هنگامی که پیامبر اعظم (ص) به رسالت رسید، کسانی پیدا میشدند که ایشان را برای خود و رفع مشکلاتشان میخواستند. همراهی آنها در این بود که فقر و بیعدالتی رفع شود و وضعیت اقتصادی و بهداشتی و امور روزمره آنها پس از سالها عقبماندگی و جاهلیت، روبه اصلاح رود.
حتی کسانی بودند که آمدن او را امیدی برای انتقال قدرت به خودشان میدانستند و میخواستند از دیوار این دین جدید، نردبامی سازند تا به مطامع خود برسند؛ هر چند اینها، همه، توهمات این جماعت بود و هدف اسلام و رسالت پیامبر (ص)، غله و جهانی شدن دین اسلام بود.
در این میان، معدود افرادی نیز بودند که خود را برای پیامبر اسلام (ص) میخواستند و همه جا به دور او میگشتند؛ چه در کوران جنگ احد ـ زمانی که عدهای گریختند ـ آنها یک تنه به جای یک لشکر، مدافع پیامبر (ص) و اسلام نوپا بودند و چه در تهدیدها، توطئهها و فتنهها که تنها یک قسم آن، معامله جان با خدا و خوابیدن در بستر پیامبر (ص) بود. از این بزرگواران ـ که پس از پیامبر (ص)، به امامت رسیدند ـ در دوران حیات پیامبر (ص) یک اظهارنظر و مطلب شخصی دیده نمیشود؛ چرا که آنها فقط و فقط به دور خورشید وجود پیامبر، طواف میکردند و درس ولایتپذیری را عملاً به نمایش گذاشته بودند.
و اینگونه شد که خورشید ولایت ـ که خود، همواره در مسیر و مدار ولی خود بود ـ به محور تبدیل شد و جمله «علی مع الحق والحق مع علی» بر صفحه زرین تاریخ، نقش بست؛ جالب آنکه پیروان مدار و منظومه او هم، خود و تمام اطرافیان خود را برای علی (ع) میخواستند و در زمانی که امواج خودخواهیها و طلبکاریها از دین و اولیای الهی، خروشانتر بود، آنها همه را فدای محبت و ولایت میکردند. استبداد، منفعتطلبی و انسانمحوری میانجامد ـ دور باشند؛ بنابراین پیامبر (ص) فرمودند: «ولیکوننّ فی آخر الزمان قوم یتولونک یا علی یثناهم الناس ولو احبهم لکان خیراً لهم لوکانوا یعلمون یؤثرونک ولدک علی الاباء والأمهات والاخوة والأخوات وعلی عشائرهم والقربات صلواتالله علیهم افضل الصلوات اولئک یحشرون تحت لواءالحمد یتجاوز عین سیئاتهم ویرفع درجاتهم جزاء بما کانوا یعملون»؛ «ای علی! هر آینه در آخر الزمان گروهی هستند که به جرم دوست داشتن تو، مورد سرزنش مردمان قرار میگیرند و اگر مردم، آنها را دوست میداشتند، برایشان بهتر بود. اگر (مقامات تو را) میدانستند، تو و فرزندان تو را بر پدران، مادران، برادران، خواهران و بر عشیره و نزدیکان خود ترجیح میدادند؛ پس بهترین صلواتهای خداوند بر آنان باد. آنها فردای قیامت زیر لوای حمد، محشور خواهند شد؛ از خطاهایشان چشمپوشی میشود و درجاتشان رفیع میگردد. این پاداش کارهایی است که انجام دادند.»
همین روحیه ایثار و معامله با خدا است که در بالاترین درجه در خود حضرت امیرالمؤمنین (ع) دیده میشد که جان خود را با خدا معامله میکرد و سلامت دین خود را در برابر این معامله طلب مینمود؛ نه باج میکشند و از این کار، برکت، طلب میکنند؛ در جنگها جان خود را سپر او میکنند و هر چه بخواهد، برایش انجام میدهند.
انقلاب برخاسته از آموزههای ولایی نیز همیشه بر این استوانهها استوار بوده و خواهد بود. کسانی که این مسیر نورانی را مایه تبرک بدانند، به جای طلبکاری در مشکلات و فراز و نشیبها، خود را مدافع و سرباز آن میدانند و در مسیر انقلاب، به دنبال رسیدن به ثروت و رفاه و امنیت ظاهری و موقعیت اجتماعی خود نیستند.
نباید در ادامه مسیر فراموش شود که هدف، اسلام و جهانی شدن دین حق و ارزشها بوده است. در این میان، کاستیها، خسارتها، شماتتها، تهدیدها و فتنهها کم نخواهد بود؛ چه بسا میباید که یک تنه زخم شمشیرها را به جان خرید، در حالی که گروه زیادی در میدان غفلت به دنبال جمعآوری غنائم اسلام باشند! یا مجبور بود که رشد علم و معرفت و فناوری را با چنگ و دندان دنبال کرد آن طور که امام صادق (ع) و یاران ایشان، در قالب خرما فروش، تاجر و کاسب و در نهایت محاصره اقتصادی و تحریمهای سیاسی و اقتصادی، به رواج علوم میپرداختند و یا لازم شود که سالهای سال در پردهناشناسی و غیبت طی کرد و به کار زیربنایی و پنهان ادامه داد تا آنکه ملتهای جهان به یأس برسند و خود، با آغوش باز به آموزههای وحیانی و سوغات بیبدیل موعود، روی آورند. این کارها در قالب و رنگهای مختلف است؛ اما همگی، فقط و فقط یک ندا بیشتر ندارند و آن هم اینکه: همه فدایی دین و اسلام هستیم و پیامبر (ص) ابتدا بندگی کرد که شایسته رسالت شد که: «و اشهدا أن محمداً عبده ورسوله».
مشکل جبهه داخلی حق و باطل از صدر اسلام تاکنون همین بوده و هست؛ چه کسانی جان خود را برای حق فدا میکنند و چه کسانی به دنبال حق میافتند تا خود را نجات دهند؟ کدام یک از مدعیان ایمان و ولایت، به دنبال ادای دین خود به ولی خدا هستند و کدامشان برای مطالبه طلب خیالی خود، به دنبال ولی خدا میروند؟ کدام افراد میگویند، مینویسند و فریاد میزنند تا صدای حق، به گوش غافلان و جاهلان برسد و چه کسانی از غفلت و جهالت مردم، سواری میگیرند تا به نام حق، از گفتهها و نوشتهها و فریادهایشان به کام برسند؟