد تقی قمی به نمایندگی از آیت الله العظمی بروجردی به مصر مسافرت کرد و از شخصیت های برجسته دانشگاه بزرگ الازهر دعوت نمود و دارالتقریب را تأسیس کرد و زحمات زیادی از جانب ایشان و علمای مخلص و دلسوز اهل سنت کشیده شد و حتی شیخ شلتوت فتوای تاریخی خود را مبنی جواز پیروی از مذهب اهل بیت به عنوان یکی از مذاهب اسلامی به کشورهای اسلامی صادر کرد. (اسلامنا فی التوفیق بین السنه و الشیعه، مصطفی ایرانعلی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1404، هـ.ق، ص79)
می توان گفت حاصل زحمات اصحاب تقریب در آغاز فعالیت چشمگیر بوده است و در محیط الازهر تحولات فراوانی را به وجود آورد که به دلیل جایگاه علمی الازهر در عالم اسلام، این وضعیت امید بخش بود که حتی حضرت آیت الله بروجردی به دلیل آثار سودمند این حرکت تقریبی همواره با نامه ها و پیام های خود این حرکت مقدس را تأیید می کردند و آن قدر به این فکر دلبستگی داشتند که در آخرین ساعات زندگی در بستر بیماری چند لحظه ای که از حمله قلبی به هوش آمدند و چشمان خود را گشودند، گفتند: «آقای قمی (مؤسس دارالتقریب) به مصر نرفته اند؟ تقریب خدمت بزرگی است، من برای ایجاد حسن تفاهم میان مسلمانان آرزوهای بسیار داشتم و در صدد بودم در نامه ای که به شیخ شلتوت می نویسم به ایشان یادآور شوم که موجبات رفع این اختلاف را فراهم سازند (همبستگی مذاهب اسلامی، زیر تصویر مبارک حضرت آیت الله بروجردیو).»
بنابراین ثمرات مثبتی از این تلاش نصیب عالم اسلام و پس از آن نیز حرکت های تقریبی ادامه یافت که عارتند از:
«میثاق مؤسسان» تأسیس علامه محمد مهدی شمس الدین، «تجربه مؤسسه خیریه آیت الله خویی. ترجمه علمی ایسسکو (سازمان علمی، آموزشی و تربیتی کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی) که به تقریب به عنوان هدف استراتژیک نگریست و مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی(ر.ک: ایده هائی درباره استراتژی پیشنهادی تقریب محمد علی تسخیری، هجدهمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی، ص 16 – 5.)
اما سئوال اینجاست که چرا پیشرفت تلاش ها و حرکت های تقریبی از سرعت اولیه خود باز ماند؟
یکی از عواملی که در کنار سایر عوامل می توان به آن اشاره کرد، سهل انگاری و یا محافظه کاری (ر.ک: مقاله استراتژی، و عوامل تقریب مذاهب اسلامی، محسنی، آیت الله محمد آصف، هیجدهمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی، ص4).
اصحاب تقریب است در حالیکه به نظر می رسد ده ها کنفرانس، همایش و ... در این مورد دائر شده است و صدها عنوان کتاب در این مورد به نگارش در آمدند. در حالیکه نتیجه ملموس و بالفعلی را نمی توان برای این زحمات طاقت فرسا بیان کرد. چون غالبا میهمانان این گونه جلسات به حضور فیزیکی بسنده می کنند و هیچ گونه اقدامی عملی در کشورهای متبوع شان در این مورد انجام نمی دهد و این به دلیل ترس از فضای موجود، سهل انگاری و محافظه کاری بیش از حد است که بسیاری از شخصیت های جهان اسلام و خصوصا مدعیان تقریب به آن مبتلایند.
حتی افرادی را می توان نام برد که مقالات فراوانی در رابطه با مسائل تقریب و لزوم وحدت اسلام نوشته اند و مصاحبه های گوناگونی در این مورد انجام داده اند ولی همین ها در سایت هایشان و نیز در مجامع و کنفرانس های موجود در کشورشان یا در بین طرفداران شان بر خلاف مذاهب دیگر مواضع بسیار تند که حاکی از کینه درونی و تعصب مذهبی شدید است، اتخاذ می کنند.
این گونه افراد از این نکته غافل اند که از یک طرف این تفاوت و دوگانگی میان قول و عمل آنها شعبه ای از نفاق و دوروئی است و از طرف دیگر نقض عهد و پیمانی است که با برادران مسلمان خود در جلسات و کنفرانسهای تقریب بسته اند. در حالیکه وضعیت جهان اسلام اقتضاء می کند که در راه رشد و تعالی حرکت تقریبی از هیچ کوششی فرو گذار نکنند.

8- جمود فکری برخی از عالمان مذاهب


در طول تاریخ ضربه ای که عالمان ظاهر بین و سطحی نگر بر پیکر اسلام و امت اسلامی وارد ساختند به مراتب قوی تر از ضربه های دشمنان قسم خورده اسلام بود. به گونه ای که این افراد به ظاهر عالم که بوئی از علم و دانش و فضیلت نبرده اند، با افکار ناقص شان به تبیین معارف و ترویج و تبلیغ آن پرداختند و مردم نیز به دلیل فریبندگی ظاهرشان به آنها گرایش پیدا کردند و فرآورده های عقل ناقص آن ها را به عنوان معارف اصیل دین اسلام، پذیرا شدند. می توان گفت که اینها علاوه بر تحجر و تنگ نظری (همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی، ص 457) در اصل درک معرفت، از پذیرش نظر مخالف نیز خودداری می کنند و از هر گونه استدلالی که جنبه عقلی بالاتری داشته باشد، دوری می ورزند و تنها ظاهر را اخذ کرده اند و از لب و باطن معارف الهی اسلام بی خبر مانده اند. و شرایط زمانی و مکانی در اندیشه و نظر آن ها تغییر نمی دهد.
در حالی که مسأله تقریب که ناظر به مباحث عمقی دین و نیز دخالت مقتضیات زمان و مکان در اجتهاد دانشمندان اسلامی است با این نوع طرز تفکر و ویژگی روانی منفی سازگار نیست و در بیشتر بلاد اسلامی، علمای تقریبی با این مشکل مواجه است که رهبری فکری طیف عظیمی از مردم جوامع اسلامی به عهده این عالمان قشری گراست.

9- اجتناب از بحث و گفت و گوی صحیح و عقلانی


یکی از روحیه های عجیب و غریبی که در بین برخی از علمای مذاهب اسلامی وجود دارد، اجتناب از مناظره های منصفانه و عقلانی است به گونه ای که وارد شدن در گفت و گوهای مذهبی و اعتقادی را کاری خطرناک و چه بسا گناهی نابخشودنی می دانند و حتی افرادی که در این رابطه دارای روحیه اعتدالی هستند نیز بحث را تا جائی که اهمیت چندانی ندارد ادامه می دهند و از ابراز نظر در موردی که صحت و سقم باورها مشخص می شود، خود داری می کنند و به این دلیل، مناظرات تقریبی در این گونه موارد با شکست مواجه می شود و یا اصلا مناظره ای صورت نمی گیرد. و بعضی از افراد هم مسائل بین مذاهب اسلامی و خصوصا شیعه و سنی را از مسائل بسیار بغرنج و پیچیده می دانند (مقاله، شروع التقریب و اشکالات الوعی الدنین، حیدر حب الله، ارائه شده به هیجدهمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی، 1384، ص 13 – 14.) که حل آنها بسیار مشکل و چه بسا غیر ممکن است و وارد شدن در این حوزه اتلاف وقت است چون اگر این مسائل قابل حل بود، از گذشته تا حال حل می شد در حالیکه بنیان گذاران و علمای متقدم مذاهب در این رابطه با هم بحث ها و مناظرات گوناگونی داشتند که نتیجه مثبتی را در پی نداشت و کتب تاریخی و نیز کلامی آکنده از این نوع بحث و جدال ها بین نظریه پردازان اسلامی بوده است در حالیکه اختلاف بین مذاهب همچنان به قوت باقی است و این گونه فعالیت ها نه تنها شکاف و گسست بین امت اسلام را درمان نکرده، بلکه آن را وسیع تر ساخته است.
این روحیه باعث می شود که راه هر گونه تفاهم بسته شود و هر کس در همان چارچوب عقیده خویش بماند و هیچ گونه شناختی نسبت به دیگر مذاهب صورت نگیرد.

10. بزرگ نمایی اختلافات


یکی از توهمات بی اساس که در ذهن بسیاری از پیروان و علمای مذاهب وجود دارد. بزرگ انگاری اختلاف ها و تفاوت های بین مذاهب اسلامی خصوصا بین شیعه و سنی است که ریشه در ناآگاهی و جهل دارد. بگونه ای که هر نوع عملکردی را که در راستای تقریب صورت گیرد، مواجه با شکست و ناکامی می پندارد. در حالی که اختلاف بین مذاهب یک اختلاف سطحی و روبنائی است (برای تفصیل بیشتر ر.ک: شهید صدر منادی وحدت، مجله حوزه، ش 80 – 79، ص 160 تا 163)
و هرگز نزاع بر سر مسائل اساسی و بنیادین که پذیرش یا عدم آن موجب خروج از اسلام و مسلمانی شود، نیست، بلکه تمامی مشاجرات کلامی یا فقهی در اطراف مسائل فرعی است که تأثیری در اصل دیانت ندارد. شیخ عبدالمجید سلیم، فقیه بزرگ و رئیس فقید دانشگاه الازهر، اسلام را دارای دو نوع تعلیمات معرفی می کنند.
1- آموزه هائی که قطعی و تردید ناپذیراست که هیچ گونه اختلاف و بحث و اجتهادی را نمی پذیرد و برای مسلمانان اختلاف در این موارد جائز نیست مانند عقاید اساسی و قوانینی که به وسیله تواتر ثابت شده و اخبار صریح در آن دلالت آشکار مشخص دارد. که در اصول عقاید می توان به اتصاف خداوند به هر کمالی و تنزه وی از هر نقصی، وجود پیامبران و رستاخیز و ... و در فروعات فقهی می توان به نمازهای پنج گانه و تعداد رکعات آنها، روز، ماه رمضان، حج، ... اشاره کرد.
2- نوعی دیگر از تعالیم و آموزه های ظنی است که محل نظر یا اجتهاد فقهاء یا متکلمین است یعنی هر مسأله ای که از شرع دلیل مفید برایش نرسیده و عقل حکم واجب و قطعی در آن مورد ندارد مانند اختلاف در مسح سر که در وضو کافی است یا خیر و یا در وقوع سه طلاقه به یک لفظ و یا کلاله زن بارداری که در گذشته است. و نیز مانند اختلاف متکلمین در وجوب امری بر خداوند یا واجب نبودن آن، و اینکه صفات خداوند عین ذات اوست یا خیر؟ و... (همبستگی مذاهب اسلامی، ص 256 و 257)
که تمامی اختلاف بین مذاهب اسلامی در مسائل فرعی و از نوع دوم است و این گونه اختلافات هیچ خطری برای امت اسلامی در بر ندارد و ضربه ای بر روند تقریب نمی زند زیرا:
اولا: هدف همه فقیهان یا متکلمان یکی است و آن رسیدن به حکم خدا و رسول یا رسیدن به شناخت بالاتر در مورد خداوند متعال و اسماء و صفات اوست.
ثانیا: باعث گسترش فقه از جهت مصادیق و یا موجب تعمیق مسائلی عقلی و کلامی در مورد مباحث توحید و خداشناسی می گردد. (ر.ک: همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی، ص 498 و ص 320 – 319)
باید این نکته را در نظر داشت که سر منشأ اختلاف هوی و هوس و نیز تعصب نظریه پردازان عرصه فقهی یا کلامی نیست، بلکه منشأ اختلاف در فقه برداشتهای فقها از اصول شریعت و مآخذ آن است که فقیهان در مقام استنباط به آن تکیه می کنند و در مورد مباحث کلامی نیز این اختلافات به تفاوت ادراک و تفکر عقلی و نحوه برداشت آنها از کتاب و سنت بر می گردد. که تقریبا بازگشت آن نیز به منابع و مآخذ مورد استناد و استنباط است. پس: اختلاف در فروع دینی با حفظ وحدت اصول و بنیادها منجر به ایجاد اختلاف در قلب ها و تفرقه بین امت اسلامی نخواهد شد (ر.ک:مقاله اجتهاد فقهی و تأثیر آن در تقریب مذاهب اسلامی، ابراهیم الهیتی، عبدالستار، ص 26، ارائه شده به هیجدهمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی) چون همه در راستای رسیدن به حقیقت می کوشند.

11- احساس حقارت و خودباختگی در برابر بیگانگان


روند سریع و رو به رشد تکنولوژی غرب خصوصا در قرن حاضر، مطرح شدن برخی از موضوعات جدید در عرصه سیاست و اجتماع از جانب متفکران اروپائی نیز وابستگی شدید برخی از دولت های اسلامی به غرب و فرآورده های تکنولوژی و فرهنگی آن و فقر و نابسامانی حاکم بر جوامع جهان سوم و خصوصا اسلامی، جو خودباختگی شدیدی را در بین اکثر اندیشمندان اسلامی به ظاهر دگر اندیش پدید آورده است و حتی عالمان سنتی اکثر ممالک اسلامی با اینکه فرهنگ و اندیشه لیبرالیسم – سرمایه داری غرب را نمی پذیرند اما آن را دارای قدرت و نفوذی مهار ناشدنی می دانند به گونه ای که هیچ جامعه ای نمی تواند در برابر تأثیر گذاری جنبش سخت افزاری و نرم افزاری جهان جدید مقاومت کند و جهان اسلام را فاقد هر نوع قدرت و توانایی در برابر این موج سهمگین تصور می کنند و هر گونه تلاشی را در راه تحکیم روابط مسلمانان و نیز اقتدار جهان اسلام، اقدامی بی فایده می پندارند. چون در دیدگاه این افراد چه جهان اسلام و مذاهب موجود در آن پراکنده و متشتت باشند یا اینکه به صورت امت واحده مستحکم در آیند، تفاوتی ندارد چون جهان سوم که اکثرشان ملت ها و دولت های اسلامی است، فاقد هر گونه امکانات صنعتی و حتی تفکر پیشرو و سازنده است و لذا وحدت و انسجام یک عده افراد ناتوان و فاقد فکر و امکانات، تأثیری در روند فزاینده و متعالی حرکت مدرن نخواهد داشت.
این روحیه انفعالی هر نوع تلاش و فعالیت را عبث و مقرون به شکست می داند در حالیکه روند تقریب بر اساس توانائی ها و ظرفیت ها و استعدادهای موجود در عالم اسلام، مسأله تقریب اذهان و اندیشه های عالم اسلام را مطرح می کند و لی این وضعیت روحی – روانی به عنوان مشکل جدی در مقابل فعالیت های تقریبی قد علم کردهاست چون دارندگان چنین روحیه مستأصلی با هرگونه تلاش و کوششی مخالفت می ورزند. زیرا جهان اسلام را بسیار ناتوان و ضعیف می پندارند و دشمنان آن را بسیار قوی می شمارند و تنها راه موفقیت را در پیروی کورکورانه از اصول و شاخصه های تمدن جدید می دانند. حتی آنها اسلام را از روابط اجتماعی و سیاسی، بیگانه انگاشته و می کوشند تا فرآورده های تفکر مادی غرب را، جایگزین قوانین و مقررات اسلامی نمایند(اسلام آئین همبستگی، ص62). راه جبران و درمان این پریشانی روحی و روانی و یا روحیه انفعالی آگاهی بخشی در راستای شناخت اسلام و توانائی های مسلمانان و استعدادهای بالفعل آنها در جهان معاصر است. که عبارتند از:
1- تعداد مسلمانان ازنظر کمیت جمعیتی: بر اساس آماری که در برخی از منابع ذکر شده، مسلمانان از حیث جمعیت سومین رده جمعیتی را در نمودارهای آماری نشان می دهد که این شاخصه بسیار مهم و اساسی قدرت مسلمانان در جهان است که تعداد آنها بر اساس جدول آماری رتبه و پراکندگی کشورها با اکثریت ادیان مختلف، در سال 2000، 4/1164 میلیون نفر بوده و 64/19 درصد جمعیت کل جهان را تشکیل می دهند. (ر.ک: به مقاله مهندس استراتژی تقریب، زمینه سازی برای تأسیس اتحادیه کشورهای اسلامی، اصغر افتخاری، هیجدهمین کنفرانس دولت های اسلامی. ص 20)
2- حوزه پراکندگی مسلمانان در سراسر جهان به گونه ای که فقط در 41 درصد از کشورهای جهان احتمال حضور مسلمانان صفر است و در 51 درصد یعنی 99 کشور جهان به نوعی حضور دارند، که ترتیب قلمرو تأثیر و فعالیت آنها نسبت به پیروان عموم سایر آئین ها و کیش ها به مراتب بیشتر است و از این حیث نیز جهان اسلام در رتبه سوم قرار دارد.(ر.ک: جهان شمولی اسلام و جهانی سازی، ج1، ص 273، مجموعته مقالات شانزدهمین کنفرانس بین المللی مذاهب اسلامی)
3- تراکم جمعیت مسلمانان نیز نسبت به سایر ادیان در وضعیت مناسبی قرار دارد به گونه ای که تنها 52/18% آنها در کشورهائی زندگی می کنند که اقلیت به شمار می روند و مابقی یعنی 48/81% در کشورهائی می باشند که اکثریت جمعیت آنها مسلمان می باشند، بدین ترتیب بهره مندی ایشان از موقعیت اکثریتی نیز بر قلمرو نفوذ و قدرت آنها می افزاید.
4- رشد جمعیت پیروان ادیان مختلف به گونه ای تخمین زده می شود که تا سال 2035 مسلمانان بیشترین سهم از این افزایش را خواهند داشت.
5- از حیث اقتصادی سهم در خور توجه کشورها از تولید نفت را نمی توان نادیده گرفت و با توجه به اهمیت و جایگاه این ماده در اقتصاد جهانی، می توان به نقش سازنده و بالقوه جهان اسلام در مدیریت این کالا پی برد.
6- افزون بر نفت کشورهای اسلامی با توجه به مزیت نسبی ای که دارند که عبارتند از تولید پاره ای از کالای استراتژیک می باشد با مدیریت و تجمیع آنها در ذیل اقتصاد واحدی، می تواند تأثیر گذاری بالائی در جریان سرمایه جهانی داشته باشد.(همان، ج2، ص11 – 60.)
7- از حیث نرم افزاری، وجود ایدئولوژی اسلامی به عنوان یک منبع قدرت اعتقادی نقش بی بدیلی را در این حوزه ایفا می نماید که سایر ایدئولوژی ها در مقابل آن ضعیف به شمار می روند. از سوی دیگر، شمول و گستردگی مخاطبان از نظر زمانی و مکانی بی نظیر است که هیچکدام از مکاتب الهی و بشری به این اندازه از قدرت معرفتی برخوردار نیستند.

دسته ها : مذهبی
پنج شنبه 1387/12/22 18:30
X